کتاب انسان در جستجوی معنی با عنوان اصلی Man’s search for meaning اثر دکتر ویکتور فرانکل است که در آن از تجربیات خود درباره اسارت و زندگی در اردوگاه کار اجباری در زمان نازی ها صحبت میکند. بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در آمریکا فروخته شد، کتاب به ۲۴ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد.
فرانکل در سال ۱۹۴۲ یعنی در ۳۷ سالگی به دست نازیها اسیر شد و با قطار به سمت شمال شرق به اردوگاه «آشویتس» اردوگاه مرگی که به صورت سازمان یافته ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل را تهیه دیده بود فرستاده شد.
کتاب در دو قسمت تهیه و تنظیم شده است در قسمت اول خاطرات نویسنده در مورد اسارت و مشکلات او است و در قسمت دوم مفاهیم و اصول اساسی در لوگوتراپی را بیشتر توضیح میدهد و نسبت به بخش اول بیشتر جنبه علمی دارد. فرانکل در این قسمت به دستاوردهای خود در آن سالهای سخت اشاره میکند و در واقع شرح میدهد که چه چیزی باعث شد برخی از افراد، زنده از اردوگاه کار اجباری جان سالم به در ببرند.
خلاصه ای از کتاب:
درد و رنج زمانی به پایان تمام میشود که به معنا برسید.
کتاب با مقدمه ای جامع در مورد نویسنده که چه کسی بود و چه کرد آغاز میشود. نویسنده کتاب آقای ویکتور فرانکل تمام داراییهای خود را از دست داد، تمام عزیزانش در اردوگاه های کار اجباری مُردند و تمام ثروت و داراییاش ضبط گردید. لحظهای که خالی از همه چیز بود وارد اردوگاه کار اجباری شد با خودش اندیشید که آیا زندگی با این درد و رنج ارزش زیستن دارد؟ در همان ابتدای کتاب نویسنده اذعان میکند که این کتاب یک داستان است از زندگی فردی که در اردوگاه های کار اجباری کوچک که هر لحظه امکان مرگ وجود دارد صحبت میکند. سخن از فداکاری، مصلوب شدنها و ارزشی بزرگ از قربانیان گمنام است. فرانکل ناکامی را در معناخواهی میداند. هیچکسی نمیتواند به دیگری بگوید هدف از زندگی چیست! هرکسی باید خودش هدف و معنای زندگی را پیدا کند. نیچه میگوید: کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی آن خواهد ساخت. جنگ روانی و اردوگاه کار اجباری تحفه ای بود که جنگ برایمان به باور آورد. وقتی میدیدیم کسی تمام سیگارهایش را دود میکند میدانستیم که دیگر ایمان و قدرتش را برای زندگی از دست داده است.
عریانی تنها تحفه ما از اردوگاه بود! جز بدنهای برهنه چیز دیگری نداشتیم. انسان این قابلیت را دارد که به هر چیزی عادت کند.
گاهی در جریان وقایعی قرار میگیرید که عقل و منطقتان را از دست میدهید. در غیر اینصورت انسان اغلب اوقات پیرو منطق خویش است.
فرانکل بعد از مدتی از آشویتس به داخاو منتقل میشود.
شوخ طبعی بیش از هر حس دیگری میتواند بشر را از انزوا بیرون بکشاند و توانایی او را برای تحمل شرایط ناگوار بالا ببرد.
همه چیز را میتوانیم از یک انسان بگیریم جز آزادی، آزادی کلمهای است که زندگی را معنادار و هدفمند میکند. زندگی بدون معنا نیست رنج هم جزئی از زندگی است پس در رنج هم معنایی نهفته است. رنج آدمی بخش انکارناپذیر زندگی است. حتی اگر در قالب سرنوشت و مرگ خود را نشان دهد. زندگی بدون رنج و مرگ کامل نیست. وقتی انسان متوجه میشود که رنج بخش جدایی ناپذیری از سرنوشتش است ناگزیر آن را بعنوان وظیفه انفرادی و منحصر به فرد میپذیرد.رنج میتواند باعث موفقیت و پیشرفت بشر شود.
شما همیشه در انتظار دردناکترین لحظات هستید در حالی که پیشتر آن را سپری کرده اید.
از دست دادن ناگهانی امید و شجاعت بدن را در برابر بیماری ضعیف کرده و تاثیر مرگباری دارد.
گاهی به انسان فرصت داده میشود که تفکر و تعمق کند و به چیزهای با ارزش زندگیاش توجه نماید.
منحصر به فرد بودن هر شخص به وجود و هستی اش معنا میبخشد.
نیچه میگوید: آنچه من را نکشد قویترم میکند.
لوگوتراپی: بیمار میتواند بنشیند و به چیزهایی گوش کند که برای او خوشایند نیست. لوگوتراپی بر آینده تمرکز دارد و معتقد است آینده به هویت بیمار معنا و مفهوم میبخشد.
شوپنهاور میگوید: بشر آشکارا محکوم به کشمکش بین دو قطب متضاد اضطراب افراطی و خستگی ابدی است.
عشق یکی از راه های یافتن معنای زندگی در رنج است. وقتی فداکاری را در رنج مییابیم، رنج معنای دیگری به خود خواهد گرفت. انسان در صورتی رنج را تحمل میکند که معنایی در آن نهفته باشد.
هیچ چیز فناناپذیر نیست! بودن شایستهترین نوع وجود است.
لذت باید یک اثر ثانویه یا یک محصول جانبی باشد و اگر هدف قرار بگیرد از بین رفته و تباه میشود.
بشر در انتخاب شرایط آزاد نیست بلکه آزادی اش در نوع مواجهه با شرایط است.
انسان توانایی تغییر جهان و تبدیل شدن آن به مکانی بهتر را دارد و در صورت لزوم میتواند خود و جهان خود را تغییر دهد.
راه های بدست آوردن معنا در زندگی:
1. وظیفهای تعیین کنید و یا کاری انجام دهید.
2. تجربه جدید داشته باشید یا با کسی معاشرت کنید.
3. با سرنوشت مواجه شوید و آن را بپذیرید.
افرادی که بالاترین میزان محبوبیت را بین مردم دارند کسانی هستند که به سختی کار میکنند و از منزلت بالایی نزد دیگران برخوردارند.