در علم روانشناسی، «سادیسم» عنوانی برای توصیف اختلالی روانیست که فرد مبتلا به آن، میل به رفتارهای آزارگرانه دارد. جالب است بدانید که واژهی سادیسم از نام ساد، فیلسوف پرآوازهی فرانسوی ساخته شده است؛ متفکری غریب که در آثارش تمایلی هولناک به خشونت و دیگرآزاری دیده میشود.
ساد بارزترین علاقهاش برای لذت بردن را با میل شدید به آزار رساندن، شکنجه و در نهایت قتل دیگری نشان میدهد. اما به تعبیر روانکاوی مدرن، گرایش به سوی پرخاشگری در نهایت بیش از آنکه میل به نابود کردن دیگری باشد، تکانه نابودی خویش است. این گرایش ناشی از تنش میان خود و سوژه ناخودآگاهی است که تابع ساختارمندی خیالی هویت است. مهمترین مسئله برای تبیین سادِ مدرن، متمایز ساختن تفاوتی است که میان انسانی که ساد در آثارش معرفی میکند و انسان سادیستی وجود دارد. انسان سادی برآمده از تفکر پیشرو و هنجارشکن و نظامگریزِ خود ساد است در حالی که انسان سادیستی وجه تقلیلیافته و خفیفشده تفکر ساد در بولتنهای روانشناسی است. برای روشن شدن تمایز میان این دو باید به تبیین اصلیترین وجوه روشنگری در تفکر ساد بپردازیم.
موریس بلانشو در کتاب عقل ساد (Lautreamont and Sade) به شیوهای منحصر به فرد در جست و جوی یافتن نظام فکری ساد و درک بهتر آن است. مطالعه آثار ساد و فهم آنها کار چندان آسانی نیست و تنها نباید به وجه داستانی آن که در پی مشوش کردن ذهن انسان است اکتفا کرد چرا که ساد در پی رسوا نمودن مکرها و نیرنگهای جامعه بورژوا و قدرتطلب و سلطهجوی دوران خودش بود.