خانم آنیک کوژان روزنامهنگار مجله لوموند است. این خبرنگار 62 ساله فرانسوی نویسنده کتاب حرمسرای قذافی بوده و توسط این کتاب جایزه بزرگ باشگاه بین المللی مطبوعات و جایزه آلبر لوند را کسب کرده است. حرمسرای قذافی در ایران تا کنون سیزده بار توسط انتشارات ثالث چاپ شده است. این کتاب توسط آقای بیژن اشتری به زبان فارسی ترجمه شده و در اختیار دوستداران قرار گرفته است.
کتاب رو که شروع میکنی یادِ فیلمهای هالیوودی میافتی و به خودت میگی بابا بیخیال مگه میشه؟ یعنی در این حد بی قانونی در یه کشور وجود داره؟ هر چی داستان جلوتر میره عمیقتر به فکر فرو میری و میبینی نه بابا یه خبرآیی بوده و اشتیاقت برای دنبال کردن بیشتر و بیشتر میشه
قبل از اینکه بریم سراغ خلاصه کتاب بهتره یه شناخت کوتاهی از لیبی داشته باشیم:
معمر قذافی در سن 27 سالگی تونست سلطنت در لیبی رو سرنگون کنه و خودش بر مسند قدرت بشینه. چون با درجه سرهنگی حکومت سلطنتی رو ساقط کرده بود اونو با نام سرهنگ قذافی میشناختن. حکومت قذافی 42 سال طول کشید تا در سال 2011 توسط مردم سرنگون شد. مرکز قدرت در کشور لیبی شهر طرابلسﻪ. بعد از اون شهر بنغازی بعنوان دومین شهر بزرگ لیبی شناخته میشه. شهر سرت که مابین بنغازی و طرابلس قرار داره زادگاه قذافیئه. قذافی رو در لیبی با نام قائد اعظم میشناختن و خودش اعتقاد داشته که رهبر تمام مسلمانان دنیا بوده. قذافی در زمان قدرتش یه قصر مستحکم به مساحت 6 کیلومتر با نام باب العزیزیه در جنوب غربی طرابلس ساخته بود. صفیه فرکاش مادر قانونی هفت فرزند قدافیئه. قذافی با دختری به نام هدی بن عامر که معروف به خون آشام لیبی، جلاد و اعدامگر بوده صاحب دختری به نام حنا میشه که به صورت دخترخوانده در کنار صفیه زندگی میکنه. در سال 2011 قذافی دستور قتل عام 1270 نفر از زندانیان زندان ابوسیلم رو میده و بعد هم دستور میده وکیل این زندانیان اعدامی رو هم دستگیر کنن و همین مسئله مردم رو خشمگین میکنه و به خیابونها میریزن. در همون حین و بین خانمی به اسم ایمان العبیدی به هتلی که خبرنگاران خارجی در اون مستقر بودن میاد و جلوی دوربینهای تلویزیونی اعلام میکنه که بارها مورد تجاوز سپاهیان قذافی قرار گرفته (تمام فیلمها در یوتوب هست و بشدت ناراحت کنندهاس) شجاعت این زن در جامعهای که این حرفها تابو محسوب میشد باعث میشه شعلههای انقلاب گُر بگیره. خلاصه حملات هوایی ناتو و پیشرویهای مردم سبب میشه در 20 اکتبر 2012 قذافی در لوله فاضلاب دستگیر و بعدشم توسط شورشیان کشته شد و چند روز جسدش برای بازدید عموم مردم به نمایش در اومد. جالبه بدونید قذافی در دهه 80 میلادی آموزش زبانهای خارجی از جمله انگلیسی و فرانسه رو برای مردم لیبی ممنوع کرده بود. همچنین سقط جنین و عمل پرده بکارت در زمان قذافی ممنوع بوده.
بعد از این مقدمه طولانی که از قسمتهای مختلف کتاب برداشته بودم بریم سر اصل داستان:
قسمت اول کتاب در مورد دختریئه با نام مستعار ثریا که در یه خانواده معمولی زندگی میکرده و در عالم کودکی خودش بوده که توسط اطرافیان قذافی به زور از مدرسهاش دزدیده میشه و در اختیار قائد اعظم قرار میگیره! عایشه داستانهایی رو از تجاوز، خشونت و بیماریهای روانی قذافی تعریف میکنه که باورش بسیار بسیار سخته و شاید در ابتدا اصلا قبول نمیکنی و به خودت میگی برای فروش کتاب ببین دست به چه کارهایی میزنن! اما وقتی موضوع جدی میشه که وارد فصل بعدی کتاب میشی! فصلی با نام تحقیقات. خانم آنیک کوژان یه خبرنگار کاربلد و زیر و زرنگه. کسی که در یکی از بزرگترین و خفنترین روزنامههای فرانسه کار کرده میدوونه چطور مو رو از ماست بکشه بیرون پس یه راست میره سراغ تک به تک شواهدی که عایشه از خاطراتش میگه و خیلی جاها موضوع رو راست آزمایی میکنه. بعد سراغی از سایر آسیب دیدهگان میگیره و دامنه مصاحبهها رو گستردهتر میکنه و سراغ سایر قربانیان با نام هایی مثل لیلا، خدیجه، هدی و ... میره. سراغ از نزدیکان قذافی میگیره با وزیر و رانندهاش توی زندان مصاحبه میکنه و ...
از باب العزیزیه میگه که در زیرزمینش 30 دختر به صورت دایمی اسکان داده شده بودند تا بردههای جنسی یکی از فاسدترین دیکتاتورهای قرن باشن و البته دخترهایی که موقتی بودن و دائما در حال تردد. تمام قربانیان نقل قول واحدی دارند که قذافی در مسایل جنسی فوق العاده بی رحم، خشن و سادیسمی بود و هیچ وقت سیر نمیشد. با کمک قرصها و اطبایی که در اختیار داشت میتونست تا 4 بار اعمال شنیع و وحشیانهای خودش رو انجام بده. بادیگاردهای اطراف قائد اعظم که همگی مونث بودند با نام آمازونها شناخته میشدند هیچ آموزش نظامی و رزمی در زمینه محافظت ندیده بودند و تنها دلیل حضورشون توجه افکار عمومی به سمت قذافی بود تا مردم اونو بعنوان حامی زنان و آزادی برابری زن و مرد بدونن. اشخاصی که برای قذافی دخترها را تور میکردن اصطلاحا پا انداز نامیده میشدن. دو نفر از پا اندازهای بزرگ که معمولا در تصاویر کنار این دیکتاتور همیشه حضور دارن با نامهای مبروکه شریف و سلما میلاد شناخته میشدن که بسیار به قذافی نزدیک بودند و قدافی اعتماد زیادی بهشون داشت. قذافی اشتهای سیری ناپذیری در تمایلات جنسی داشت به طوری که سراغ زنان و دختران ژنرالهاش، بستگان نزدیکش و حتی دختران سایر کشورها هم رفته. تمام اطرافیان و ژنرالهای قذافی اعلام کردهاند که او مشکلات اخلاقی بسیاری داشته و بسیاری از زندگیها رو ویران کرده. اگر به این کتاب علاقهمند شدید و دوست دارین جزئیات بیشتری کسب کنید بهتره بخرید و کامل بخونیدش