عدالت اجتماعی و اخلاق فردی
اما اثر شیوع بی عدالتیهای اجتماعی در فساد اخلاق و ناراحتیهای روحی، اخلاق خوب و بد هم مثل همه چیزهای دیگر دنیا سبب و علت دارد، بی جهت پیدا نمی شود.
سرشت و طینت مؤثر است، اوضاع و تلقینات محیط مؤثر است. یکی از اموری هم که قطعا" ثاثیر دارد در فساد اخلاق و روحیه را مسموم و بیمار می کند، محرومیتها و احساس مغبونیت هاست، حسادتها، کینه ها ، عداوتها، بد خواهی ها همه از همین جدا پیدا می شود.
افراد استثنایی
البته افراد استثنایی هستند که مظلومیت و محرومیت در آنها تاثیر ندارد. اما آنها به همین دلیل فوق العادگی دارند که این جور مصونیتهای روحی در آنها هست. ایمان قوی جلو تاثیر بسیاری از عاملها را در روح می گیرد، افراد استثنایی در حدی بالاتر از حد افکار عموم هستند، در این جا برای توضیح مطلب مثالی عرض می کنیم:
پدر و مادر در میان فرزندانشان هستند. در آن خانه غذا و میوه و شیرینی و لباس میان اهل خانه تقسیم می شود. فکر و قضاوت بچه ها و تاثیراتی که در این گونه موارد پیدا می کنند با فکر و قضاوت پدر و مادر و نوع تاثری که به آنها دست می دهد فرق دارد؛ در یک سطح نیست، در دو سطح است.
اما آن احساسی که بچه ها نسبت به یکدیگر دارند: از بچه ها هر کدام ببینید سهم او از میوه ها یا غذا یا شیرینی یا لباس از سهم دیگری کمتر است ناراحت می شود، قهر می کند، گریه می کند و چون احساس مظلومیت و محرومیت می کند در صدد انتقام بر می آید. لهذا لازم است پدران و مادرانی که به سعادت فرزندانشان علاقه مند هستند، میل دارند بچه هایشان از کودکی روحیه سالم داشته باشند، از اول هیچ گونه تبعیض بین آنها قائل نشوند. تبعیض، تخم اختلاف کاشتن است، تخم حسادت کاشتن است، تخم انتقام کاشتن است. تبعیض موجب می شود، هم روح آن بچه محروم فشرده و آزرده و ناراحت شود و هم آن بچه عزیز کرده، متکی به غیر، ضعیف النفس، زود رنج بار بیاید، پدران و مادران اگر بچه هایشان از لحاظ جسم بیمار بشوند به طبیب مراجعه می کنند و اما توجه به سلامت روح و حفظ الصحه روحی فرزندانشان ندارند، اینها را کوچک می شمارند در صورتی که اهمیت بهداشت و سلامت روح بچه از سلامت تن و بدنش کمتر نیست، بلکه به مراتب بیشتر است.
غرض این است: بچه ها چون در یک سطح فکر می کنند قهرا" محرومیت یکی نسبت به دیگری در آنها اثر سوء می گذارد، اما پدر و مادر کا فکر و عقلشان در سطحی بالاتر است، نوع دیکر فکر می کنند و نوعی دیگر محبت دارند. آنها از این جور محرومیتها و کم و زیادها رنج نمی برند، از اینکه میوه و شیرینی و غذا به آنها نرسد یا کمتر برسد ناراحت نمی شوند، احساس حقارت نمی کنند.
در اجتماع هم عینا" همین طور است؛ افراد استثنایی که پدر امت اند تحت تاثیر محرومیتها واقع نمی گردند، مظلومیت و محرومیت در آنها تاثیر ندارد، در عین مظلومیت و محرومیت مثل همان پدری که همیشه خیر فرزندان خودش را می خواهد باز آنها خیر امت را می خواهند.
رسول خدا ص در جنگ احد هنگامی که سنگ به پیشنانی مبارکش زده بودند، دندانش را شکسته بودند، دست به دعا برداشته و می گفت:
اَللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ خداوندا! قوم مرا هدایت کن که آنان نمی دانند.