تنیده پیچ و تاب شب
به زخم کهنه زمان
به لای لای ماه شب
به لاله های بی نشان
به غربت خیال خود
به باد گویم از نهان
تو را قسم به آب و خاک
به آتش ستارگان
شبی کنار من بیا
حکایتی کنم ز جان
ز کام بسته و دل
شکسته پرندگان
از این دریچه خسته ام
ز سایه های بیکران
حصار در حصار شب
دقیقه های ناتوان
از آسمان عبور کن
شتابناک و بی امان
ز شاخسار آهنی
مرا به خانه ام رسان
" افسانه عبدی"