«کدام بیشتر راهدستتان است؟ قصهگویی یا عددبازی؟ این سؤالی است که کلاسهای ارزشگذاریام را باش شروع میکنم. برای خیلیهایمان جواب ساده است، چون در این عصر تخصصگرایی از اول زندگیمان بین قصه گفتن و کار با اعداد مجبور به انتخاب میشویم، و وقتی انتخاب کردیم سالها وقت میگذاریم که نه تنها مهارتمان را در حوزهی انتخابی بالا ببریم بلکه آنیکی حوزه را نادیده بگیریم.»
[من [شاهد] همیشه عاشق ریاضیجات بودم و تا یک سنی همیشه اعتماد به نفس کمی برای نوشتن متون و تنظیم یک مقاله یا گزارش داشتهام. این یعنی صد در صد جزو عددبازها به شمار میآیم؟ شاید. البته به جای تقسیمبندی صفر و یکی، احتمالا نویسنده قصهگویی و عددبازی را دو سر یک طیف قرار داده است.]
داموداران برای کمک به ما یه تست ساده طرح میکند. شرکت فرراری، تولیدکنندهی افسانهای ماشینهای لوکس، را در سال IPO در نظر بگیرید.
در حالت اول ارزشگذاری فرراری را به صورت یک فایل اکسل شامل سود پیشبینیشده، درآمد عملیاتی و جریانات نقدی به شما عرضه میکنند که مفروضات کلیدی آن به صورت اعداد بیان شدهاند.
«انتظار میرود سود فرراری در پنج سال آینده سالیانه ۴ درصد رشد داشته باشد و سپس با نرخ رشد اقتصاد همراه شود. حاشیهی سود عملیاتی شرکت پیش از کسر مالیات ۱۸/۲ درصد باشد و شرکت به ازای هر یک یورو که در کسبوکار سرمایهگذاری میکند ۱/۴۲ یورو سود میدهد.»
«اگر شما عددباز نبوده باشید تا حالا احتمالا سررشتهی حرف را گم کردهاید. حتی اگر باشید هم به احتمال زیاد عددها را یادتان نخواهد ماند.»
به جای این عددها، به این قصه گوش کنید: فرراری سازندهی ماشینهای لوکس است که قیمتهای نجومی دارند. حاشیهی سود این شرکت خیلی بالا است، چون ماشینها را به تعداد محدود تولید میکند و آنها را فقط به یک گروه خاص از افراد خیلی ثروتمند میفروشد.
احتمال به خاطر سپردن این قصه بیشتر است، اما نمیگوید که برای خرید این شرکت چهقدر باید پول بدهید.