چرا متن در رمان سفید برفی اثر بارتلمی تکهتکه روایت شده است؟
واژهی fragmentation بهمعنای پارهپاره شدن، تکهتکه شدن یا گسستگی است.
در ادبیات، بهویژه در ادبیات مدرن و پستمدرن، این اصطلاح اشاره دارد به:
شکستن روایت پیوسته:
داستان دیگه خطی و منظم پیش نمیره.
پرشهای زمانی، زاویه دیدهای متعدد، سکوتها و بریدگیهای ناگهانی داریم.
تکهتکه شدن زبان:
جملات نیمهکاره، بازیهای زبانی، تکرار بیمعنا، یا زبان پر از اصطکاک و ناهماهنگی.
شکستن انسجام شخصیت:
شخصیتها هویت یکپارچه ندارند، ممکنه خودشان را نشناسند یا با خودشان در تناقض باشند.
چندصدایی و چندرگهگی متن:
ترکیب فرمهای مختلف در یک اثر: نامه، گزارش، پرسشنامه، گفتگو، روایت ذهنی، نقل قول...
مثل کاری که بارتلمی، بکت، یا حتی گلشیری گاهی انجام میدن.
حالاچرا fragmentation مهمه؟
چون:
نشونهی بیاعتمادی نویسنده به ساختارهای سنتیه.
بازتابی از فروپاشی معنای جهان مدرنه.
راهی برای دعوت از خواننده به مشارکت فعال در ساخت معناست.