
قبل از مطالعه توجه داشته باشید که اسم این نوشته (آلبروکس غلط کرد با تو) فقط یک اسم برای این نوشته میباشد که به خاطر جذابیت کتاب (استیوجابز غلط کرد با تو) که درباره تولید محتوا و کارهای استارت آپی است ایده برداری شده است .
بگذریم :)
اون اوایل که تازه شروع به کار معامله گری کرده بودم و حس و حال خوبی داشتم و خودم رو خدای علم تکنیکال میدونستم بعد از مدتی فعالیت در بازار به این نتیجه رسیده بودم که بیشتر موضوعاتی که آلبروکس و علم تکنیکالی که همه ازش صحبت میکردن داره غلط از آب در میاد و در واقع من هم جزو همون 80 تا 85 درصدی بودم که فقط در بازارهای مالی ضرر میدادن .
شما تا حالا به این موضوع فکر کردید که چرا میگن 80 تا 90 درصد افراد در بازارهای مالی ضرر میکنن ؟ خب این 80 تا 90 درصد تقریبا بیشترشون تا حدودی با علم تکنیکال آشنا هستن ولی چرا باز ضرر میکنن :)
موضوع برمیگرده به این شعر :
هر که شد شوریده تر بی خویش تر
هرکه عاشق تر، یقین، دل ریش تر
عشق را با درد قسمت میکنند
هر که بامش بیش، برفش بیشتر
تا حالا به این فکر کرده بودید به غیر از شما که در بازار فعالیت میکنید چه افراد ، سازمان ها و پول های دیگه ای داخل بازار است . خب بیاید با هم بررسی کنیم : بانک های بزرگ ، شرکت های سرمایه گذاری ، افرادی با سرمایه های نامحدود مثل ایلان ماسک و ....
خب اینها چطور سود یا ضرر میکنن ؟
آیا اینها هم افراد تکنیکالیستی دارن که در نقاط حمایت یا مقاومت خرید و فروش میکنن ؟
خب بهتره به این موضوع دقت کنید که بازارهای مالی ، بازارهایی هستند که صفر و یک هستند یعنی شما اگر سود کنی بدون شک یک فرد دیگه ضرر کرده و برعکس اگر شما ضرر کنی بدون شک یک فرد یا سازمان دیگه ای سود کرده .
قضیه تازه اینجا جذاب میشه ، فردی مثل ایلان ماسک یا بانک سرمایه گذاری ای مثل جی پی مورگان که سرمایه های نامحدودی در بازارهای مالی دارند ( حدودا 80 درصد پول های بزرگ )
کی سود میکنن ؟
و سودشون از کجا باید تامین بشه ؟
کی ضرر میکنن ؟
طبق فرمول 20/80 یا همان اصل پارتو این اصل شرح میدهد که در هر سیستم بزرگ و پیچیده درصد بزرگی از اثرات، توسط درصد کمی از متغیرها ایجاد میشوند. (چه سخت شد!!!) اما مفهوم این جمله چیست؟ اجازه دهید با مثال آن را روشن کنیم:
این اصل ممکن است از یک مثال تا مثالی دیگر متفاوت باشد اما سعی کنید به معنای آن عمیق بیندیشید.
پس میشه اینطور توصیفش کرد 80 درصد سود بازار در دسترس فقط 20 درصد از افراد هست .
پس 80 درصد افراد بازار که دارای سرمایه های کوچیک هستند باید ضرر کنن تا 20 درصدی که سرمایه های بزرگ تری در اختیار دارن بتونن سود کنن به همین شیرینی و راحتی !
سرمایه های بزرگ هیچ محدودیتی برای وارد یا خارج کردن پول خودشون از بازار ندارند پس در نقاط مهم تکنیکالی یا جاهایی که تریدرهای زیادی معاملات فعال دارند شروع میکنن به معامله و سودشون به شکلی باید تامین میشه که افراد زیادی ضرر کنند برای مثال :

طبق عکس بالا معامله گر با دیدن افت کنج و ضعیف شدن کندل های صعودی بعد از شکسته شدن الگوی کنج وارد معامله فروش یا به اصطلاح شورت میشود ولی واقعیت در بیشتر مواقع متفاوت است !

در واقعیت بعد از شکسته شدن الگوی کنج (نقطه 1) خیلی از معامله گران وارد معامله فروش میشوند و از اونجایی که سود قراره بره تو جیب 20 درصد افراد ، قیمت شروع میکنه به افزایش و محدوده مقاومتی رو میشکونه و اردهای معاملاتی رو در محدوده شماره 2 فعال میکنه تا افرادی که منتظر بودن تا بعد از شکسته شدن محدوده مقاومتی وارد معامله خرید یا به اصطلاح لانگ بشوند نیز ضرر کنن .
خیلی از استاپ های معاملاتی چه خرید و چه فروش در دو سمت الگو فعال میشود و افراد زیادی متضرر میشن .
بخوایم یا نخوایم این موضوعات بخشی از روندکلی و قواعد بازی است که نمیشه ازشون چشم پوشاند و همیشه و همه وقت رخ میدن
برنده اون کسیه که درک خوبی نسبت به قوانین داشته باشه
و من امروز به این نتیجه رسیدم که بخش بزرگی از علم تکنیکال همین روان شناسی و درک درست بازاره که روزهای اول فعالیتم نسبت به اون نداشتم .
اگر این مطلب رو مطالعه کردید پیج اینستاگرام ما به آدرس
@ashan_crypto
رو دنبال کنید و از ما حمایت کنید
هر جا هستید موفق و پیروز و قدرتمند باشید .