همیشه که نباید همه بهمون توجه کنند.
همیشه که نباید همه چی طبق میل و خواسته ها مون باشه
اگه یک جاهایی کم میاریم، اگه نمی دونیم برای چی تو این دنیای به این بزرگی هستیم کمی ساده تر نگاه کنیم...
همیشه از خودم میپرسم؛ چرا هستم! چرا باید لبخند بزنم/ چرا نباید غمگین باشم تو نسلی دارم زندگی میکنم که همه از شادی هاشون میگن از خنده ها و لذت هاشون برای بقیه میگن کمتر کسی یک هم صبحت برای حرف های دلش پیدا میکنه.
اصلا توقع دارم که چطور بخندم وقتی به یک بچه کوچیک لبخند میزنم و بهم لبخند میزنه چقدر احساس خوبی دارم???
و...
میشه ساده شاد بود یکم به چیزای دور ور مون دقت کنیم، میتونم برای خودم جوک بگم تا حالا چند تا جوک خوب برای خودت گفتی؟ چند بار برای خودت هدیه گرفتی و خوشحال شدی؟ اطراف خودتو برای خودت تزئین کردی؟ اون غذایی که خودت دوست داری رو برای خودت درست کردی؟چند بار آهنگ گذاشتی برای خودت رقصیدی؟خیلی خودمون درگیر چیزای دیگه کردیم حالا میگی برو بابا حوصله داریا...
همیشه به خودم قول دادم از فردا
از شنبه یک روز جدید برای منه..و هر بار بی حوصله تر وقتمو با چیزای دیگه گذروندم نگو از فردا بزار از الان ?
میشه یک لبخند بزنی ??
قسمت اول....