دو روز قبل یه نفر یه رفتاری داشت که حس کردم داره در حقم بی انصافی میکنه بخصوص که رفتارش جوری بود که حس کردم درک هم نمیکنه.دیروز گفت من خسته بودم و حالم خوب نبوده ولی عذرخواهی هم نکرد.من ساعتها با خودم کلنجار رفتم.منتظر بودم هر لحظه بیاد جلو و عذرخواهی کنه ولی طرف نیومد ..
امروز صبح با خودم داشتم فکر میکردم چرا من باید در مقابل یه رفتار یه انسان که تو اون لحظه نتونسته درست تصمیم بگیره و خودش هم میگه خسته بودم اینقدر آزرده شدم؟
چرا باید رفتار یه فرد اینقدر منو بهم بریزه؟چرا وقتی یه سنگ ریزه تو اقیانوس وجودم می افته عکس العمل من باید ایجاد یه موج کوتاه باشه نه سونامی!
حقیقتش هر چی فکر کردم دیدم مشکل از خودمه.طرف یه سنگ با ضربه ی ده تیوتن پرت کرده و من اونو به یه کوه با قدرت بی نهایت بدلش کردم!
طرف تو اوج ناراحتی یه چیزی گفته و من از یه چیزی همه چیز ساختم.
با خودم میگم این رفتار چه کلیدی رو تو من زده که اینقدر انرژی آزاد شده؟اینقدر انرژی در مقابل این عمل کوچک؟
میگم شاید پوست عاطفی من حساسه شاید خیلی درد رو زیاد حس میکنه؟