اگه خاطرتون باشه زمستونها توی اخبارهایی که اعلام میشه متاسفانه زیاد درباره گاز گرفتگی افرادی که فوت کردند میشنویم اما هر سال این داستان ادامه داره و ما کشته های زیادی در این حادثه ها داریم و هر سال که زمستون میاد کلی هشدار توی رسانه ها و مراکز دیگه میدن که مراقب اتصالات لوله گاز خونتون باشید اما مردم چون فکر میکنند که برای اونها هیچ اتفاقی نمیفته و حادثه برای همسایه هستش این موضوع رو جدی نمیگیرن برای همین ما این اتفاق رو همچنان هر زمستون داریم حالا معرفی کردن ما یا همون پرزنت کردن ما هم شبیه به همین داستانه و ما فکر میکنیم که چون اطلاعات بسیار خوبی داریم و از دانش بالایی برخوردار هستیم در تمام مراسم ها موفق هستیم و شکست برای همکاران ما هستش اما واقعیت اینکه اکثرا اسیر گاز گرفتگی میشیم و ناگهان میبینیم که جلسه معارفه محصول یا سخنرانی ما از دستمون در رفته و شکست خوردیم حالا این موضوع رو میخواییم در این مقاله بررسی کنیم و ببینیم که علت این داستان چیه و چطور میتونیم با تقویت خودمون از مرگ خاموش جون سالم بدر ببریم…پس با من همراه باشید.
اگر میخوایید دچار مرگ خاموش نشید باید بیشتر از اینکه به خودتون توجه کنید به مخاطب خودتون توجه داشته باشید چون قرار نیست برای خودتون صحبت کنید و قراره برای افرادی پرزنت کنید که در نگاه اول به شما به دید خوبی نگاه نمیکنند چون اعتماد اونهارو هنوز جلب نکردید برای همین باید بیشتر به اونها توجه کنید و رفع نیاز های اونهارو در اولویت بزارید.اما چطور ممکنه؟میگم خدمت شما…
قبل از اینکه برای اونها بخوایید صحبت کنید و پرزنت خودتون رو اجرا کنید بهتره که چند روز قبل یه اطلاعاتی از احوالات اونها داشته باشید یعنی چی این حرف؟شما اگر میخوایید برنده این سخنرانی یا پرزنت تک نفره باشید باید چند روز قبل مهر تایید برنده شدن خودتون رو بکوبید.
هرکسی در زندگی خودش ارزشهایی داره که با اونها داره زندگی میکنه و روی اون تعصب داره به علاوه اینکه باورهایی هم همراه خودش داره که خیلی براش مهم هستش و همچنین اسطورهایی هم بهشون علاقه داره و به شدت عاشق مسیر اونها هستش خب تمام اینها به شمایی که میخوایید با اونها صحبت کنید مربوط میشه و شما باید درباره اونها بسته به نوع پرزنت خودتون اطلاعاتی داشته باشید و دست خالی و بدون اطلاعات سراغ هیچ کسی نرید چون زحمت الکی باید بکشید و آخرشم چون طرف خودتون رو نمیشناسید بازنده بازی خواهید شد پپس همیشه سعی کنید درباره اون افراد و شخصی که قراره خودتون رو به اون معرفی کنید اطلاعاتی داشته باشید.
توی جمعی بودم که یکی از مخترعین میخواست بره برای حمعی صحبت کنه و توی سالن انتظار نشسته بودیم تا نوبت سخنرانی ما برسه…مراسم ابتدایی سالن داشت برگزار میشد و مجری در حال سخنرانی اولیه بود…یکی از افراد سخنران شروع کرد به ابراز باورهای خودش و با صدای بلند داشت افکار مردم رو مسخره میکرد که چند نفر دیگه شروع کردن به اعتراض کردن به اون شخص و خلاصه کلی دعوا و بحث پیش اومد و در نهایت سخنرانی خیلی ضعیفی انجام داد چون عده زیادی بهش اعتراض کردن و دست آخرم مجبور شد عذرخواهی کنه اما دیگه خیلی دیر بود و زحمت چندماهش برای سخنرانی که آماده کرده بود از بین رفت و اگر باورهای خودش رو توی جمع بلند بلند نمیگفت داستان خیلی بهتتر براش تموم میشد و این برای من و شما باید درس عبرتی باشه که مراقب باورهای دیگران باشیم در هنگام معرفی خودمون.
خیلی باید دقت کنید که کسی که براش دارید صحبت میکنید چه سنی داره؟چون هر سن و سالی یه دغدغه خاص خودش رو داره پس پرزنت شماهم باید بر اساس شرایط فعلی اون آدم باشه تا پیشنهاد بهتری بتونید به اون شخص بدید….جلسه خصوصی داشتم با یکی از تاجرین برای تمرین سخنرانیشون وقتی تمرینات تموم شد بهشون پیشنهادی دادم که از طریق اون در ماه 50 میلیون سودشون بیشتر بشه و واقعا ایده خوبی بود و وقتی ایشون پیشنهاد من رو شنیدن هیچ عکس العملی نشون ندادن و من بعدا متوجه شدم که برنامه هایی که در دست اجرا دارن ماهانه سود میلیاردی براشون داره و تازه متوجه شدم اون رقم برای من زیاده و برای هرکسی دلیل نمیشه پیشنهاد خوبی باشه پس شماهم در هنگام پرزنت کردن یا معرفی خودتون از قبل یه اطلاعی از درامد و دغدغه های طرف داشته باشید.
ما تو علم روانشناسی یه اصطلاحی داریم به نام دکمه جوش…دکمه جوش چیه؟ما انسانها اعتقاداتی داریم که خیلی برامون مهمه و وقتی کسی درباره اعتقادات ما صحبت میکنه این دکمه رو فشار میده و درجه حساسیت ما به شدت بالا میره و اگر خطایی از طرف هنگام صحبت کردن سر بزنه ما به شدت باهاش برخورد میکنیم پس حتما قبل از اینکه بخوایید به صحبتهای خودتون فکر کنید بشینید یه لیستی تهیه کنید از ارزشهای طرف مقابلتون تا در حین سخنرانی این دکمه رو نزنید که کارتون بیخ پیدا نکنه.
چیزی که میتونه کار شما رو خیلی راحت تر کنه اینکه ببینید مخاطب شما قبلا آیا با همکاران شما صحبتی داشته یا نه؟نتیجه اون صحبتش چی شد؟این مورد به شما کمک میکنه نیازهای طرف مقابل خودتون رو متوجه بشید و همون رو دست بگیرید و به نیازش پاسخ آماده کنید و کار رو تموم کنید به سود خودتون و ارائه خیلی بهتری داشته باشید…شناخت مشکل مردم یا همون نیاز سنجی مهارتی هستش که مشخص میکنه چقدر حرفه ای هستید یا چقدر ناشی و تازه کار پس حتما با سوالات خوب از تجربه های همکاران خودتون استفاده کنید…
تو همه اصناف افرادی هستند که صورت کار شمارو خراب کردند و مردم دید خوبی نسبت به این کار ندارند و شما باید از قبل بدونید مخاطب شما چه دیدی نسبت به شما داره این به خیلی کمک میکنه بدونید چه آشی باید برای طرف بپزید و از موادی باید استفاده کنید و میتونید حتی چندین نقشه برای اون بچینید ولی اگر اینکارو نکنید شما در حین صحبت احتمال غافلگیریتون توی معرفی کردن هستش و این شوک باعث میشه تمام برنامه ها و نقشه های شما تغییر کنه و استرس بدی بیاد سراغ شما پس حتما ببینید که چه دیدی نسبت به شما دارند…از درست و غلط بودنش نترسید فقط آگاه بشید همین.
من چند سال پیش همکاری داشتم که اون رو برای هدایت یه کار دیگه ای که داشتم استخدام کرده بودم تا اون کار رو برای من جلوببره.وقتی چند ماهی کار کرد و نتیجه نگرفت من بررسی کردم که آیا درست مطلب رو منتقل میکننه یا نه؟اگرچه خودم آموزش های زیادی بهش داده بودم اما متاسفانه اون اصلا حرف من رو درست درک نمیکرد و از سر خجالت میگفت متوجه حرفم شده و من هم خیالم راحت بود که تمام و کمال میره و کارو درست انجام میده اما نه تنها کار رو درست انجام نداد بلکه باعث زحمت هم شد تا خرابکاری اون رو جمع کنم و تا مدتها بعد از اخراجش من درگیر جمع کردن کارهای اون بودم…این اتفاق شاید که نه حتما برای شماهم میفته که با همچین موجوداتی روبه رو بشید برای همین توصیه میکنم از تجربه من استفاده کنید…من بعد از اون دیگه بعد از انتقال هر صحبتم کلی طرف رو امتحان میکردم و تا مطمعن نمیشدم که متوجه شده سراغ مرحله بعد نمیرم تا میزان خسارت رو به حداقل برسونم و این خیلی بهتره تا اینکه 6 ماه روی کسی وقت بزارم و آخرشم هیچی به هیچی…
آدرس سایت من :