داستان در داستان، که به آن روایت تعبیه شده نیز گفته میشود ،ابزاری ادبی است که در آن یک شخصیت درون داستان اول، روایت گر داستان دوم میشود.چندین لایه داستان در داخل داستانها، گاهی داستانهای تو در تو نامیده میشود. یک نمایش ممکن است یک نمایش کوتاه دیگر درون خود داشته باشد، مانند نمایشنامه هملت شکسپیر. یک فیلم ممکن است نشان دهد که شخصیتها درحال دیدن فیلم کوتاهی اند. یا یک رمان ممکن است حاوی یک داستان کوتاه در داخل رمان باشد. از داستان درون داستان میتوان در انواع روایتها استفاده کرد: رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه برنامههای تلویزیونی، فیلم، شعر، ترانه و مقاله فلسفی.
داستانهای درونی برای سرگرم کردن بیشتر یا بهطور معمول، برای آوردن شخصیتهای بیشتر درون داستان استفاده میشوند. در هر صورت، داستان درونی غالباً برای شخصیتهای داستان بیرونی دارای اهمیت نمادین و روانشناختی است. غالباً موازاتی بین دو داستان وجود دارد و از قصه داستان درونی برای آشکار کردن حقیقت در داستان بیرونی استفاده میشود. غالباً از داستانهای درون یک داستان برای هجو سازی دیدگاهها نه تنها در داستان بیرونی، بلکه در دنیای واقعی استفاده میشود. وقتی داستانی به جای اینکه بخشی از روایت داستان اول باشد، درون آن روایت شود به نویسنده اجازه میدهد تا با درک خواننده از شخصیتها بازی کند؛ انگیزهها و قابلیت اطمینان داستان گو بهطور خودکار زیر سؤال میرود.
داستانهای درون یک داستان ممکن است سابقه شخصیتها یا رویدادها را فاش کنند، افسانههایی بگویند که در روند داستان تأثیر بگذارد، یا حتی به نظر رسد که انحرافات نامربوط به روند داستان است. در برخی موارد، داستان درون یک داستان در وقوع وقایع داستان بیرونی نقش دارد. در برخی دیگر، داستان درونی مستقل است، به طوری که میتوان از آن رد شد یا جداگانه خواند، اگرچه ممکن است بسیاری از اتصالات ظریف از بین برود. گاهی اوقات، داستان درونی به عنوان خروجی ایدههای کنار گذاشته شدهای است که نویسنده فکر میکند نمیتوان از آنها گذشت، که تا حدی مشابه گنجاندن صحنههای حذف شده فیلمها در انتشار نسخههای فیلم خانگی است. اغلب بیش از یک سطح از داستانهای درونی وجود دارد که منجر به داستانی عمیقاً تو در تو می شود.با بررسی ادبیات ایرانی و آلمانی دیده می شود که چارچوب داستان در داستان‘که روشی شرقی است و از راه ایران به ادبیات اروپایی راه یافته در ایران و اروپا با هدف های مختلفی به کار برده شده است. در اروپا روش داستان در داستان گونه جدیدی در ادبیات داستانی را پدید آورد که در آغاز به عنوان یکی از ویژگیهای گونه ادبی نوول (داستان کوتاه) شناخته شد. به عقیده برخی از ادبا لازم دانسته شده است‘ ولی برخی دیگر از ادبا به آن چندان پایبند و معتقد نبوده اند مانند تئودر اشترمTheodor ، Storm . گوته بر این باور بوده است که گونه ادبی نوول باید حاوی واقعه ای باشد که «هرگز تا کنون شنیده نشده باشد». در ادبیات ایرانی سازندگان این گونه داستان ها با بکار گیری روش داستان در داستان‘ بیشتر قصد روان درمانی فرد روان پریش را دنبال می کردند. در صورتی که نویسندگان اروپایی در بکارگیری داستان در داستان هدف دیگری را مد نظر داشته اند که با هدف نویسندگان ایرانی‘ در کاربرد این روش‘ تا اندازه ای متفاوت است. این تفاوت در دوره های مختلف ادبی اروپا نیزاز یکدیگر متمایزند. کاربرد تکنیک داستان در داستان در ادبیات اروپا، جنبه روشنگری یا سرباز زدن از پاسخی صریح، شفاف و روشن دارد. آنجا که پاسخ صریح ممکن است نویسنده را به مخاطره بیندازد و چون او قصد روشنگری دارد و ضمنا نمی خواهد دروغ هم بگوید متوسل به این روش می شود.