Aion·۳ سال پیشماجراهای مسافرت! | روز اول (پارت 1)واهایی =) ...مسافرت!...شما توی مسافرت، بچه ی مودب و خوبی هستین یا بی تربیت ترین و خز ترین ورژن تون رو به اقوام نشون میدید =))) ؟
Aionدرتئوری قلم·۳ سال پیشستاره دنباله دار...آهای ستاره دنباله دار! ... من آرزوم رو پس میگیرم!...بیا و همه چیزو مثل اولش درست کن...لطفا برگردون منو به قبل...وقتی شاد بودم و بی دغدغه...…
Aionدرعتیقه فروشی احساسات·۳ سال پیشیک واقعیتِ متواری از من! ...تاحالا نقشی رو قبول کردی؟...اگه اره، چطور اجراش کردی؟...خرابش کردی یا عالی به اتمام رسوندی؟...چطور گندت رو جمع کردی، راهی برای برگشتت بود؟.…
Aion·۳ سال پیشیک موجود آزاردهنده و مخرب جامعه؛)چگونه دانش آموز متین و در عین حال، مخرب مدرسه باشیم؟?پارت 1
Aionدرعتیقه فروشی احساسات·۳ سال پیشزندانی به نام وجود!...یک نقاب!...طنابی برای بالا آمدن و خروج از چاهِ انزوا :)
Aionدرمدرسه+من·۳ سال پیشهیس! ساکت باش وگرنه لو میریم!هیس! ساکت باش وگرنه میفهمن که من تورو دارم...میفهمن و میگیرن تورو ازم...پس آروم بگیر توی کیفم:)
Aionدرتئوری قلم·۳ سال پیشیک شب معمولی!...دیشب که بیرون بودم، پسر بچه ای توجهم رو جلب کرد..دوست نداشتم واقعیت رو مثل کلیشه ها بنویسم، اما خب بعضی وقتا، کلیشه ها به واقعیت میپیوندن!!