فرشته اشتری
فرشته اشتری
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

♻️ "نگرش های انتقادی قرن بیستم در باب علیت در روایت"



در سه دهه ی پایانی قرن بیستم تلاش هایی برای بر انداختن یا ساخت شکنی کامل روابط علی صورت گرفت. رولان بارت اظهار کرد که «محرک اصلی روایت دقیقاً در تداخل امر پی آیند و متوالی، و امر نتیجه مند( = علی] نهفته است؛ یعنی در نقل و روایت آنچه [به لحاظ زمانی] پس از رخدادی می آید، به عنوان چیزی خوانده می شود که معلول رخداد پیشین است. بر این اساس، تحلیل روایت عبارت است از کار بست نظام مند مغالطه ای منطقی، که فلسفه ی مدرسی آن را در این عبارت معرفی کرده است: post hoc, ergo propter hoc [پس از این، زیرا به این دلیل]» (Barthes, 1977:44). همان طور که بعدها میکه بال ( Mike Bal) اظهار کرد، این دریافتی نادرست است که فرض شود، توالی های زمان مندانه و علی، همواره وابسته به هم هستند. البته درست است که شخص صرفاً زمانی پس از به دنیا آمدنش، می تواند پدر خود را بکشد؛ کسی هم ممکن است مرتکب این عمل بشود، چون به هر جهت از جانب پدری در وجود آمده است.اما ممکن است دلایل کاملاً گوناگونی برای ارتکاب به پدرکشی وجود داشته باشد ( Bal, 1985: 42) برخی نظریه پردازان ساخت شکن اظهار کرده اند که بعضی متون، توالی معمول ابتدا علت و سپس معلول را وارونه می کنند و بر هم می زنند. جاناتان کالر ( Jonathan Culler)، در پرتو تأملات پل دمان ( Paul de Man) در باب علت و معلول، هنگام بحث در باب رخدادهای عقده ی ادیپ و دانیل دروندا، استدلال می کند که برخی از حوادث معلول این داستان ها، علت های خود را پدید می آورند، همچنان که مسیر و جهت زمان مندانه ی علت هم واژگون می شود. هر چند به لحاظ نظری، کردار می باید. عامل و علت گناه ادیپ لحاظ شود، لیکن نمایش نامه این امکان را برای خوانش متفاوت دیگر فراهم می آورد، که در آن علت و معلول جایشان عوض می شود، و گناه موجد کردار می شود. جان ک. آدامز (Jon- K Adams, 1989) و دیگران بر این نتیجه گیری های کالر شدیداً ایراد گرفته اند؛ استدلال ایشان این است که تقصیر کالر این است که داستان ( fabula) نمایش نامه را با شناخت و آگاهی احتمالی شخصیت ها از آن داستان، یک کاسه کرده است؛ بنابراین هیچ نوع بی قاعدگی علی ای مطرح نیست.روابط علی در رخدادها، همواره در برخی از پژوهش های مربوط به دستور زبان پی رنگ ( از جمله در کارهای بارت) مسلم فرض شده است؛ هر چند این مسأله به ندرت به طور دقیق بررسی شده است. با این حال، شناخت گرایان، به امر علیت در روایت توجه دوباره ای کرده اند. مثلاً پژوهش های تجربه گرا، نتایجی گرفته اند دال بر این که اشخاص، رخدادها را هنگامی که بخشی از زنجیره ای علی باشند، بهتر به خاطر می آورند. بورتولاسی (Bortolussi) و دیکسون (Dixon 2003) گوشزد می کنند که مشکل اساسی در خصوص چنین تحلیلی از زنجیره های علی و بی درنگ شخصیت ها، این است که نمی توان بر اطلاعات موجود در متن تکیه کرد؛ در عوض چنین تحلیلی می باید برگرفته از درک و دریافت خواننده باشد؛ البته چنین باز ساخت هایی [از روابط علی ] میان خوانندگان، متفاوت است. این مسأله به ویژه در خصوص متون مدرنیستی صادق است، که امر علیت را به بازی می گیرند و نیروی آن را تضعیف می کنند و تقلیل می دهند.

همچون بیشتر آثار معمول و مرسوم، متون غیر رئالیستی و ضد رئالیستی، دربردارنده ی روابطی میان رخدادهای متوالی هستند، و اغلب پیش فرض های حاصل از تجربه ی روزمره را یا نادیده می گیرند، یا تخریب می کنند. روی جی نلسون ( Roy jay Nelson) به برخی از این «راهبراهای علیت مدار غیر خطی و کج و معوج» اشاره می کند؛ از جمله: بازگویی موضوعات مربوط به الگوهای اسطوره ای، تفصیل و گسترش متن به شیوه ی پروست، داستان هایی (fabulas) که به لحاظ علی از هم گسیخته باشند، و همچنین بازنمایی رخدادهای آشکار و عیان از طریق [فرآیندهای ] روح و روان. در برخی از این متون، روابط علی در حاشیه ی اثر می آید، نقیضه سازی می شود یا این که به طور متناوب روابط و مناسبات دیگری جایگزین آن می شود.

علاوه بر این، شماری از نظریه پردازان فمینیست از جمله توبین ( Tobin, 1987: 7-12) در باب نقل و گزارش های علیت مند به طور کلی، اظهار شک کرده اند؛ برخی دیگر نیز به آن نوع نقل و گزارش هایی که ادعای غایت شناسی های علی را دارند، یا حاکی از آنها هستند، تاخته اند. بر همین منوال، فمنیست ها استدلال کرده اند که مفاهیم نقادانه مربوط به احتمال، واقع گرایی و حقیقت مانندی، اغلب در خصوص داستان های زنان بد به کار رفته اند. نانسی ک. میلر ( Nancy k. Miler) می گوید قرن هاست که نویسندگان زن به خاطر قهرمانان زن داستان هایشان، خلاف جهت نتایج مورد انتظار و یا مورد پسند عام، حرکت کرده اند، و بنابراین متهم به نقض قوانین مربوط به واقع گرایی شده اند، یا پی رنگ های ضعیفی آفریده اند که هنجارگریزی در آن ها رغبتی را بر نمی انگیزند. چنین حملاتی این پندار را ایجاد می کند که نویسندگان زن نمی توانند، یا این که نمی خواهند از مفاهیم سنتی مربوط به راست نمایی و حسن تناسب پیروی کنند. در مقابل، میلر استدلال می کند که نویسندگان را می باید. این طور دید، که می خواهند مشخصه هایی برای رخدادهای باور پذیر شخصیت های زن بیافرینند. نویسندگان زن معترض، با مقاومت در برابر پایان بندی های [علیت مدار] مورد تأیید و رایج، و همچنین با ارائه ی کنش ها، رخدادها و روابط در جایگاه هایی که معلول عوامل خلاف عادت داشتند در مقابل محدودیت های مربوط به بازنمایی اعتراض کرده اند.

خیلی روشن و واضح نیست که اگر علیت به طور کامل از اثری خارج شود، آن اثر همچنان روایی باقی می ماند یا نه. برخی نظریه پردازان استدلال می کنند که رابطه ی علی، شرط لازم هر روایت است.&&& در حالی که بسیاری از تعاریف مربوط به روایت، منحصر به ارائه دو یا چند رخداد در توالی زمانی هستند، برخی دیگر دلایلی بر لزوم ایجاد نوعی از روابط علی می آورند ( Richardson, 1997: 89- 96).

دستور زبانعلیت روایتقرن بیستم
کنشگر ادبیات داستانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید