اختلال افسردگی ناشی از سوگ: تمایز، تشخیص، علل، درمان و مسیر بهبودی
مقدمه:
سوگ، تجربه ای جهان شمول و عمیقاً شخصی است که در پی فقدان یک عزیز رخ می دهد. این فرآیند طبیعی و سازگارانه، شامل طیف وسیعی از احساسات، افکار و رفتارهای مرتبط با سازگاری با فقدان است. با این حال، در برخی موارد، سوگ می تواند به یک وضعیت پیچیده تر و ناتوان کننده تر تبدیل شود، که به عنوان اختلال افسردگی ناشی از سوگ شناخته می شود.
اختلال افسردگی ناشی از سوگ (Prolonged Grief Disorder – PGD)، که قبلاً به عنوان سوگ پیچیده مداوم (Persistent Complex Bereavement Disorder) شناخته می شد، یک وضعیت متمایز است که در آن علائم سوگ برای مدت زمان غیرمتناسبی ادامه می یابد و عملکرد فرد را به طور قابل توجهی مختل می کند. این اختلال، که به طور رسمی در DSM-5-TR گنجانده شده است، نیازمند درک دقیق و تمایز از سوگ طبیعی، اختلال افسردگی اساسی (MDD) و سایر اختلالات روانی است.
این مقاله با هدف ارائه یک بررسی جامع از اختلال افسردگی ناشی از سوگ، به بررسی تعریف، معیارهای تشخیصی، علل، عوامل خطر، تظاهرات بالینی، روش های ارزیابی و تشخیص، رویکردهای درمانی و مسیر بهبودی این اختلال می پردازد. همچنین، چالش ها و ملاحظات خاص در درمان افراد مبتلا به PGD مورد بحث قرار می گیرد.
بخش اول: تعریف و معیارهای تشخیصی
اختلال افسردگی ناشی از سوگ (PGD) یک اختلال روانی متمایز است که در آن علائم سوگ برای مدت زمان غیرمتناسبی ادامه می یابد و عملکرد فرد را به طور قابل توجهی مختل می کند.
معیارهای تشخیصی DSM-5-TR برای PGD:
بر اساس DSM-5-TR، معیارهای تشخیصی برای PGD عبارتند از:
· A قرار گرفتن در معرض مرگ یک فرد عزیز: فرد مورد نظر حداقل یک عزیز نزدیک را از دست داده باشد.
· B نشانه های سوگ پایدار: از زمان مرگ عزیز، حداقل 12 ماه (برای بزرگسالان) و 6 ماه (برای کودکان و نوجوانان) گذشته باشد، و فرد حداقل سه مورد از نشانه های زیر را به طور مداوم تجربه کند:
1. اشتیاق شدید برای عزیز از دست رفته
2. مشغولیت ذهنی با عزیز از دست رفته
3. احساس اندوه، درد یا خشم در ارتباط با مرگ
4. مشکل در پذیرش مرگ
5. احساس بی هویتی یا احساس اینکه بخشی از خود را از دست داده است.
6. اجتناب از یادآورهای مرگ (افراد، مکان ها، اشیاء)
7. ناتوانی در تجربه شادی
8. احساس بی حسی عاطفی
9. مشکل در اعتماد به دیگران
10. احساس اینکه زندگی بی معنی یا پوچ است.
· C. اختلال عملکرد: این نشانه ها باعث ناراحتی قابل توجه بالینی یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم زندگی می شود.
· D. تمایز از سوگ طبیعی: این اختلال با توجه به زمینه های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی و مذهبی قابل توجیه نیست.
· E. تمایز از سایر اختلالات روانی: این علائم به طور کامل توسط اختلال دیگری مانند اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطرابی یا اختلال استرس پس از سانحه توضیح داده نمی شود.
نکات مهم در تشخیص PGD:
· زمان: مدت زمان سوگ، یک عامل کلیدی در تشخیص PGD است.
· شدت: شدت علائم سوگ باید به اندازه ای باشد که عملکرد فرد را به طور قابل توجهی مختل کند.
· تمایز از سوگ طبیعی: تمایز PGD از سوگ طبیعی، نیازمند درک دقیق از هنجارهای فرهنگی و مذهبی مرتبط با سوگ است.
· اختلالات همراه: PGD اغلب با سایر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و PTSD همراه است.
بخش دوم: علل و عوامل خطر
علل دقیق PGD هنوز به طور کامل شناخته نشده است، اما تحقیقات نشان می دهد که عوامل مختلفی می توانند در بروز این اختلال نقش داشته باشند.
· عوامل زیستی:
o ژنتیک: مطالعات نشان داده اند که عوامل ژنتیکی می توانند در آسیب پذیری فرد نسبت به PGD نقش داشته باشند.
o عملکرد مغز: تحقیقات تصویربرداری مغزی نشان داده اند که افراد مبتلا به PGD ممکن است تفاوت هایی در فعالیت مغزی در مناطق مرتبط با پردازش هیجانات و تنظیم عواطف داشته باشند.
· عوامل روانشناختی:
o سبک های دلبستگی ناایمن: افراد با سبک های دلبستگی ناایمن، به ویژه سبک دلبستگی مضطرب، ممکن است بیشتر در معرض خطر ابتلا به PGD باشند.
o راهبردهای مقابله ای ناسازگار: استفاده از راهبردهای مقابله ای ناسازگار مانند اجتناب، انکار و نشخوار فکری، می تواند فرآیند سازگاری با فقدان را مختل کند.
o تجربیات آسیب زای گذشته: افرادی که در گذشته تجربیات آسیب زا داشته اند، ممکن است بیشتر در معرض خطر ابتلا به PGD باشند.
o مشکلات در تنظیم هیجانات: ناتوانی در تنظیم هیجانات، می تواند فرآیند سازگاری با سوگ را مختل کند.
· عوامل اجتماعی:
o فقدان حمایت اجتماعی: کمبود حمایت اجتماعی، می تواند فرآیند سازگاری با فقدان را دشوارتر کند.
o مرگ ناگهانی و غیرمنتظره: مرگ ناگهانی و غیرمنتظره یک عزیز، می تواند فرآیند سوگ را پیچیده تر کند.
o روابط پیچیده با فرد از دست رفته: روابط پیچیده با فرد از دست رفته، می تواند فرآیند سوگ را دشوارتر کند.
o مشکلات اقتصادی و اجتماعی: مشکلات اقتصادی و اجتماعی، می تواند استرس و فشار بیشتری را بر فرد وارد کند و فرآیند سوگ را پیچیده تر کند.
عوامل خطر برای PGD:
· سابقه اختلالات روانی
· سابقه سوء استفاده یا غفلت در دوران کودکی
· از دست دادن فرد در شرایط خشونت آمیز یا غیرمنتظره
· کمبود حمایت اجتماعی
· مشکلات مالی
· روابط پیچیده با فرد درگذشته
بخش سوم: تظاهرات بالینی
علائم و نشانه های PGD می توانند بسیار متنوع باشند و در افراد مختلف به شکل های متفاوتی ظاهر شوند. با این حال، برخی از علائم رایج عبارتند از:
· اشتیاق و دلتنگی شدید: احساس شدید و مداوم دلتنگی برای فرد از دست رفته، همراه با میل شدید برای بازگشت او.
· مشغولیت فکری: اشتغال ذهنی مداوم با افکار، خاطرات و تصاویر مربوط به فرد از دست رفته.
· مشکل در پذیرش مرگ: ناتوانی در پذیرش واقعیت مرگ و باور اینکه فرد از دست رفته واقعاً رفته است.
· اجتناب: تلاش برای اجتناب از یادآورهای مربوط به فرد از دست رفته، مانند افراد، مکان ها یا اشیاء.
· احساس بی حسی عاطفی: احساس کرختی عاطفی و ناتوانی در تجربه شادی و لذت.
· احساس بی هویتی: احساس اینکه بخشی از خود را از دست داده است و دیگر نمی داند کیست.
· مشکل در اعتماد به دیگران: احساس بی اعتمادی به دیگران و ترس از صمیمیت.
· احساس پوچی و بی معنایی: احساس اینکه زندگی بی معنی و پوچ است و هیچ هدفی ندارد.
· مشکلات در عملکرد روزمره: مشکلات در انجام وظایف روزمره، مانند کار، تحصیل، مراقبت از خود و روابط اجتماعی.
· علائم افسردگی: علائمی مانند غم و اندوه مداوم، از دست دادن علاقه به فعالیت ها، تغییرات در اشتها و خواب، خستگی و افکار خودکشی.
· علائم اضطرابی: علائمی مانند نگرانی، ترس، تحریک پذیری و حملات پانیک.
بخش چهارم: ارزیابی و تشخیص
تشخیص PGD نیازمند ارزیابی دقیق و جامع توسط یک متخصص سلامت روان است. این ارزیابی معمولاً شامل موارد زیر است:
· مصاحبه بالینی: مصاحبه با فرد برای جمع آوری اطلاعات در مورد تاریخچه شخصی، تجربیات سوگ، علائم و نشانه ها، و عملکرد روزمره.
· مقیاس های ارزیابی: استفاده از مقیاس های ارزیابی استاندارد برای سنجش شدت علائم سوگ و تشخیص PGD. برخی از مقیاس های مورد استفاده عبارتند از:
o Inventory of Complicated Grief (ICG)
o Prolonged Grief Disorder Scale (PGDS)
o Texas Revised Inventory of Grief (TRIG)
· ارزیابی اختلالات همراه: بررسی وجود اختلالات روانی همراه مانند افسردگی، اضطراب و PTSD.
· بررسی سوابق پزشکی: بررسی سوابق پزشکی و دارویی فرد برای شناسایی عوامل موثر در سوگ.
تمایز PGD از سایر اختلالات:
· سوگ طبیعی: سوگ طبیعی، یک فرآیند سازگارانه است که با گذشت زمان بهبود می یابد. علائم سوگ طبیعی معمولاً در عرض چند ماه کاهش می یابد و عملکرد فرد به تدریج بهبود می یابد.
· اختلال افسردگی اساسی (MDD): MDD با علائمی مانند غم و اندوه مداوم، از دست دادن علاقه به فعالیت ها، تغییرات در اشتها و خواب، خستگی و افکار خودکشی مشخص می شود. در MDD، علائم معمولاً به طور مستقیم با مرگ عزیز مرتبط نیستند.
· اختلال استرس پس از سانحه (PTSD): PTSD با علائمی مانند یادآوری های آزاردهنده، اجتناب، بی حسی عاطفی و تحریک پذیری مشخص می شود. PTSD ناشی از قرار گرفتن در معرض یک رویداد آسیب زا است، در حالی که PGD ناشی از مرگ یک عزیز است.
بخش پنجم: درمان
درمان PGD هدف از کاهش علائم سوگ پایدار، تسهیل فرآیند سازگاری با فقدان و بهبود عملکرد فرد است. رویکردهای درمانی متعددی برای PGD وجود دارد که عبارتند از:
· روان درمانی:
o درمان شناختی-رفتاری (CBT): CBT به افراد کمک می کند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسازگارانه خود را شناسایی کرده و تغییر دهند. در PGD، CBT می تواند به افراد کمک کند تا افکار منفی درباره مرگ، راهبردهای مقابله ای ناسازگارانه و رفتارهای اجتنابی را تغییر دهند.
o درمان سوگ پیچیده (Complicated Grief Therapy – CGT): CGT یک رویکرد درمانی تخصصی است که به طور خاص برای درمان PGD طراحی شده است. CGT شامل تکنیک هایی مانند مواجهه سازی با یادآورهای مرگ، بازسازی شناختی و ایجاد معنا در زندگی پس از فقدان است.
o درمان بین فردی (IPT): IPT بر بهبود روابط بین فردی و مهارت های ارتباطی تمرکز دارد. در PGD، IPT می تواند به افراد کمک کند تا با مشکلات مربوط به از دست دادن حمایت اجتماعی و مشکلات در روابط جدید مقابله کنند.
· دارو درمانی:
o داروهای ضد افسردگی: داروهای ضد افسردگی مانند مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) و مهارکننده های بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین (SNRIs) می توانند در کاهش علائم افسردگی و اضطراب در افراد مبتلا به PGD مفید باشند.
o داروهای ضد اضطراب: داروهای ضد اضطراب مانند بنزودیازپین ها می توانند در کاهش علائم اضطراب و بی خوابی در افراد مبتلا به PGD مفید باشند.
· گروه درمانی:
o شرکت در گروه های حمایتی می تواند به افراد مبتلا به PGD کمک کند تا احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند و با دیگرانی که تجربیات مشابهی دارند، ارتباط برقرار کنند.
عوامل موثر در انتخاب رویکرد درمانی:
· شدت علائم
· وجود اختلالات همراه
· ترجیحات فرد
· دسترسی به منابع درمانی
بخش ششم: مسیر بهبودی
مسیر بهبودی از PGD می تواند متفاوت باشد و به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله شدت علائم، وجود اختلالات همراه، دسترسی به درمان مناسب و حمایت اجتماعی. با این حال، با درمان مناسب، بسیاری از افراد مبتلا به PGD می توانند بهبود قابل توجهی در علائم خود تجربه کنند و زندگی رضایت بخشی را از سر بگیرند.
نکات مهم در مسیر بهبودی:
· پذیرش سوگ: پذیرش سوگ، یک گام مهم در فرآیند بهبودی است. به افراد باید کمک کرد تا با سوگ خود کنار بیایند و آن را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی بپذیرند.
· پردازش هیجانات: پردازش هیجانات، شامل شناسایی، تجربه و بیان احساسات مربوط به فقدان است. به افراد باید کمک کرد تا با احساسات دردناک خود روبرو شوند و راه هایی برای مدیریت آنها پیدا کنند.
· ایجاد معنا در زندگی: ایجاد معنا در زندگی پس از فقدان، می تواند به افراد کمک کند تا با فقدان خود کنار بیایند و به زندگی خود ادامه دهند.
· برقراری ارتباط با دیگران: برقراری ارتباط با دیگران و دریافت حمایت اجتماعی، می تواند به کاهش احساس تنهایی و انزوا کمک کند.
· مراقبت از خود: مراقبت از خود، شامل انجام فعالیت هایی است که به سلامت جسمی و روانی فرد کمک می کند، مانند ورزش کردن، تغذیه سالم، خواب کافی و انجام فعالیت های لذت بخش.
چالش ها و ملاحظات خاص در درمان:
· مقاومت در برابر درمان: برخی از افراد مبتلا به PGD ممکن است در برابر درمان مقاومت نشان دهند، زیرا از مواجهه با احساسات دردناک خود می ترسند.
· اختلالات همراه: وجود اختلالات همراه مانند افسردگی، اضطراب و PTSD می تواند فرآیند درمان را پیچیده تر کند.
· پیچیدگی های فرهنگی: هنجارهای فرهنگی می توانند تاثیر قابل توجهی بر نحوه سوگ و درمان PGD داشته باشند.
· نیاز به رویکرد درمانی فردی: هر فردی منحصر به فرد است و نیاز به یک رویکرد درمانی فردی دارد که بر اساس نیازها و شرایط خاص او تنظیم شده باشد.
نتیجه گیری:
اختلال افسردگی ناشی از سوگ (PGD) یک اختلال روانی متمایز است که نیازمند درک دقیق، تشخیص صحیح و درمان مناسب است. این اختلال، با علائم سوگ پایدار و ناتوان کننده، می تواند تاثیر قابل توجهی بر زندگی افراد داشته باشد. با این حال، با استفاده از رویکردهای درمانی موثر و حمایت مناسب، بسیاری از افراد مبتلا به PGD می توانند بهبود قابل توجهی در علائم خود تجربه کنند و زندگی رضایت بخشی را از سر بگیرند.
منابع:
· Shear, M. K., Simon, N., Wall, M., Zisook, S., Nease, D. E., Eakin, D. E., … & First, M. B. (2011). Complicated grief and related bereavement issues for DSM-5. Depression and Anxiety, 28(2), 103-117.
· Prigerson, H. G., Horowitz, M. J., Jacobs, S. C., Parkes, C. M., Aslan, M., Goodkin, K., … & Maciejewski, P. K. (2009). Prolonged grief disorder: Psychometric validation of criteria proposed for DSM-V and ICD-11. PLoS Medicine, 6(8), e1000101.
· American Psychiatric Association. (2022). Diagnostic and statistical manual of mental disorders (5th ed., text rev.). https://doi.org/10.1176/appi.books.9780890425787
· Bryant, R. A., Kenny, L., Joscelyne, A., Rawlinson, K., Maccallum, F., Cahill, C., &