ویرگول
ورودثبت نام
ashkanp
ashkanp
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

خلاصه کتاب "توهم رشد"

کتاب "توهم رشد؛ ثروت، فقر و رفاه ملت‌ها" توسط آقای دیوید پیلینگ نوشته شده است. دیوید پیلینگ ویراستار روزنامه فایننشال تایمز لندن است. این کتاب توسط خانم بهار رحمتی ترجمه شده و ناشر آن نشر نوین است. کتاب در 244 صفحه و سه بخش مجزا برای خوانندگان گردآوری شده است. با خواندن این کتاب دایره لغات شما در زمینه اقتصاد و چگونگی رشد کشورها افزایش پیدا کرده و همچنین با فاکتورهای موثر در شکوفایی و پیشرفت ملت‌ها و دولت‌ها آشنایی بیشتری پیدا می‌کنید.

هدف بنیادی این کتاب شرح و بسط شکاف بین آنچه کارشناسان درباره زندگی ما می‌گویند و چیزی که ما واقعا درک و لمس می‌کنیم است.


متن زیر بُریده‌‌هایی از کتاب بوده که به نظر بنده مهم تلقی شده و میتوان از این جملات به عنوان خلاصه ای از کتاب یاد کرد. به طور قطع خواندن کامل کتاب سبب انتقال مناسب مفاهیم به مخاطب می‌گردد و این متن صرفا در جهت ایجاد انگیزه برای خرید و خواندن این کتاب است.

رشد اقتصادی معیار مهمی در عملکرد جامعه و اقتصاد است. چیزی که برای جوامع به خوبی مشخص شده است حرکت اقتصاد باید همیشه رو به جلو باشد. تولید ناخالص داخلی معرفی کننده میزان رفاه کشورها در نظر گرفته می‌شود. ما در عصر خشم زندگی می‌کنیم عصری که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا می‌شود و انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شده و نا‌آرامی ها سراسر دنیا را فرا گرفته است.

اقتصاد پدیده‌ای طبیعی نیست، یک حقیقت کشف شده است. اگر تولید ناخالص داخلی، انسان بود می‌توانست بی‌تفاوت و کور نسبت به اخلاقیات باشد. تعاریف دیگری از تولید ناخالص داخلی داریم. مثلا تولید ناخالص داخلی برای محاسبه تولیدات فیزیکی کالاها طراحی شده است. اگر ساعت‌ها در ترافیک گیر کنید به تولید ناخالص داخلی کمک کرده‌اید اما اگر برای کمک به دوستان خود به خانه آنها بروید در تولید ناخالص داخلی درنظر گرفته نمی‌شوید. رشد به تولیدی بی‌پایان و مصرف پایان ناپذیر نیاز دارد. 1600 خانوار در آمریکا از سال 1980 سهم‌شان از ثروت ملی پنج برابر شده است. تا زمانی که اقتصادها بر پایه کشاورزی بود کسی در مورد رشد چیزی نشنیده بود اما بعد از انقلاب صنعتی انسان‌ها توانمند شدند. در زیست‌شناسی به رشد بدون توقف سرطان می‌گویند.

فصل اول: هیولای کوزنتس

در این فصل ابتدا داستان زندگی کوزنتس شرح داده می‌شود سپس چگونگی پیشرفت او بیان می‌شود و سپس نویسنده ابداع مفهموم کلمه تولید ناخالص داخلی را توضیح می‌دهد. از کوزنتس به عنوان پدر تولید ناخالص ملی یاد می‌شود. کوزنتس مجموع هزینه‌های تسلیحاتی را برای اقتصاد مضر می‌دانست.

فصل دوم: دستمزد شیطان

فعالیت مالی: هرتبادل مالی که در آن طرفین از معامله‎‌ای که در آن شرکت کرده اند رضایت داشته باشند فعالیت مالی نامیده می‌شود. دولت‌ها در سرتاسر دنیا به شرکت‌های تولید کننده تنباکو آسان می‌گیرند زیرا در اقتصاد نقش پررنگی دارند و مالیات خوبی پرداخت می‌کنند پس در اینجا سلامت مردم اهمیتی ندارد!

ناخالص یعنی عددی که چیزی از آن کسر نشده است.

داخلی یعنی تولید در داخل کشور اصلی و با تولید ناخالص ملی فرق دارد.

تولید یعنی تمام کالاها و خدمات تولید شده

تولید ناخالص ملی یعنی تمام کالاهای تولید شده توسط شرکت‌های یک کشور چه در داخل و چه درخارج از کشور

رشد به صورت طبیعی از تورم تبعیت می‌کند.


فصل سوم: خوب، بد و نامرئی

بدون بهبود خدمات امکان مناسب جلوه دادن آمارها وجود دارد. در سال 2012 شینزو آبه در ژاپن انتخاب شد تا تورم را مهار کند. اقتصاد ژاپن بعد از جنگ مرد محور شده بود مردان بعد از دانشگاه در یک بنگاه اقتصادی مشغول به کار می‌شدند و معمولا تا آخر عمر کاری خود آنجا فعالیت می‌کردند و هر سال به حقوق آنها افزوده می شد و زنان خانه دار بودند و دوست داشتند با یکی از این مردان ازدواج کنند.

دو راه برای ایجاد رشد اقتصادی وجود دارد: 1. اضافه کردن نیروی کار 2. سرمایه گذاری

اگر کسی در خانه پدر شوهرش را حمام کند به اقتصاد کمک نخواهد کرد اما اگر همان شخص در خانه سالمندان پدرشوهر شخص دیگری را استحمام کند و بابت آن هزینه‌ای دریافت کند به اقتصاد کمک خواهد کرد و ارزشی به آن اضافه می‌کند.

کشوری که در آن اکثر افراد مالکیت خانه را دارند نسبت به کشوری که اکثرا مستاجر هستند به ظاهر فقیرتر است. زیرا ارزش خانه‌هایشان در اقتصاد نامرئی است.

یکی از سریعترین رشد سیستم‌های بانکی در تاریخ مربوط به خریدهای وحشتناک کشور ایسلند بود. به طوری که ایسلند را صندوق پوشش ریسک غول پیکر می‌نامند. یادمان باشد کسب و کار بانکداری خلق اعتبار است. از سال 2008 طوفان شروع شد. بانک‌ها قرض دادن مبالغ به یکدیگر را متوقف کردند. بازار سهام 85% افت کرد. هر زن، کودک و مرد ایسلندی 330 هزار دلار از 100 میلیارد دلار خسارت وارده توسط بانک‌های بی ملاحظه متضرر شد. در این فصل از وقایع سال 2008 و وضعیت بانک‌ها در بریتانیا گفته می‌شود که چطور حساب‌سازی می‌کردند و همه چیز را به هم می‌ریختند. بانک‌ها به هم متصل بودند و یکی پس از دیگری مثل دومینو در حال فروپاشی بودند و بعد از مدتی طوفان به صنعت خودروسازی رسید.

بانک‌ها دو فعالیت اصلی دارند: 1. نگهداری و انتقال پول 2. تخصیص ریسک

اما در حالت عام بهتر است آنها را اینطور در نظر بگیریم:

  1. رختکن‌ها: نگهداری پول که کاری کسالت‌آور
  2. کازینوها: ریسک را تخصیص می‌دهند. بانک‌ها به شرکت‌ها بهتر وام می‌دهند.

اینترنت تولید ناخالص داخلی من را دزدید

اقتصاد دیجیتال فاصله زمانی بین کار، اوقات فراغت و کارهای عادی و روزمره خانه را از میان برداشته است. شرکت‌های اینترنتی به جای اینکه به بیشتر شدن تولید ناخالص داخلی کمک کنند شیره آن را میمکند و ناپدیدش می‌کنند. پیشرفت‌ها به سادگی قابل دستیابی نیستند. برای همین بهره‌وری در رکود قرار گرفته است. قیمت گذاری بر روی کیفیت دشوار است. خدمات ذاتا ذهنی هستند. یافته‌ها نشان می‌دهند تنها 2% از هزینه یک آیفون به نیروی کار چینی پرداخت می‌شود در حالی که 30% آن به سهامداران شرکت در قالب سود پرداخت می‌شود.

چه مشکلی با شهروند عادی وجود دارد

نابرابری همیشه بد نیست پیشرفت جامعه به آن بستگی دارد. داستان نابرابری در جامعه آمریکا بیان می‌شود که اصلا قابل قیاس با ایران و جامعه ما نیست.

سیاست‌های داخلی کشورها واکنش‌های جهانی را به همراه ندارد. با افزایش نابرابری تحرک اجتماعی کاهش می‌یابد. اقتصادی که رو به رشد است از توزیع ثروت به شما هیچ چیز نمی‌گوید.

فیل‌ها و ریواس

ارزش اسمی اعداد را نمی‌توانیم درنظر نگیریم. در مورد کشور نیجریه توضیح داده می‌شود که چطور کشور ثروتمندی با منابع طبیعی بی‌شمار است ولی چیزی در حدود 94% مردم آن در فقر بسر میبرند در صورتی که 6 سال قبل تنها 76% فقیر در این کشور زندگی میکرد ولی با سیاست های غلط روز به روز بر تعداد فقرای این کشور اضافه شد. تغییرات اقتصادی سریع در نیجریه رخ داده بود.

کارهایی مثل جمع آوری آمار دقیق بخشی از تثبیت دموکراسی است.


رشد اقتصادی

هند در سال 1985 شرایطی به شرح زیر داشت:

سرانه درآمد 300 دلار، امید به زندگی 56 سال، از هر 10 تولد 1 نفر منجر به مرگ میشد.

هند در حال حاضر شرایطی به شرح ذیل دارد:

سرانه بیش از 6000 دلار با احتساب تورم 4 برابری امید به زندگی 68 سال و از هر 37 تولد 1 نفر منجر به مرگ می‌شود.

از شرایط و وضعیت اقتصادی کره‌جنوبی می‌گوید که در سال 1960 چگونه بوده است و چطور امروزه به قطب صنعتی دنیا تبدیل شده است. اکثر افرادی که فقیر باقی می‌مانند توان شکل دادن به سرنوشت خود را ندارند.

رشد تماما ادعا و اعتقاد نیست. رشد سریع می‌تواند تولید اشتغال کند، جاده سازی کند، بلوک اداری ایجاد کند از طرفی درآمدهای مالیاتی برای دولت و توزیع مجدد ثروت و رشد بیشتر به همراه دارد. سپس وضعیت اقتصادی هند توصیف میشود. رشد اقتصادی برای افراد شرایطی را فراهم می‌آورد که به دنبال آزادی‌ها و قدرت انتخاب برای شکل دادن به زندگی فردی خود باشند. تبدیل رشد اقتصادی به رفاه زمان می‌برد. رفاه اجتماعی بیشتر پول بیشتری را به همراه می‌آورد.

قدرت سیاه، قدرت سبز

از وضعیت فاجعه بار زیست محیطی چین گفته میشود و اینکه چطور شرایط رشد ارتباط مستقیمی با محیط زیست دارد. در چین اعتقاد دارند هیچگاه نباید بگذارند وضعیت رشد اقتصادی به زیر 8% برسد زیرا اعتراضات اجتماعی به همراه دارد. با سیاست‌های دولت چین این کشور به رشد اقتصادی 10% در سال رسید به طوری که از سال 1992 تا سال 2010 از یک اقتصاد دهقانی به ابرقدرت اقتصادی جهان مدرن رسید. رشد در چین با از بین رفتن محیط زیست همراه گردید.

اگر ارتباطات اجتماعی هماهنگ باشد و میزان جرم و اعتراضات اجتماعی پایین باشد نیازی نیست پول زیادی بابت حفظ حکومت هزینه گردد.

هزینه‌های نامرئی: هزینه‌های که برای کارخانه‌ای داده میشود که در اثر کار این کارخانه محیط زیست آلوده می‌شود.

در مراحل ابتدایی توسعه گرفتار مسائل مرتبط با آلودگی می‌شویم سپس با ثروتمند شدن و پیشرفت به محیط زیست اهمیت می‌دهیم.

ثروت:

در یک کشور فقیر دارایی‌ها یک فرد احتمالا زمین، احشام، ماشین است اما در اصل دارایی‌ها شامل مهارت‌های افراد است.

هرکاری میکنی بکن اما میزان مجموع سرمایه طبیعی نباید کاهش پیدا کند. ما باید در مصرف منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر بسیار احتیاط کنیم.

چرا پول تبدیل به زبان اخلاقی مشترک شده است. ثروت معیار اندازه‌گیری برای حال و آینده است. با ثروتمند شدن کشورها، اهمیت سرمایه طبیعی پیدا میکند. بسیاری از کشورها با نهادهای ضعیف دچار نفرین منابع هستند به جای استفاده از درآمدهای نفتی برای آینده کشور تلاش میکند تا درآمدها را خرج کنند.

شادی تنها به سطح درآمد بستگی دارد. متغیرهایی که می‌تواند سبب شادی مردم شود:

+درآمد +سال‌های امید به زندگی +اعتماد مردم به یکدیگر +آزادی برای تصمیم گیری +بخشش

پیدا کردن شریک زندگی با شادی همراه است اما ازدواج همچنان بهتر است. بیکاری بیشتر از 2 برابر شادی را کاهش می‌دهد زیرا تاثیر درآمدی داشته و از طرفی برعزت نفس و حس هدفمند بودن تاثیر می‌گذارد.

تولید ناخالص داخلی

شاخص های اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی برای شادی و رضایتمندی از زندگی است. نویسنده در این فصل در مورد شاخص سیاره شاد و ملاک‌ها و استانداردهای آن صحبت میکند و مثال میزند.

تولید ناخالص داخلی را به داشبورد ماشین تشبیه میکند که شما در آن نشانگر بنزین دارید، سرعت سنجش دارید، آهنگی که پخش میشود نمایش داده میشود تمام این اطلاعات را در یک عدد نمی‌توانیم خلاصه کنیم. در مورد ضریب جینی میگوید و وضعیت آن در جهان را شرح میدهد.

آمارها کسل کننده هستند اما خنثی نیستند... آمارها بیشتر سیاسی هستند تا من و شما راضی باشیم...

توهم رشددیوید پیلینگبهار رحمتینشر نوینثروت فقر رفا ملت
هر دردی شروع درک جدیدی از مفهوم زندگی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید