هچکس تو اینترنت اون زندگی که شما تو خیالتون ازش درست کردید رو نداره.
البته این چیز خوبیه.
سوشال مدیاها و هرچیز دیجیتالی دیگه، برای این به وجود اومدن که دادههای -تقریبا- ویرایش شده و تر و تمیز رو انتقال بدن. این یعنی هر بیت و بایتی که منتشر میکنیم توسط خود ما به دقت انتخاب میشن. به همین علت ما فقط اون قسمتهایی که دوست داریم رو با دیگران به اشتراک میگذاریم. درسته که این محتوای ویرایش شده میتونه صادقانه و واقعی باشه ولی با این حال فقط یه قسمت کوچیکی از زندگی ماست.به همین علته که ما فکر میکنیم بقیه باهوشتر، موفقتر، باحالتر و خوشبختتر از ما هستند.
من فقط زمانی توییت یا عکس تو ایستاگرام منتشر میکنم که چیزی جالب، خندهدار یا با ارزشی داشته باشم. در واقعیت ۹۹٪ از وقت من با مسائل غیر جالب، غیر خنده دار و بیارزش پر شده.
من این واقعیت رو درباره خودم میدونم ولی بازم زمانی که آنلاین میشم و درباره کارهای دیگران میخونم و میبینم، تصور میکنم که اونا بیست و چهار ساعته آدمهای متفاوت، و یه جورایی موفقتر و باحالتری نسبت به من هستند. دلیلش اینه که من فقط دارم بیت و بایتهای با ارزش اونا رو میبینم.
روز من معمولا اینطوری میگذره: به زور از خواب بیدار میشم و معمولا دیر میرسم سر کار، اونجا یه سری کارهای روتین و کسل کننده انجام میدم، میرم باشگاه، خسته و کوفته میرسم خونه و شاید اگر خستگی کار و ورزش و راه امونم بده بتونم یکم کار مفید مثل مطالعه و نوشتن انجام بدم.
ولی اگر از زاویه فید شبکههای اجتماعی که توش هستم نگاه کنیم، من همیشه دارم غذاهای خوشمزه میخورم، با دوستام بیرونم، تو یه شرکت خیلی عالی با کلی همکار باحال کار میکنم و همیشه تو همایشها و سمینارهای مفید شرکت دارم. و البته اینایی که گفتم جزئی از زندگی من هستند، اما همهاش رو تشکیل نمیدن.
اون چیزی که من توی شبکههای اجتماعی به اشتراک میزارم بخش کوچکی از زندگی منه. البته که من آدم خفنیام و زندگی خوب و معقولی دارم؛ اما نه به اون اندازهای که فالوئرهام فکر میکنن. مطمئنم خیلی از افرادی که تصور میکنم زندگی راحت و شگفت انگیزی دارن دقیقا همینطوریاند.
بعضی روزها انقدر خستهام که هیچ کاری نمیتونم انجام بدم. یا بی هیچ انگیزهای بیدار میشم و میرم سر کار و روزم رو تموم میکنم. گاهی هم کل روز دلم میگیره و مثل آدمهای افسرده میرم تو خودم.
دارم به سی سالگی نزدیک میشم و به هیچ جایگاه قابل قبولی دست پیدا نکردم. خیلی از آرمانها و آرزوهایی که داشتم رنگ باختن یا دارن خاک میخورن. مشکلات کاری و شخصی سال به سال سختتر و بیشتر میشن و فکر میکنم هیچکدوم از اینا ارزش اینو نداره که تو ۱۴۰ کاراکتر تو توییتر دربارهشون چسناله بنویسم.
فقط میخوام یک شمای کلی براتون ایجاد کنم که بهتر درک کنیم و یادمون بمونه که هیچکس زندگی بینقصی نداره. من ندارم، تو نداری، هیچکس نداره. و این کاملا عادیه! همه تو زندگیشون بالا و پایین دارن. همه گاهی بدجوری گند میزنن، اشتباه میکنن، هزار جور بلا سرشون میاد و صد البته اتفاقهای خوب و شگفت انگیز هم براشون میافته. اتفاقهای بد، فعالیتهای کسل کننده، چیزهایی که ارزشی نداره بهشون اشاره کنیم؛ اینا هستند که در مجموع باعث میشن ما با ارزش بشیم و اون بیت و بایتها و تجربیاتی که ارزش اشتراک گذاشته شدن داره رو خلق کنیم.
این دست خودمونه که زندگی خوبی داشته باشیم و اونو با زندگی دیگران مقایسه نکنیم. کار سختیه اما الزامیه. هیچ وقت باطن زندگی خودمون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنیم.
برگرفته از No one on the Internet is living the life you think they are نوشته Paul Jarvis
اگر مطلب بالا براتون جالب بود؛ لطفا دکمه قلب قرمز ❤️ پایین رو فشار بدید. با این کار خوندن این مطلب به افراد بیشتری پیشنهاد میشه.
همچنین میتونید بنده رو در ویرگول دنبال کنید تا از طریق بخش «نوشتههای دوستان» راحتتر به نوشتههای جدیدم دسترسی داشته باشید.