کتاب «پیکان سرنوشت ما» با بهرهگیری از نوشتهها و خاطرات احمد خیامی گردآوری شده است. جمعآوری و نگارش کتاب توسط مهدی خیامی انجام گرفته و نشر نی ناشر این زندگینامه است. بنده چاپ دهم کتاب را با قیمت 58 هزار تومان از شهرکتاب آنلاین تهیه کردم.
کتاب پیکان سرنوشت ما دفترچه خاطراتی است از زندگی مردی که کارش را با شستشوی ماشین آغاز کرد و با همت و پشتکاری که داشت صاحب بزرگترین کارخانه ماشینسازی ایران شد. احمد خیامی بناینگذار ایران ناسیونال، فروشگاههای کوروش، بیمه آسیا، مبلیران و ... کسی بود که در هر کاری وارد شد در آن زمینه موفقیتهای بسیاری کسب کرد. در این کتاب تمام مشکلات و چالشهای آقای خیامی برای خواننده با جزئیات توضیح داده میشود. نکته جالبی که کتاب داشت علیرغم شاه دوستی و تعریفهای زیادی که خیامی از شاه میکند شاهد هیچگونه سانسوری نیستیم!
اما بزرگترین درد آنجاست که بعد از انقلاب اموال احمد خیامی توسط انقلابیون مصادره شد و ایشان با تمام زحماتی که برای این مملکت کشید سالهای پایانی عمر خود را در غربت سپری نمود.
احمد در خانوادهای مذهبی و متوسط متولد شد. خانوادهای که درس و مشق و پیشرفت فرزندان از اهمیت چندانی برخوردار نبود. او میگوید آنچه من از خانواده آموختم پشتکار، درستی، امانت داری، دوستی و کمک به مردم بود.
پدربزرگ او از سده اصفهان به مشهد مهاجرت کرده بود و به سازمانها چادر میفروخت و به همین سبب فامیل خود را خیامی یعنی خیمه دوز انتخاب کرد.
احمد و محمود خیامی دو برادر که کار خود را با کارگری از گاراژ پدر در شهر مشهد آغاز کردند. پس از مدتی لاستیک فروش شدند و اعتقاد داشتند کار مردم را باید به بهترین شکل ممکن انجام داد. در مرحله بعدی نمایندگی بنز در مشهد را گرفتند. بعد از بنز نوبت جیپ شد. این خودرو در خراسان مورد استقبال بسیاری از مردم قرار گرفت. احمد بعد از مدتی به تهران مهاجرت کرده و وارد بازار اتومبیل و لوازم یدکی شد. یک طبقه از پاساژ صفا را اجاره کرد و کارهای مربوط به لوازم یدکی را توسعه داد. بعد از مدتی سرقفلی یک مغازه بزرگ در خیابان اکباتان را خرید. درآمد بسیار خوب شد و قطعه زمینی در جاده مخصوص کرج خریدیم و سالن بزرگی برای ساخت اتاق اتوبوس تاسیس کردیم. در زمینه تولید اتوبوس آنقدر مهارت کسب کردیم و کیفیت بالا در تولید داشتیم که صادرات را به کشورهای همسایه آغاز کردیم.
رومانی اتوبوسهای مورد نیاز خود را از ما میخرید.
در دیداری که شاه از ایران ناسیونال داشت گفتم بعد از 12 سال به دانش داخلی جهت تولید خودرو خواهیم رسید هیچ کدام از اتومبیل سازهای دنیا تصور نمیکردند ما بتوانیم...
خیامی در خاطرات خود میگوید محمدرضا پهلوی آرزو داشت هر ایرانی حداقل یک پیکان داشته باشد.
در 16 ماه کارخانه ساخته شد و هنگام افتتاح حتی یک مهندس انگلیسی هم نداشتیم. بعد از افتتاح خط تولید، شاه از چگونگی مراجعت کارگران به کارخانه و وسایل تفریحی آنها سوال پرسید. ایشان (شاه) پیشنهاد کرد حتما استخر بسازید و وسایل تفریحی و ورزشی را مهیا کنید تا کارگر ایرانی هیچ مشکلی نداشته باشد از طرفی اولین پیکان را ایشان خریدند.
یک روز دیدم کارگری در کارخانه نان و پنیر میخورد از او پرسیدم چرا از غذای کارخانه استفاده نمیکنی؟ گفت غذا گران تمام میشود! دستور دادم غذا رایگان شود.
برای تولید خودرو مذاکرات را با بنز آغاز کردم بعد سراغ بی ام و رفتم سپس به دیدار فیات و فورد و در انتها هیلمن انگلستان!
بزرگترین خواسته من ثابت ماندن قیمتها بود حداقل در چند سال اول تولید.
یکبار وزیر اقتصاد من را دید و گفت دیدم اتومبیلهای شما از جاده کندوان بالا میرود باور نمیکرد اتومبیل ایرانی بتواند!
در مقطعی قیمت پوند از 24 تومان به 18 تومان کاهش پیدا کرد و به تبع آن لوازمی که از انگلستان میخریدیم ارزانتر شد اعلام کردیم کسانی که از ما پیکان خریدند به نمایندگی ها مراجعه کرده و پول اضافی که از آنها گرفته ایم مسترد شود.
در سال 1347 قراردادی با کویت امضا کردیم تا مینی بوس و اتوبوسهای این کشور را تامین کنیم و دو سال بعد صد در صد این وسایل توسط ایران ناسیونال تامین گردید.
در سال 1348 وزیر اقتصاد اعلام کرد در نظر دارد واردات خودرو را لغو کند و این موقعیت انحصاری برای محصولات داخلی ایجاد میکند با این نظر صد در صد مخالف بودم و نامهای به وزارت خانه نوشتم و با انحصاری شدن تولید داخل مخالفت کردم.
شاه در تمام بازدیدهای خود جزئیات را با دقت مشاهده میکرد و سوالات بسیاری داشت و اهمیت ویژه ای به شرایط کاری کارگران میداد.