فرشته اشتری
فرشته اشتری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

♻️ "کنش آزادانه درونی"


هُنَر، کنش آزادانه درونی واجد برانگیختگی، که به نحو نمادین به منصه ظهور برسد، تعریف شده و بدین ترتیب حوزه هنر، از سایر حوزه های فعالیت انسان‌ها، نظیر حوزه علم، فلسفه، اخلاق، منطق، سیاست و زندگی روزمره، متمایز و مشخص شده است.

هنر، مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای  ساخت انسان است که برای اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا به‌ منظور انتقال یک مفهوم، خلق می‌شود. اَمر هنری همیشه با زیبایی همراه نبوده ولی همواره با خلاقیت انسان همراه بوده است. همچنین می‌توان گفت،هنر توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است. از مهم‌ترین رشته‌های هنری می‌توان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیس‌گری، عکاسی، خوش‌نویسی و چاپ)، هنرهای نمایشی (تئاتر و رقص) و دیگر هنرهای صناعی(موسیقی، ادبیات، شعر، داستان، سینما و معماری) اشاره کرد.

در علوم طبیعی، هنر بزرگ‌ترین و مهم‌ترین گزینه برای زیبایی‌گرایی و زندگی متعادل است.

هنر را یک هنرمند می‌سازد.

گرایش هنری، با درک، احساس و... سروکار دارد.

در علوم فلسفه و وجود، هنر رابطه بسیار نزدیکی با متافیزیک و اگزیستانسیالیسم و رئالیسم دارد.

دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را به عنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می‌توان با دیگران تقسیم شود» تعریف می‌کند. البته هیچ توافق جامعی از اینکه چه چیزی اساس هنر را تشکیل می‌دهد، وجود ندارد.ذات هنر و مفاهیم مرتبط، مانند زیبایی و خلاقیت، در شاخه‌ای از فلسفه به نام فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی بررسی می‌شود.آثار هنر همچنین در رشته‌هایی مانند نقد هنری و تاری هنر نیز بررسی می‌شوند.

در یک طبقه‌بندی جدید، می‌توانیم تعاریف هنر را به دو دسته کارکردی و رویه‌ای تقسیم‌بندی کنیم. کارکردی‌ها عنوان می‌کنند که هنر برای تحویل یک هدف طراحی شده‌ است و چیزی محسوب می‌شود که بتواند دارنده آن را در راه دست‌یابی به هدف کمک کند و وظیفه آن فراهم کردن تجربه‌های زیبایی شناختی لذت‌بخش است. در مقابل رویه‌گرایان عنوان می‌کنند چیزی به عنوان اثر هنری محسوب می‌شود که بر طبق فرمول یا فرآیندی مناسب ساخته شده باشد. صرف نظر از این که هنر چه هدف و مقصودی دارد، هنر می‌تواند در ابتدا کارکردی باشد اما در نهایت به صورت رویه‌ای عمل کند.

مانرو بریسیدی (۱۹۸۲) یک تعریف کارکردی از هنر ارائه می‌دهد:

«اثر هنری ترکیبی از شرایط مورد نظر است که به منظور ارائه تجربه‌های  زیبایی‌شناختی ارزشمند قادر به نشان دادن ویژگی‌های زیبایی‌شناختی هنر باشد.»

پازولینی نیز می‌گوید:

«هنر وسیله‌ای است برای به نمایش گذاشتن یک ایده ذهنیِ خیلی خاص که حداقل ده نفر دیگر از آن اطلاع نداشته باشند.»

از موارد هنرهای ترکیبی، به عکس‌برداری و نقاشی می‌توان اشاره کرد.

کارکردی‌ها، ارزش هنر را وابسته به ماهیت آن می‌دانند، تعریف رویه‌گرایان، صرفاً توصیفی بوده و مبتنی بر ارزیابی نیست. از تعاریف رویه‌ای ارائه شده می‌توان به تعریف دیگری اشاره کرد که یک تعریف سازمانی محسوب می‌شود. او در درجه اول اثر هنری را به عنوان «اثر تصنعی» و در درجه دوم به عنوان «مجموعه ای از جنبه‌های کلیدی که از طرف برخی از نامزدها برای قدردانی از افراد فعال در منظومه هنر اعطا می‌شود» می‌بیند.

فلسفه هنرهنرعلم فلسفه
کنشگر ادبیات داستانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید