
اگر منظور از «جهانشمولی کمتر» این باشد که آثار دونالد بارتلمی (Donald Barthelme) به دلیل سبک خاص، طنز پستمدرن، ارجاعات بینامتنی، و زبان بازیمحورش کمتر درکپذیر یا همذاتپندارانه برای مخاطبان جهانیاند، میتوان گفت: تا حدی بله.
بارتلمی عمدتاً در بستر فرهنگی خاصی مینویسد—آمریکای پس از جنگ، فرهنگ مصرفگرایی، رسانه، و ادبیات مدرن غربی—و آثارش مملو از ارجاع به هنر مدرن، فلسفه، اسطوره، و روایتهای فروپاشیدهاند. این ویژگیها میتوانند برای خوانندهای که با این زمینهها آشنایی ندارد، نوعی بیگانگی ایجاد کنند.
اما از سوی دیگر، جهانشمولی را میتوان به شکل دیگری تعریف کرد:
اگر جهانشمولی را توانایی داستان در بازتاب تجربههای انسانی همچون تنهایی، بیمعنایی، یا اضطراب وجودی بدانیم، آنگاه آثار بارتلمی هم بهنوعی جهانشمولاند—گرچه نه به سبک کلاسیک یا رئالیستی، بلکه در فرمهای شکسته، طنزآمیز، و گاه کابوسوار.
بارتلمی بهدنبال جهانشمولی نیست، بلکه بهدنبال بازنمایی ذهن مدرن و بحرانهای معناییست. او عمداً از جهانیشدن به معنای عام آن فاصله میگیرد و به تجربهای خاص، بازیگونه و در عین حال فلسفی میپردازد.
فرشته اشتری