
همهی ما موقع نوشتن از ایموجیها و اصطلاحات خاص خودمون استفاده میکنیم. اینا به تنهایی نمیتونن نشونهی هوش مصنوعی باشن. راستش، ابزارهای تشخیص سرقت ادبی یا AI Checkerها هم توی این مورد زیاد دقیق نیستن. چون ممکنه یه جمله رو خودت بنویسی ولی همون جمله توی قانون اساسی آمریکا هم باشه، بعد اون سیستم بیاد بگه "کپی کردی!"
اما یه سری چیزا هست که فقط یه انسان واقعی میتونه بنویسه. یه سری الگوها و کلمات و استایل خاص که ChatGPT همیشه ازشون استفاده میکنه! ولی یه نویسندهی واقعی نه!
بریم ببینیم اون نشونهها چیان 👇
تا حالا دقت کردی چرا بعضی متنها حس اینو میدن که جملهها نصفهنصفهان ولی بازم یجورایی به هم وصلن؟ خب اون عشق ChatGPT به «خط تیره» است! این مدل میخواد باهاش هوشمند به نظر بیاد، ولی در عمل خیلی مکانیکی میشه. یه آدم معمولی توی نوشتن تنوع داره — یه جا مکث میکنه، یه جا جمله رو ادامه میده.
ولی ChatGPT انگار بدون خط تیره نمیتونه نفس بکشه! نکتهی جالبتر؟ نصف کاربرای ویندوز اصلاً نمیدونن چجوری باید این خط تیرهی خاص رو بنویسن (باید Alt رو نگه داری و ۰۱۵۱ بزنی).
اگه دیدی هر دو سه جمله یه خط تیره خورد وسطش، بدون نویسندهش یه رباته
یه نشونهی واضحتر از این؟ تا حالا شده یه متن بخونی و یهو بگی:«الان دقیقاً چرا از این کلمهی عجیب استفاده کرد؟»
اونجاست که AI داره زور میزنه باهوشتر به نظر برسه. آدمها مینویسن تا منظورشون رو برسونن. ولی هوش مصنوعی مینویسه تا تحت تأثیر بذاره. مثلا به جای اینکه بگه «بهتر کن»، مینویسه «بهبود ببخش»!
اگه موقع خوندن یه پست باید بری گوگل معنای کلمهها رو چک کنی، بدون با یه متن هوش مصنوعی طرفی!
یکی از خندهدارترین چیزا اینه! به جای اینکه یه مثال واقعی و ملموس بیاره، ChatGPT میره سراغ شمشیر و اژدها و گنج! مثلاً ازش دربارهی بازاریابی محصول میپرسی، بعد برات مثال پادشاه و گنج میزنه! هیچ آدم نرمالی اینجوری نمینویسه.
یه نشونهی دیگه؟ بولد کردنِ بیمورد.
ChatGPT گاهی هرچی دستش میرسه بولد میکنه، حتی اگه هیچ نکتهی خاصی توش نباشه. مثلاً این جمله رو کلش بولد میکنه: در حالی که نویسندههای واقعی فقط چیزای مهم رو بولد میکنن: آمار، نتیجه، یا نکتهی طلایی.
ولی ChatGPT جوری بولد میکنه که انگار بچهی دبیرستانیه که تازه ماژیک فسفری خریده!
این یکی کلاسیکه! ChatGPT عاشق جملههای دو بخشی و فیلسوفمآبه. همیشه یه "نه فقط ... بلکه ..." میچسبونه وسط جمله.
مثلاً:
"یادگیری فقط دربارهی دانش نیست بلکه دربارهی رشد شخصیه."
اولش جذابه، ولی بعد از چند بار خوندن میفهمی یه الگوی تکراریه.
اگه تو لینکدین بچرخی، احتمالاً دیدی پستهایی که پر از چک سبز و راکت هستن تقریباً مطمئن باش اون پستها رو یه AI نوشته. هوش مصنوعی فکر میکنه هرچی ایموجی بیشتر، تعامل بیشتر!
در حالی که یه آدم واقعی معمولاً فقط جایی که لازمه ایموجی میذاره نه اینکه وسط توضیح شغلی راکت پرتاب کنه.
وقتی بهش بگی "محتوا رو تند و تیز بنویس"، ChatGPT گاهی زیادی جدی میگیره.
میاد جملهها رو تیکهتیکه میکنه.
مثل این.
و این.
و این.
در نهایت حس خوندن پیامهای تلگرامی یه ربات خشک رو میده، نه یه متن انسانی.
آخرش همش به یه چیز خلاصه میشه: احساس و تجربهی انسانی. هوش مصنوعی میتونه جملههای قشنگ بسازه، ساختار بده، حتی شوخی کنه، ولی اون حسِ واقعیِ یه آدم پشت کیبورد رو هنوز بلد نیست تقلید کنه. اگه میخوای نوشتهت طبیعی و انسانی به نظر برسه، چند تا نکتهی طلایی رو یادت نگه دار:
از تجربهی خودت حرف بزن.
هیچچیزی واقعیتر از یه خاطره یا حس شخصی نیست. بنویس چی برات کار کرده، کجا شکست خوردی، چی یاد گرفتی.
لحن خشک رو بنداز دور.
با لحن خودت بنویس. مثل وقتی داری با یه دوست صمیمی گپ میزنی. لازم نیست همیشه جملههات کتابی باشن. گاهی یه «آره خب»، «حالا جالبه!» یا حتی یه ایموجی میتونه روح به متن بده.
جملات رو تنوع بده.
مثل موزیک، متن هم باید ریتم داشته باشه. یه جمله کوتاه، یکی بلند، یکی با حس تعجب، یکی با تأمل.
به جای توضیح، نشون بده.
بهجای اینکه بگی "من هیجانزده بودم"، بنویس "دستم روی دکمهی ارسال میلرزید." تصویرسازی همیشه انسانیتر از توضیحه.
نقصهات رو نشون بده.
نویسندههای واقعی کامل نیستن. اشتباه میکنن، شک دارن، و همین باعث میشه باورپذیر بشن.
در نهایت، به یاد داشته باش که AI فقط ابزار کمکیه، نه جایگزین تو.
اون میتونه یه شروع خوب بهت بده، ولی این «تو»یی که باید بهش جون بدی : با حس، شوخطبعی، و یه چاشنی از خودِ واقعیت.