ورود
ثبت نام
عطاالله حبیب یار
خواندن ۲ دقیقه
·
۵ سال پیش
اي داد گر!
پا برهنه از پيت گردش دراين دنيا كنم
يك نفس ننشينم آرام جز تو را پيدا كنم
تا نفس در اين بدن فرمان روايي ميكند
جستجويت هر طرف اي شوخ بي همتا كنم
بلبل گم گشته يي گلزار مهرم كمكي!
تا گل خود را بيابم شيون و غوغا كنم
گر نيابم من گل خود را در اطراف جهان
جستجويش بيدرنگ در عالم بالا كنم
من ندانم آرميدي در كجا اي گوهرم ؟
گام چابك تر، تا در وصلت همي بالا كنم
خير اگر موفق نگشتم شمع رخسار تو را
همچو پروانه ز عشقت خويش را شيدا كنم
نيستم نوميد و دنبالت روانم نرم نرم
تا مگر روزي به قصر وصل رويت را كنم
اي نگارا اين چه سريست عاشقانت صد هزار؟
بنده هم در ملك عشق تو همين دعوا كنم
من ذبيح تيغ مهرت اي خليل الله شدم
غوطه ور در بحر شوقت خويش بي پروا كنم
از صبوي تو شراب بيقراري خوردمي
زين سبب مستانه هرجا يادت اي ليلا كنم
در صبوي تو شراب تلخ شيرين مزه بود
زين معما شايد روزي دوستان آگاه كنم
مينويسم داستانت بعد اظهار و بيان
تا كه هركار تورا در اين جهان افشا كنم
ميخورم سوگند تا روز ممات ايداد گر!
دشمنانت در مجالس تا توان رسوا كنم
كاش خلاق جهان توفيق اين كارم دهد
زره زره وصف و مدح دلبرم انشا كنم
غنچه يي لعل دهانش گفته هاي نغز داشت
اين زبان اندر كلام نغز او گويا كنم
يك كلام از دلبر مه روي زيبا ميبرم
تا گره از كيسه يي تومار حرفش وا كنم
گفت تا ويران نگردد كاخ ظلم و قصر جبر
هر كجا من حمله هاي عدل را اجرا كنم
تا به كي از ناله هاي بي اثر اي مه لقا
ريزم اشك بيشمار و هر طرف دريا كنم
انتظار روز وصلم تا نمايم خدمتش
آستين خادمي را در حقش بالا كنم
شام هاي دوري و هجران او را همچو قدر
با كمال بيقراري تا سحر احيا كنم
چون مقابل با سپاه رنج و غم هايش شوم
لاجرم شمشير پر فيض دعا بالا كنم
كي بود آن لحظه يي بينم جمال انورش؟
همچو پروانه ز عشقش خويش را شيدا كنم
(حبيب يارا) لوح دل زينت با نطق او شود
دفترم آرايش با گفتار آن زيبا كنم
اثر(حبيب يار)
عطاالله حبیب یار
یا الهی حفظ می دارم ر مکر و شر شیطان رجیم ... ابتدای جمله اعمالم به بسم الله الرحمن الرحیم
دنبال کنید
شاید از این پستها خوشتان بیاید