نورون ها همان سلول های عصبی بدمان هستند که اطلاعات را از داخل یا خارج بدن به مغز و نخاع میبرند.
هر نورون از قسمت هایی تشکیل شده که در شکل زیر میبینید.
همینطور که میبینید، نورون از هشت قسمت اصلی تشکیل میشود.
طبق چیزی که در ویکی پدیا گفته شده:
دِندریتها زائدههای رشته مانندی هستند که به جسم سلولی یاختههای عصبی (نورونها)، متصل هستند. دِندریتها نقشِ آورندۀ پیامهای صادر شده از یاختۀ حسی مجاور یا یاختههای عصبی رده بالاتر به درون یاخته را به عهده دارند. این پیامهای عصبی، به صورت سیگنالهای الکتریکی در درازایِ دِندریتها حرکت میکنند.
چکیده توضیح بالا و یکم فارسی تر!:
دندریت به قسمت بالایی نورون میگویند و جزو زواید(زایده ها) نورون حساب میشوند و پیغام عصبی را از نورون قبلی میگیرید؛ این پیام از این نورون رد میشود و به نورون بعدی داده میشود؛ این روند تا نخاع ادامه دارد و بعد از آن نخاع پیام عصبی را برای تحلیل به مغز میفرستد.
پیام عصبی بعد از اینکه از نورون قبلی می آید و از رد میشود، وارد آکسون میشود. آکسون هم جزو زواید نورون به حساب می آید و دور آن را غلاف میلین پوشانده است.
غلاف میلین دور تا دور آکسون پیچیده است و عایق الکتریسته است و نمیگذارد پیام عصبی از داخل رد شود.
غلاف شوآن، غلاف میلین را میسازد و به دور آکسون میپیچد.
گره رانویه به فواصل آکسون گفته میشود که رسانای الکتریسته است و به پیغام عصبی اجازه رد شدن را میدهد.
حالا با خودتون میگین که چجوریه که غلاف میلین رسانای الکتریسته نیست و گره رانویه رسانای الکتریسته است؛ پس چجوری پیام عصبی از نورون عبور میکند؟
به این شکل که اول پیام عصبی وارد دندریت میشود و بعد از آن به صورت پرشی از جسم سلولی میگذرد و وارد آکسون میشود؛ میبینید که آکسون به آن اجازه عبور نمیدهد؛ پس کمی پرشش را بلندتر میکند؛ میبیند که بازهم نمیتواند؛ باز هم پرشش را بلندتر میکند؛ میبیند که...
این روند تا وقتی که پیام عصبی به گره رانویه نرسد، ادامه دارد؛ وقتی که به گره رانویه رسید، گره رانویه به او اجازه رد شدن میدهد؛ بعد از آن دیگر به صورت خیلی بلند میپرد و به سرعت از اکسون عبور میکند.