کتاب هنر جنگ در بازار بورس
ترکیب کلمات "هنر" و "جنگ" طنز تلخی رو تداعی میکنه ... هر کسی که با پیروزی و شکست سرکار داره میتونه سراغ این کتاب رو بگیره. حالا چرا من این کتاب رو انتخاب کردم؟ یه مدتیه بشدت مشغول بازار بورس هستم و دوست دارم اطلاعات بیشتری در این زمینه بدست بیارم برای همین این کتاب رو خریدم و با توجه به حجم کمی که داشت سریعا خوندمش.
کتابی که قرنها پیش یه ژنرال کاردرست جنگی نظراتشو در مورد آیین های نبرد در قالب رسالهی کوچکی جمع آوری کرده و بعنوان پیشکش به پادشاه وقت داد تا شاید بدردش بخوره. این اثر درخشان ژنرال "سان زو" تابحال بارها و بارها به زبان های مختلف چاپ شده و مورد استقبال خیلیها قرار گرفته از جمله: هیتلر، استالین، موسولینی، مائو و...
حرفها و نصیحتهای سان زو با سرفصل های بازار بورس تطبیق داده شده تا مخاطب علاقهمند به بازار بورس نهایت استفاده رو ببره
بریده هایی از کتاب:
بی آنکه خودم متوجه باشم به داد و ستد اعتیاد پیدا کرده بودم و خرید و فروش های هیجانی مثل افیون انگار روانم رو آروم تر میکرد. مثل فرماندهی بودم که به جای پیروزی عاشق لشکرکشی های درازمدت و فرساینده شده بودم. سرباز با دست خالی حتی اگه لبریز از اشتیاق هم باشه نمیتونه کاری رو پیش ببره. میدان جنگ محل اتفاقات پیش بینی نشده است. وقتی از یه تاکتیک به طور مکرر استفاده میکنی یه هشدار مهمه از یک نقطه ضعف که خیلی باید حواست بهش جمع باشه. اولین و مهمترین سلاحی که در بازار داری سرمایه است. قبل از هر کاری استراتژی معاملاتی تو مشخص کن و بعد وارد شو. مهمترین سلاح خودتو بدلیل امیدی واهی به شرایط مطلوب، تباه نکن.
نقشهت رو مشخص کن و بعد وارد کارزار شو. نمودارهای زنده این قدرت جادوئی رو دارن که به آسانی فریبت بِدن. اگه درست در زمانی که قیمت ها حرکت انفجاری شونو شروع کردن پای نمودار قیمت برسی به احتمال بسیار زیاد وسوسه میشی که با روند قیمت حرکت کنی و از این نمد کلاهی برای خودت درست کنی. دستورات و رویه ها رو یادداشت کن و هنگام برخورد با نمودارهای زنده فقط از دستورات نوشته شده پیروی کن. کسی که دنبال شکسته اول وارد نبرد میشه و بعد پیروزی رو صدا میکنه.
آموختن هزینه هرکاریه که میخوایم در اون موفق باشیم. برای ورود به بورس دو مرحله رو باید بگذرونی:
سیستم معاملاتی خودت رو اعمال کن و دنبال روی صد در صد دیگران نباش.
خشم وضعیتی ذهنیﻪ که بر اثر ناهماهنگی بین خواسته ها و داشته ها بروز پیدا میکنه پس سعی کن به خشمت مسلط باشی.
نابودی و تباهی ساختارمند نیست. هر ساختمان برای برافراشته شدن به رعایت هزاران قانون دقیق فیزیک و چند مهندس کارکشته نیاز داره که تخطی از هرکدام از این قوانین، انجام کار رو به سادگی مختل میکنه. اما برای تخریب این بنا چند کارگر سادهی کلنگ به دست هم کفایت میکنه.
هیچکس نمیتوونه برای دیگران نسخه بپیچه و سایر فعالان باراز رو به پیروی از اون ملزم کنه.
سیستمی منسجم و اجرایی طراحی کن و مو به مو اجراش کن.
پیروزی در تمام پیکارها از چیره دستی یک فرمانده نیست; چیره دستی یعنی رام کردن دشمن بدون هیچ نبردی. ما در بازار بورس با یک نظام برآیندی روبه رو هستیم نمیتونیم تمام پوزیشن ها رو با سود به اتمام برسونیم.
پنج اشتباه خطرناک که ممکنه از یه فرماینده سربزنه: بی پروایی، که به ویرانی میرسه، مرغ دلی که سبب اسارت میشه، دستپاچگی که در برابر خوار شمرده شدن برانگیخته میشه، غرور و افتخارطلبی که از شرم می هراسه; نگرانی بیش از اندازه برای مردان تحت امرش که میتونه اونو مضطرب و آشفته کنه.
ترس جریمه سنگینی در بازار داره. وقتی با ضررها همراه میشوی قطعا شایسته دریافت سود هم هستی. در معاملات جسور باش. بهترین قانون خودتو پیدا کن و به دنبال بهترین قانون بازار نباش.
آینده همیشه از راه میرسه فقط تنها عیبی که داره اینه که برای جبران اشتباهات ما فرصت دوباره ای نمیده. برای کسب درآمد در این تجارت نیازی به پیش بینی و پیشگویی نداری.
اگر عادت داری بخش بزرگی از مبلغ موجود در حساب خودت رو روی یه موقعیت در دل یه سهم سرمایه گذاری کنی، همین امروز دست از معامله کردن بردار و دوباره دربارهی آموخته هات بازاندیشی کن.
برنامه ای برای خودت بچین که در اون از سراسیمگی و هیجان خبری نباشه. برنامه و سیستمی داشته باش که تو رو در بازی نگه داره. آهسته و پیوسته حرکت کن. نه از سادگی انجام کارها توسط افراد حرفه ای فریب بخور و نه دشواری کار کردن آدم های ناشی را جدی بگیر.
در اداره یک جنگ هرگز نمیتونیم شیفتهی روش بخصوصی بشیم. همیشه آماده تغییر شرایط باش تا به سرعت خودت رو تطبیق بدی. از پیش برای هر وضعیتی سیستم متناسبی طراحی کن تا در موقع لزوم اونو با سیستم فعلی جایگزین کنی. ممکنه کسی بدوونه که چطوری میشه پیروز شد اما بر انجام اون پیروزی توانا نباشه.
پیروزی نتیجه دانشه اما دانش الزاما به کامیابی منتهی نمیشه. بسیاری افراد دانا هستن ولی توانا نیستن.
واقعیت اینه که این بازار با آدم های چرتکه به دست رفتار مهربانانه ای نداره. جا ماندن از معامله سودده، به دلیل هراس از زیان، هیچ فرقی با وارد شدن به معاملات زیان ده نداره. باید مراقب باشی که به اسم محتاط بودن به فردی ترسو و ازکار افتاده تبدیل نشی. از یک چشم انداز فرسوده ی سنتی نمیتوانیم به دنیای تجاری مدرن نگاه کنیم. فراموش نکنید ایجا بازار سرمایه ست کافیه بازار باز بشه تا هر اتفاقی توش بیوفته. خوش بینی در واقع امیدواری به وقوع پدیده ای است که از اساس خارج از کنترل شماست. آشوب در میانه پیکار بی نظمی نیست. شلوغی و پریشانی در کارنامه کاری ما بخشی از این بازی است.
در باب شتاب ساده لوحانه بسیار شنیده ایم اما درنگ دراز مدت هم هرگز هوشیارانه نیست. بهنگام بودن در برابر نابهنگامی. تمرکز بیش از حد بر روی ضررها شما را فلج میکند و قدرت معامله گری را از شما میگیرد. گاهی برای زندگی کردن باید از زندگی صرف نظر کرد. تنها در صورتی باید تن به نبرد داد که فایدهی بیشتری قابل وصول باشد. گاهی دست کشیدن از جنگ، خود نوعی جنگ است.
پژوهش ها نشان میدهد سهم عمده ی شکست معامله گران بازار در بستن معاملات سودده است نه تعداد معاملات زیان ده است.
گاهی مهمترین دلیل صلح، وقوع جنگی است که به آشتی پایدار کمک میکند. پیروزی یعنی به صورت مداوم جنگیدن
ناکامی های افراد در بازار به دلیل کمبود موقعیت خرید و فروش نیست. اشتهای سیری ناپذیر برای حضور در بازار چیزی است که باید هرجور بلدید بر آن غلبه کنید. این حضور مداوم از شما جنگجویی همیشه در نبرد میسازد که فراموش کرده است گاهی باید شمشیر را در غلاف گذاشت.
تا جای ممکن باید حریف رو به مبارزه تحریک کرد و زمینه را طوری آماده کرد که او با پای خود وارد زمینی شود که از پیش طعمه گذاری شده است. تخلفات و عدم پیروی از تنظیم تعریف شده طوری باشد که به طور پلکانی خود را جریمه کنید. نت های موسیقی 5 مورد هستند، مزه ها سه مورد اصلی و رنگ های اصلی 3 مورد و از ترکیب آنها طیف های وسیعی ایجاد میشود. مثل یک رهبر ارکستر نُت نویسی کنید. کسانی که سیستم کاری خودشان را بر اساس ترکیب چند روش متنوع استوار کرده اند در طول زمان موفقتر از آنهایی هستند که شانس خود را تنها روی یک روش خاص امتحان میکنند. یک پرسش ابدی و ازلی وجود دارد کجا وارد شویم و کجا خارج شویم. اصل ترکیب را هیچگاه فراموش نکنید.
برای پیروزی به دو چیز نیاز داریم: استراتژی دقیق ، کسانی که با وسواس این استراتژی را پیاده سازی میکنند.
قانون مبهم صد مرتبه از بی قانونی بدتر است و ناواضح بودن شرح وظایف از هر دوی آنها خطرناک تر است.
میتوان با نیروی کم به نبردی لجوجانه پرداخت; اما در پایان، نیروی بزرگ تر پیروز خواهد شد.