هر متن یا اثرخوب و اینجا فیلم، پرسش یا پرسش هایی درون خود دارد.
پرسش های این فیلم در سه راستا دنبال می شوند.
- آیا خدا و زندگی پس از مرگ وجود دارد؟ اگر جواب آری است، از چه نوعی؟
۲- اگر راهحل مشکلات ما عشق بین مردان و زنان است، چه جور عشقی؟ و چگونه میتوان به آن رسید؟
۳- اگر ما آرامش را در کار، آفرینش هنری، نزدیکی به طبیعت، حلقه دوستان یا حلقه خانواده مییابیم، پس چگونه باید این امر را تحقق بخشیم؟
مسئله های درون فیلم های برگمان دغدغه های تمام زندگی او هستند و او رسیدن به پاسخ پرسش هایش را به مثابه رفع عطش جان و سیری واقعی می داند.
برگمان بازیگرانش را روی صحنه های بازیگری بسیج می کند تا دنبال آگاهی بیفتند یا بی آگاهی را نشان دهند.
شوالیه در صحنه ای از مهر هفتم می گوید: "آگاهی می خواهم . "
چرا باید خدا خودش را در غباری از وعده های مبهم و معجزه های نادیده پنهان کند؟
چطور می توانیم به باورمندان، ایمان داشته باشیم در حالی که به خودمان ایمان نداریم؟
چرا نمی توانم خدا را به درونم بکشم؟
چرا با وجودی که نفرینش می کنم، می خواهم او را به درونم راه بدهم؟ این دردناکترین نوع زندگیست؟
سفر مهر هفتم از سرزمینی طاعون زده آغاز و با ملاقات مرگ پی گرفته می شود.بازی شطرنج با مرگ ، فرصتیست برای شوالیه تا در جستجوی پرسش های بی جوابش، بیشتر زنده بماند و جایگاه و هویت خودش را در زندگی بیابد. پارادوکس ها و تناقضاتی، درونش را مسوش کرده، به هم ریخته و از مردم گریزانش کرده . مهر هفتم تصویری از روح متلاطم شوالیه در صحنه های فیلم و تمام انسان های جهان در صحنه های دنیاست. عقاب، دریا، شوالیه، اسب، چاقو، شطرنج روی آب، موج های خروشان ، کشیش، طاعون و طاعون زدگان، شلاق بر کمر ، تصور گناه،کار بودن و مستوجب مجازات شدن، تصویر روی دیوار ها و مرگ، دست به دست هم داده شده اند تا راه ناهموار به آگاهی رسیدن یا حداقل تلاش برای دستیابی به آن را نشان دهند.
اینکه سینمای دینی، سینمای اخلاقیست یا نه، اینکه مهرهفتم طرحی ملموس و شخصیتهایی مستقل دارد، اینکه پیرنگش مانوس و مکان و زمانش مشخص است یا نه، اینکه آیا هنر در باره چیزیست یا خودش است و اینکه هنر جواب یک پرسش نیست و فقط طرح آن است، و در آخر اینکه پرداخت برگمان به موضوع مرگ و تقابلش با زندگی چقدر با دیگر فیلمسازان متفاوت است ، همه از خصوصیات این فیلم برجسته است.
مهر هفتم خدا را در راه ناهمواری که شوالیه طی می کند نشان نمی دهد، در عشق و آرامشی که بازیگر زن و مرد و کودک شیرینشان به هم ابراز می کنند را نشان می دهد. به عبارت بهتر خدا را در مراسم مذهبی و رنج های شخصی و تصلیب به نمایش نمی کشد بلکه او را در زندگی ساده ی بازیگر و همسرش به ما نشان می دهد.
مهر هفتم برای ما خدا را از پس پرده به بیرون می کشد ، اما آن را جلوی چشمانمان به تصویر نمی آورد، بیننده را همانند شطرنج بازی کردن به فکر وا می دارد تا تلاش کندو خود راه را بجوید.
فرشته اشتری