Ali Sarabi
Ali Sarabi
خواندن ۱۱ دقیقه·۱۲ روز پیش

ساقی‌ها قوی‌تر از برندها

تاحالا شده یک ساقی پیدا کنید که هزینه تبلیغات کرده باشه یا کاتالوگی، کارت ویزیتی، وبسایتی نمیدونم crmای چیزی داشته باشه؟ من که به شخصه ندیدم. (البته چند وقت پیش یه کانال یکی از بچه‌ها رو کرد که ساقی خلاقمون برای اعضای vip درسته کرده بود و هرکسی دسترسی نداشت ولی خب همینکارم ریسک داره که هرکسی نمیپذیرتش)

ساقی‌ها استاد تبلیغات دهان به دهانن از نظر من و خیلی هم عالی اینکار رو انجام میدن، اصلا بنظرم برندها باید یه کلاس خصوصی بگیرن از این ساقیا بپرسن آقا جان من بگو چطور؟ خب بیاید من بهتون بگم چطور.

من ساقی نیستم ولی از اونجایی که یه کرم درونی برای دونستن دارم با خیلیاشون نشست و برخواست کردم و یسری چیزا زیر زبونی و سوسکی ازشون یادگرفتم و الان که فکر میکنم عجب احمقی بودم چون فقط کافی بود یبار پلیس جلوی ماشینشونو میگرفت، اونموقع شاید تجربیات خیلی تلخی از زندان داشتم که حقیقتا با چیزایی که بعضا میشنوم هیچوقت برای بیانش دست به قلم نمیبردم و دنبال قرص فراموشی چیزی بودم.

بگذریم در هر صورت من یسری چیز یاد گرفتم از نحوه مشتری پیدا کردن و بعدش نگه داشتن مشتری و تبلیغات دهان به دهان تو این قشر که در ادامه کامل بهتون میگم.

نکته:

دوستان در این صنف قدیمیا از کلمه مشتری استفاده میکنن و جدیدا از کلمه یوزر و خب چون من دارم تجربیات چندتا

ساقی تازه کار

تو این قسمت فارق از اینکه شما ازکی جنس میگیرید و آیا محدوده‌ای که دست شماست دستوری هستش ویا انتخابی شما باید دنبال افراد مستعد باشید.

این مرحله یجورایی آگاهی توام با لید جنریت هستش، شما باید بقیه رو آگاه کنید از بودنتون و همزمان لید جنریت هم بکنید.(تو این صنف چون نمیشه به هر مخاطبی اطمینان کرد و این داستانا شما باید دونه دونه برید سراغ مخاطب هدف و همون لحظه تبدیلش کنید به لید)

درواقع شما فرد مستعد رو اولین بار با متاع خودتون آشنا میکنید و آروم تبدیلش میکنید به یه لیدی که احتمال مشتری شدنش زیاده. حالا چطور میشه انکارو کرد؟ بیا این پایین:

  • شما میرید و یه تست از بهترین جنسی که از بین اجناستون دارید به صورت رایگان بهش میدید. دقیقا همون پروموشن سمپلینگی که این برندا میکنن ولی خب سمپل یه جنس برای یه معتاد خیلی با ارزش‌تر از سمپل یه بستنی جلوی سوپر مارکت یا یه هایپر مارکت بزرگ هستش.
  • شما میرید به عنوان یه معتاد میشینید بغل اون یکی معتاد و از در دوستی و رفاقت وارد میشید و بازم یه تست رو میکنید ولی اینبار میگید من از یکی جنس میگیرم اعلاست و فلان بیسار بیا تست بکنیم. خب اونم تست میکنه و اگه اعلا باشه میگه یا علی (این مدل خیلی پیشنهاد نمیشه چون یا خودتونم معتادید که اصلا نمیصرفه یا اینکه اونقد جنبه و عزت نفس دارید که یه دود می‌کشید بعد نمی‌کشید)
  • شما میرید تو پارکی یا جایی که احتمال میدید اهل دل زیاد باشه و از روی بوی محصولات دنبال مشتری نزدیک به متاع خودتون می‌گردید و شمارتون رو میدید بهش و تعریف میکنید از جنستون و میرید پی نفر بعدی.(اینا ما سمپل جنس نداریم و باید جوری فرد رو مشتاق بکنیم که زنگ بزنه و تو اولین خرید یه نسی رو می‌کنید که خدابگرید اصلا)

ساقی محلی

تو این قسمت شما دیگه یواش یواش شناخته شدید و نیازی نیست همش دنبال مشتری باشید و اگر جنس خوب دستشون داده باشید خودشون میان.

این وسط یسری کار هست که اگر شما خوب انجامش بدید تبدیل می‌شید به یه ساقی از آب و گل در اومده که از محل هم شاید فراتر برید و تبدیل به ساقی منطقه‌ای بشید.

حالا اینکارا چی هستن و در واقع ساقی‌های موفق چه‌کار میکنن؟ بازم بیا پایین و با من همراه باش.

درست کردن سیستم افیلییت

شما برای مشتریایی که براتون مشتری بیارن یسری مزایا در نظر میگیرد. معمولا تو این صنف دادن نس بیشتر از پول پرداختی بهترین هدیست برای کسی که تمام مولکول‌های بدنش نسخ یه دود. حتی شما می‌تونید به کسایی که بهتر زیرمجموعه آوردن نس سوپر ویژه کنار بذارید و عملا جنسی که اونا دارن همیشه یه پله بالاتر از جنس بقیست و بقیه مشتریا سعی میکنن خودشون رو به افلییتور برتر شما تبدیل کنن.

درست کردن crm و باشگاه مشتریان

شما باید بتونید مشتریاتون رو لول بندی بکنید و از گلایه‌هاشون با خبر بشید، حتی باید سطح وفاداری و اعتمادشون رو هم بسنجید. کوچک‌ترین اشتباه در این صنف میتونه تاثیرات منفی بزرگی داشته باشه.

شما باید بدونید:

  • کی مشتری بی دردسری هستش
  • کی خرید بازه‌ای داره
  • کی خرید مداوم داره
  • کی بدرد نخوره و باید دکش کرد (اینکار خیلی راحته یا شمارشو جواب نمیدید یا اینکه یه جنس آشغال بهش میدید که دیگه زنگ نزنه)
  • کی چند وقتی هست که خرید نکرده و باید دوباره جذبش کنید ( معمولا یه آفر ناب میارن جلو پاتون که وسوسه بشید)
  • کی عملا دیگه خودش نمیکشه ولی خوب مشتری میفرسته
  • کی دهن لقه
  • کی خرید مناسبتی داره و برای مهمونی یا چیزی خرید میکنه (اینا خیلی مهمنا چون شاید خرید مداوم ندارن ولی اندازه خریداشون برای مهمونی بزرگه و کلی لید مستعد داخل مهمونی هستش، اینارو دست کم نگیرید هیچوقت)
  • کی براش قیمت مهم نیست کیفیت مهمه

و کلی کی دیگه

اعطای نمایندگی‌های کوچک

معمولا شما دیگه یواش یواش نباید درگیر خرید و فروش‌های خرد بشید و از اونجایی که یواش یواش اسمتون داره خیلی پخش میشه باید حواستون باشه شما دارید از دراگ دیلر تبدیل میشید به دوب دیلر.

شما باید یه تعداد آدم مستعد، باهوش و با اعتماد رو تبدیل به نمایندگی‌های خودتون بکنید. برای مثال شما الان ساقی نمونه شهرک غرب و سعادت آباد هستید و برای اینکه بتونید دلیوری بهتری داشته باشید محل رو تقسیم می‌کنید به چندتا تیکه و عملا کار پخش رو میسپارید به نمایندگی‌هاتون و فقط هماهنگ میکنید که مشتری کجا بره، یسری اطلاعاتم از قبیل ماشینت چیه، چی پوشیدی و فلان بیسار می‌پرسید آمار نمایندتونم حدودی بهش میدید و تمام.

ساقی از آب و گل در اومده

دیگه اینجا شما شدید گل سر سبد ساقیای منطقه، هم مشتری دنبالتونه هم پلیس. اینجا هم باید محتاط باشید و هم به دنبال نوآوری.

روش‌های این قسمت معمولا خیلی کثیف تر از قسمت‌های قبلی هستش. تو این مرحله شما هم نامیندگی محلی دارید هم نایندگی پارکی (معمولا برای نمایندگان پارکی از خود معتادا استفاده میشه و به نوعی تهاتر هستش از جنس فروش جنس و دریافت جنس)

خلاصه که اینجا تازه اصل ماجراست، شما بازاریابی کردید و وقت بازارداری هستش. (الحمدالله برای این قشر نیاز به بازارسازی نیست مگر اینکه محصول جدیدی بخوان عرضه کنن)

دیگه شما وارد سیستم توسعه محصول و افزایش بازار می‌شید و بقیشم که باید همیشه حواستون باشه نگیرنتون و اگر درست برید جلو دیگه شما میشید یه ناصر خاکزادی چیزی.

ساقی افول کرده

اینجا یعنی نقطه پایان، شما با دوتا کار به راحتی به این نقطه می‌رسید:

  • احتیاط نکردن و دستگیری
  • جنس بد

امان از دومی، جوری که جنس بد بایکوتتون میکنه نیروی مبارزه با موارد مخدر نمیتونه. اصلا اگه شما جنستون خوب باشه بگیرنتون هم نماینده‌هاتون هستن ولی اگر جنستون بد باشه که نگم براتون.

خیلی از ساقیا اولش نس خوب میدن و بعدش جنسشون‌رو بخاطر سود بد میکنن، اینکار یعنی خودکشی.

با اینکار شما اعتبارتون که میره هیچ، ممکنه یه عده که داشتن از قبل جنسای خوبتون نون میخوردن ازتون شاکی بشن و دیگه کلی کار میتونن بکنن.

مشتریاتون میریزن و خیلی سخته دوباره برگردید به میادین و هزینه هنگفتی داره چون باید کلی مفت بدید بکشن، تازه چون قبلش یبار اینکارو کردید اعتماد معتادین عزیز رو از دست دادید.

تنها راهی که تو این اوضاع بازم نفس می‌کشید انحصار هستش و عملا اگر این یه چیزم ازتون بگیرن و مونوپل مارکت رو نداشته باشید قطعا بشمار سه ساقی جدید به راحتی هرچه تمام تر مشتریاتونو قاپیده. اصلا اون لذتی میبره از این بازار که شما فقط حسرت بخورید.

بازارشو شما یافتی و کلی آدم رو نسخ جنس خوب کردی و عادت کردن بهش، الان شما بد شدی و اونا کلی نسخی کشیدن و یهو یه منجی از درون پارک‌ها پیدا میشه.

چی بهتر از یک منجی برای دل‌های زخم خورده و اعتمادهای شکسته شده یکسری معتاد که جنس خوب رو از صد فرسخی بو میکشن.

جنس بد اگر فوری نباشه ولی دلیل حتمی افول شماست.

دسته بندی مشتری‌ها

خب تا اینجا یه مرور خلاصه‌ای داشتیم به خود ساقیا. وقتشه ببینیم مشتریا چه دسته بندی‌هایی دارن.

بطبع مشتری ساقیاهم مثل برندا چند دسته هستن و حتی اونایی که اوضاشون خرابه و به اجبار هرچی بیاد میشکن میدونن باید به کی زنگ بزنن.

  • ساقیا هم مشتری وفادار دارن که اینا از سطح جنس رفتن بالاتر و عملا یه رابطه عمیقی بینشون هست. مثلا ساقی چندبار که این پول کافی نداشته بخاطر قدمتش یا زحمات تبلیغاتیش راش انداخته یا همیشه بهش جنس خوب داده و امثال اینها.
  • یه عده مشتری حساس به جنس هستن و اگر ببینن یکم نست بد شده تا یه مدتی بهت زنگ نمیزنن از یکی دیگه میگیرن. (معمولا دستشون هست که ساقی چند وقت یبار بار عوض میکنه و اونموقع دوباره ارتباط میگیرن برای ارزیابی بار جدید)
  • یه عده حساس به زمان هستن و اونی که زودتر برسونه رو اولیت قرار میدن
  • یه عده حساسن به قیمت
  • یه عده حساسن به مکان و از هر لوکیشنی جنس نمیگرن

و بازهم میشه اینارو کوچیک تر کرد که کافیه به نظرم

مقایسه برند با ساقی

کلی مطلب در مورد این صنف بود که نگفتم، کلی ریزه‌کاری دارن که بنظرم باید بهشون احسنت گفت. قشری که نه مطالعه‌ای در مورد بازاریابی و مدیریت کسب و کار دارن، نه دسرسی به خیلی از ابزار تبلیغات و امثالهم.

واقعا یکم که فکر کنید خیلی قوی‌تر از بسیاری برند دارن کار میکنن و از هرکدومشون بپرسی چطوری تبلیغ میکنی جنستو تهش به روش‌های بازاریابی دهان به دهان میرسی که یک اصل توش رعایت شده، جنس خوب خودش خودشو تبلیغ میکنه.

واقعا چرا یکسری از برندها از این موضوع قافل موندن، شاید بگید اون فرق داره و فرد معتاد از روی اجبار به مصرف میره سراغ نس و اینجور صحبتا ولی من با همه شما شرط می‌بندم که اگر از داغون‌ترین معتاد که عملا براش خوبی و بدی جنس مطرح نیست و فقط دنبال رفع خماریه بخواید تست کنه متوجه تفاوت جنس‌ها میشه.

شاید اون به ناچار و از روی فقر هرچی بیاد دستش رو بزنه ولی مگه میشه متوجه تفاوت خماری جنس خوب و بد نشه، مگه میشه نفهمه این جنس با دو تا دود میبرتش بالا و اون یکی رو باید 100 تا دود بگیره، مگه میشه جسم و ذهنش نفمن با کدوم بیشتر حال میکنن و .... ولی خب ناچاره.

حالا همین صحبتارو تعمیم بدید به برند، برندهایی که کلی ابزار تو دستشونه و بازم از دادن جنس خوب به خلق الله عاجزن، برای تبلیغات دهان به دهان آفرهایی میدن که صرفا یکبار مصرف هستش و کسی که شمارو تبلیغ میکنه صرفا برای کسب اون امتیاز هتسش و تمام نه برای اینکه واقعا به جنستون ایمان داره.

تفاوت تبلیغات دهان به دهان خیلی از برندها با ساقیا دقیقا تو همینه که ساقیا بخاطر جنسشون تبلیغ میشن، معتادا شاید خیلی با صفات بدی دیده یا شنیده بشن ولی مرام دارن، اونا هیچوقت جنس بد رو تبلیغ نمیکنن، حداقل تا وقتی که اونقدر بدبخت نشن که تن به آفرهای ساقیای از خدا بی خبر برای چند گرم بدن.

چی میشه که برندا سعی میکنن با چنین دست از آفرهایی مردم تبلیغشون کنن وقتی جنسشون اونطور که باید و شاید خوب نیست.

بنظرم خیلی سادست اگر فقط یه نیم نگاهی به این صنف داشته باشن تا ببینن با اینهمه خطر و استرس و محدودیت چطور میتونن بازار بسازن و از بازارشون محافظت کنن.

راهکاری برای برتری

بنظرم برندها برای اینکه بتونن تبلیغات دهان به دهان قوی داشته باشن باید به همین اصل جنس خوب نگاه عمیقی داشته باشن، جنسی که نیاز به تشویق‌های گاه و بیگاه برای تبلیغش نباشه و از درون مشتری این حس تبلیغ برانگیخته بشه نه از طریق محرک بیرونی.

کار سختی نیست اگر مشتری‌هارو بر اساس نقطه دردشون دسته بندی کرد و سعی در بهبود اون نقاط داشت. برای مثال کسی که خدمات پس از فروش براش مهمه مطمعنا اگر رفتار درستی ببینه خودش مبلغ شما میشه بدون نیاز به هیچ محرکی (اگر محرک باشه قطعا انگیزه هم بیشتر میشه)

بنظرم نکته‌ای که برندها فراموش کردن همین انگیزش بیرون با نادیده گرفتن انگیزش درونی هستش، مشتری وقتی احساس خوبی به تبلیغ کردن داره که خودش در قدم اول به خوب بودن شما باور داشته باشه و اونموقع کیفیت تبلیغ و ترویجش رو میشه حس کرد.

کسی که بخاطر منفعت تبلیغ میکنه میشه با کمی دقت به بی روح بودن و عدم اطمینان در حرفاش پی‌برد. وقتی عمیقا یک چیز رو باور نداشت عملا انگیزه‌ای برای تروجیش هم وجود نداره و انگیزه‌های بیرونی صرفا یک محرک بیروح هستن.

یکبار برای تمرین سعی کنید چیزی که بهش باور ندارید رو تبلیغ کنید، حس انزجار نسبت به خودتون دست می‌ده، خودتون رو یک راهنما نمی‌بینید صرفا یک حیله گر فرض می‌کنید.

و نکته جالب اینجاست که برخی از برندها به این حیله‌گری دامن میزنن، دقیقا مثل این شرکت‌های نتورکی هرکسی به دنبال آلوده کردن کسی دیگه صرفا برای پاک کردن باخت خودش هست.

صد رحمت به معتادی که ساقی رو بخاطر جنسش معرفی میکنه نه بخاطر اسمش.

حرف آخر

خیلی دوست داشتم بیشتر بنویسم و مقایسه بکنم که چطور این اعجوبه‌ها بدون خوندن استراتژی، بلدن بازارشون رو افزایش بدن، محصولات جدید وارد بازار کنن، محصولات مکمل بفروشن، سیستم مدیریت مشتری داشته باشن، حواسشون به نمایندگی‌ها باشه، پنج نیروی پورتر رو بلد باشن و یک مدیر به تمام عیار تبدیل بشن.

ولی خب بذارید بعدا دوباره با یه تاپیک دیگه و از یک دید دیگه بهشون می‌پردازم.

بازاریابیتبلیغاتساقیمواد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید