فرشته اشتری
فرشته اشتری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

ولادیمیر ناباکف و پروانه ها

: "من پروانه ها را در آب و هواها و دوره‌های مختلف زندگی‌ام، شکار کرده ام: به عنوان یک پسربچه، با یک کت و شلوار و کلاه ملاحی؛ به عنوان یک مهاجر لاغر، در کیسه های فلانل و کلاه بره؛ به عنوان یک مرد میانسال  بدون کلاه و با شلوار کوتاه."

ولادیمیر ناباکف


پروانه ها در رمان های ناباکف نقش رمزآلودی دارند.در "دعوت به مراسم گردن زنی"، مرد متهمی کمی قبل از اعدام شدن به خاطر می آورد شب قبل، پروانه ای در سلولش پرواز می کرده است.
در "لولیتا" اجازه می دهد قهرمان کتاب چند اشتباه در حشره شناسی انجام دهد. اشتباهاتی که خود او مطمئنا انجام نمی داد. در " پنین" هم پروانه ای به نام ناباکف در حال پرواز است.

او عاشق پروانه ها بود. حتی قبل از عشق به ادبیات، یعنی ده سال زودتر .پروانه ها برایش چیزی بیشتر از سرگرمی و هوس بودند. پسرش دیمتری وقتی آخرین بار برای ملاقاتش به  بیمارستان می رود، اشک را در چشمان پدر می بیند.. ناباکف در همان حال هم به یک نوع پروانه ی خاص می اندیشید که حالا باید از پیله خارج و اولین پرواز خود را آغاز کرده باشد. ناباکف جایی اعتراف کرده ، اگر انقلابی در روسیه اتفاق نمی افتاد، هرگز رمانی نمی نوشت و خود را کاملا وقف تحقیق در باره ی پروانه ها می کرد.او بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۱ به صورت غیر رسمی متصدی کتابخانه ی موزه ی جانور شناسی هاروارد بود و با حقوق ناچیز ۱۲۰۰ دلار در سال کار می کرد.گرچه در این مدت آسیب زیادی به چشم های او رسید، اما از بهترین دوره های زندکی او بود. ناباکف طی این مدت، موفق به تشریح هفت نوع پروانه ی آمریکایی شد که تا آن زمان ناشناخته بودند.از آن بین تشریح پنج نوع پروانه تا امروز همچنان معتبر است و این موضوع در عالم حشره شناسی موفقیتی بی نظیر به شمار می رود.بعدها دو محقق مشهور پروانه ها تحقیقات او را ادامه دادند و بیشتر نتایجی که او بیش از نیم قرن پیش به دست آورده بود، تایید کردند.آنها سه نوع فرعی یا زیر گونه ی دیگر را تعیین و دسته بندی کردند. سپس نام ها و مکان های رمان های ناباکوف را روی ۲۵ پروانه ای گذاشتند که در دسته بندی او قرار داشت. از جمله مادلینا لولیتا بالینت که امروز آن را ایتیلوس لولیتا می خوانند.
مسافتی که ناباکوف هر سال برای کشف پروانه ها پشت سر می گذاشت، مشابه همان مسیری است که هامبرت با لولیتا طی می کرد. اشتیاق او به پروانه ها را نمی توان از نوشتنش جدا کرد.


با استمداد از کتاب حیات خلوت نویسندگان اثر راینر اشمیتس

کنشگر ادبیات داستانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید