خب پرسیدن این سوال یعنی چه؟ میخوای به چی برسی؟ از قدیم گفتن که هر نکته مکانی دارد. شاید هم خوب باشه که راجع بهش نظر بدیم. اما آیا برامون پیش اومده که درباره خرید نفت از بازار آزاد روسیه نظر بدیم؟
ولش کن، حرفم رو میزنم. در وهلهی اول هرچیزی برای خودش پیچیده است. ازدواج هم یکی از اون بدهاست. وقتی هم با سنت و فرهنگ ایرانی قاطی بشه، پیچیدهتر میشه. در فرهنگی که تعارف و احترام به نظر بزرگترها حرف اول رو میزنه، مهم نیست ازدواج چه شکلی داشته باشه. مهم اینه که یه جایی مثل خانواده ایرانی برمیگرده که همه چیزهای یه نفع بزرگتر در اون حرمت داره و حرف جوونهای خام و بی مغز، اصلا برو نداره.
ازدواج سنتی در مغز کن این شکلیه: یه نفر رو با یه نفر دیگه که اصلا هم دیگه رو نمیشناسند، ازدواج میدن. اما اگه یه قدماز قبلتر بهش نگاه کنیم، خانوادههایی رو میبینیم که برای فرزندانشان تصمیم میگیرند و جوونهایی که از همه چیز غافل هستند. این وسط دو حالت پیش میاد؛ یا باهم میسازند و خوب پیش میره این ازدواج یا ...
پدر و مادر خودم دقیقا مثال آدمهای ازدواج سنتی هستن و براشون خوب پیش رفته. عمو و زنعمویی که دیگه زنعموم نیست، هم یک مثال از ازدواج مدرن هستند. آدمهایی که در خیابون با هم آشنا شدند اما فرهنگ متعارض همهچیز رو براشون به هم زد. نظر من اینه که درسته سنتی است، اما اگر اصول درستی از آشنایی و روند قبل از ازدواج طی بشه و آدمها از یک فرهنگ باشند و همه چیز خوب پیش میره. درست بودن آدمها از نوع ازدواجشون خیلی خیلی مهم تره.