من اشکانم، یک دوست دار تکنولوژی، شاید گیک، یک دیوانه ورزش(ژیمناستیک) و البته طراح، که به عنوان یک تفریح کاربردی بهش نگاه میکنم. دانشجوی کارشناسی مهندسی فناوری اطلاعات در دانشگاه صنعتی سجاد مشهد.
به دلایل شخصی که واسم بوجودآمده، از اینکه اینجا درس میخونم خیلی خوشحالم :))
از ۵ سالگیم وارد ورزش ژیمناستیک شدم و طی اون سالها تا ۹ سالگی توی رشتههای مختلفی مثل ووشو و شنا هم بودم اما نهایتن به این نتیجه رسیدم که به طرز وحشتناکی به ژیمناستیک علاقهمندم و میگفتن که استعداد دارم. پس به طور حرفهای وارد این ورزش زیبا شدم و اولین مسابقه کشوریم رو هم توی همین سن شرکت کردم و دهم شدم …
این داستان ادامه پیدا کرد، هرسال مسابقات کشوری جدید و پایین اومدن رتبه من تا بالاخره رسیدن به قهرمانی کشور در سن نوجوانی و وارد شدن به تیم شاخصین ژیمناستیک هنری ایران.
خلاصه بعد از سالها تمرین و حمایت خانواده و البته زحمت مربیم آقای سالاری تونستم وارد تیمملی جوانان بشم و چند سالی به طور متوالی تیممون قهرمان بیشک ایران بود(۴ سال). در نهایت توی سن ۱۸ سالگی وارد رقابت سنگین انتخابی برای تیم ملی بزرگسالان شدم و البته انتخاب هم شدم …
یک هفته بعدبرگشتن از اردوی تیمملی بزرگسالان در اواخر یک شب تمرینی عادی، حین زدن یک حرکت از ارتفاعی حدود ۱/۵،۲ متری با پیشونی به زمین خوردم و مهره های گردنم از دوناحیه شکست و دررفت و ۹۰درصد نخاعم هم آسیب دید و از گردن به پایین فلج کامل شدم(نه حس و نه حرکت).
واسه اخبار بیشترشم میتونین به لینکخبرگزاری های زیر یه سر بزنین:
یا هم این کلیپ مستند رو ازسایت برنامه ماهعسل مشاهده کنین :
برای دانلود از آپارات هم میتونین اینجا (+) برین.
خلاصه اگر کلیپ بالا رو ببینین خیلی از حرفها توش زده میشه و متوجه میشین داستان این اتفاق از چه قرار بود و به کجا رسید …
نکته مهم اینه که الان سالم و سرحال با اهداف جدید و تازهتر بهتر از قبلم هستمو بهترم میشم و توی مسیر جدید زندگیم همه توانم رو گذاشتم و میرم جلووو:))
تجربه بزرگ و بینظیری بود و قطعن پست های بیشتری در این مورد بعدن مینویسم، چون برای کمتر کسی پیش میاد فلج کامل بشه اما کمتر از یکسال نشده پاشه راه بره:)))
بگذریم، داشتم میگفتم …
طراحی رو از دوران راهنمایی به عنوان یکی از علایقم شروع کردم و به خاطر همین موضوع رابطم به کامپیوتر نزدیک شد و به خاطرش مجبور بودم با ابزارها و نرمافزارهای کاربردی زیادی کار کنم اما هیچ تعریف و تصوری از برنامهنویسی و کدزدن توی اون دوران تا اواخره دوره پیشدانشگاهیم نداشتم.
توی دبیرستان من به امید پزشکی تا سال سوم رشته تجربی میخوندم تا اینکه به طور اتفاقی فراخوان مسابقات آزمایشگاهی و کارگاهی کامپیوتر رو توی برد مدرسه دیدم و توش ثبت نام کردم که برم. تصوری که از خودم داشتم این بود که الان میرم و یه تفریح دوره همی و آخر میشم برمیگردم. اما وقتی بودجه بندی رو نگاه کردم دیدم تقریبن هرچی گفته رو بلدم غیره یک مورد که نوشته بود برنامه نویسی ویژوال بیسیک۶ که تاحالا اسمشو فقط از دور شنیده بودم. رفتم منابعشو گرفتم و نشستم به خوندن، اما اتفاقی که افتاد تقریبن هیچی نفهمیدم:)) خلاصه روز آزمون شد و رفتم.
یک هفته بعد نتایج اومد و به طرز باورنکردنی توی این مسابقات اول شده بودم. این اتفاق باعث شد خیلی بیشتر از قبل علاقهمند به کامپیوتر بشم و حس کردم علاقه اصلی خودمو کشف کردم و به ریاضی تغییر رشته دادم تا بتونم دانشگاه رشته کامپیوتر بخونم. این اتفاق تلنگری بهم زد که دنیایی توی کامپیوتر وجود داره به اسم برنامه نویسی که هزاران برابر بزرگتر از سطح تصورات من هستش و من هنوز هیچی ازش نمیدونم.
در نهایت کنکور دادم و موقع انتخاب رشته تنها ۲ تا انتخاب نوشتم. اولی شبانه مهندسی کامپیوتر گرایش نرمافزار دانشگاه فردوسی و دومی هم مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه سجاد، که البته دومی رو آوردم:))
برنامهنویسی رو از ترم اول دانشگاه به لطف یک استاد سخت گیر با سیپلاسپلاس شروع کردم و کم کم وارد حوزهها و زبانهای دیگه شدم.
درحال حاضر روی برنامه نویسی اندروید تمرکز دارم و همچنین به تازگی وارد برنامه نویسی تحت وب با asp.net شدم و چیزای دیگه که مفصل در موردشون پست خواهم نوشت.
حالا اینجور که پیش بینی کردم قراره یک سری چیزا از خودم اینجا بگم و صرفا یک بلاگ شخصی از تجربیات، ایده ها، چیزایی که یاد میگیرم و البته خاطرات روزمرم هست که اینجا به اشتراک میزارمشون.
فکره زدن همچین جایی واسه خودم رو خیلی وقته دنبال خودم میکشونم
و همیشه دنبال یک فرصت بودم که عملیش کنم، که کردم. باشد که کارا باشد …
بالاخره بعداز یک دنگ و فنگ نسبتا طولانی به این نتیجه انقلابی رسیدم که این بلاگ رو به چند دلیل که تو ادامه میگمشون بزنم.
شاید اولین دلیلش این باشه که چند سال دیگه برگردم و ببینم همه چیز از کجا شروع شد، چیا تو ذهنم بود و الان چی هست… چی بودم و چی شدم …
دومیش اینکه اگر کسی به مشکلی مشابه من تو انجام کاراش یا حتا زندگی روزمرش برخورد شاید بتونه یک کمک کوچولویی واسش باشه.
سومیش نوشتن رو دوست دارم:)
چهارمیش اینکه داشتن وبلاگ شخصی، یک رسم برای کسایی هست که خودشونو گیک میدونن یا حداقل دوست دارن تو این مسیر باشن.
پنجمیش رو هم متاسفانه نمیتونم بگم …
خلاصه که سعی میکنم توی هر نوشته به یک مبحثی در حوزه خودمون یعنی IT و دنیای برنامه نویسی اشاره کنم یا اگر تونستم یک توضیح اجمالی یا آموزشی , تجربه ای چیزی اینجا بنویسم.
توی شبکه های اجتماعی هم کم و بیش هستم و میتونیم اونجا بیشتر در ارتباط باشیم. در آخر خوشحال میشم شما دوستان عزیز تو این مسیر کمکم کنین و با نظراتون این کار رو کامل کنین.
شاد باشید و خوشحال …
پ.ن: اگه نمیدونین گیک یعنی چی؟؟!
به طور کلی Geek به فردی با رفتارهای غیر متعارف گفته میشه… اما امروزه توی حوزه ی فناوری، به فردی متخصص گفته میشه که کارش رو نه به خاطر کسب درآمد، بلکه به خاطر عشقش به اون کار انجام میده و همین اشتیاق به کارش باعث میشه که برای یادگیری و پیشرفت شب و روز نشناسه!