عطاالله طباطبایی
عطاالله طباطبایی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

جامعه شناسی و شکاف دیجیتال




در دنیایی زندگی می‌کنیم که دسترسی به اطلاعات و محتواهای به روز از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است. درست در جایی هستیم که با رشد و گسترش هوش مصنوعی و رسانه‌های اجتماعی فکر می‌کنیم که از لحاظ اطلاعاتی، افراد جامعه در سطح یکسانی نسبت به یکدیگر قرار دارند ولی برخی اینگونه معتقدند که دسترسی به فاوا ( فناوری اطلاعات و ارتباطات ) باعث شده که شکاف بین افرادی که از لحاظ بهره‌وری توانمند‌تر هستند و کسانی که نحوه استفاده یا ابزارهای استفاده از فاوا را ندارند بیش از پیش شده است.

جلسه نقد و بررسی کتاب شکاف دیجیتال سوم

در طی هفته ای که گذشت، جلسه‌ای از طرف انجمن فلسفه دانشگاه صنعتی شریف در سالن جابر ابن حیان برگزار شد که مترجم کتاب شکاف دیجیتال سوم، علی راغب به همراه هکر و جامعه‌شناس( عنوانی که افراد او را می‌شناسند)‌، جادی میرمیرانی حضور به هم رساندند و برای جمعی از دانشجویان این دانشگاه و دانشگاه‌های دیگر، صحبت کردند. موضوع جلسه حول محتوای کتاب چرخید و به خاطر علاقه جوانان به جادی، سوالات انتهایی بیشتر به جادی اختصاص داشت.

جلسه با پانزده دقیقه تاخیر شروع شد و با ارائه خلاصه‌ای از طرف علی راغب برای حضار ادامه پیدا کرد که به طور خاص میتوانم بگویم از بهترین خلاصه‌هایی بود که تا به حال شنیده بودم و نشان از تسلط ایشان روی موضوعات کتاب داشت.

در ادامه، جادی با ارائه‌ای از خلاصه‌هایی که قبلا از مطالعه کتاب داشت ادامه داد و با عنوان کردن این موضوع که جامعه‌شناس نیست و صرفا مطالعاتی در این زمینه داشته و خود را بیشتر یک هکر می‌داند تا یک جامعه شناس ادامه داد و به دانشجویان پیشنهاد کرد که بیشتر به علوم انسانی بپردازند.

محتوای کتاب شکاف دیجیتال سوم

این کتاب به نظرم بیشتر جنبه یک تحقیق مطالعاتی حول این موضوع داشته و با آمیختن این موضوع با جامعه شناسی تلاش به بسط و گسترش مطلب داشته.

کتاب به طور کلی به اهمیت و پیچیدگی شکاف دیجیتال و نحوه بررسی آن، اهمیت دیدگاه «وبر»ی در موضوع و در نهایت تاثیر نابرابری‌های دیجیتال و اجتماعی و رابطه دوسویه آنها پرداخته است. از طرفی مفاهیمی مانند سرمایه دیجیتال نیز در این کتاب مورد بحث قرار گرفتند.

هر آن چیزی که باید درباره شکاف دیجیتال و دیدگاه وبری بدانید.

۱. شکاف دیجیتال چیست؟

به طور کلی پاسخ به این سوال کار دشواری است،‌ چرا که با رشد و گسترش بیش از پیش دنیای دیجیتال، این تعریف باید نسبت به فناوری‌های روز نیز منعطف باشد. اما در دهه‌ اول قرن بیست و یک، این مفهوم با عنوان « میزان دسترسی افراد به فاوا» تعریف می‌شد، که جلوتر متوجه می‌شویم که چرا این تعریف، تعریف کاملی نیست. با این حال، ایده‌ی شکاف دیجیتال جهانی عمدتا مبتنی بر عوامل اقتصادی است. با ارائه گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۶، حدود ۲ میلیارد نفر از اینترنت استفاده نکرده‌اند و این تقریبا حاصل سرشماری برای برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ بود که در آن ۱۹ هدف تعیین شد و در برابر هدف شماره ۹ چنین آمد:« دسترسی به فاوا را به میزان قابل توجهی افزایش دهیم و تلاش کنیم تا سال ۲۰۲۰ در کشورهای نه چندان توسعه‌یافته دسترسی جهانی و مقرون به صرفه به اینترنت را فراهم کنیم.»

البته می‌توان با نگاهی سطحی فهمید که با وضعیت اینترنت کشور ما در سال ۲۰۱۰ به سر می‌بریم.

علاوه بر دسترسی به فاوا، موضوع مهم دیگر آن است که افرادی که منزلت و قدرت بیشتری در جامعه دارند دسترسی بیشتر و سریع‌تری به اطلاعات و محتوای به روز دارند و این خودش باعث رشد و تقویت این شکاف اولیه می‌شود. کل طیف فعالیت‌های انسانی به نحوه‌ی دسترسی، توزیع، تولید و پردازش اطلاعات بستگی دارد. بنابر این طرد از جامعه الکترونیکی به واسطه فیلترینگ و ...... به معنای طرد از جامعه است. (مفهوم گروه منزلتی در اندیشه‌های ماکس وبر از اهمیت زیادی برخوردار است که می‌توانید از نوشته‌های او آن را پیگیری کنید.)

مضاعف بر این دو مطلب، نحوه استفاده افراد جامعه،‌ اگر که تصور کنیم دسترسی یکسان و مهارت‌های دیجیتال یکسانی دارند، باعث رشد شکاف دیجیتال می‌شود. شکاف دیجیتال نشان‌دهنده تقسیم دوگانی نیست، بلکه پیوستاری مبتنی بر سطح و نحوه استفاده فناوری اطلاعات است. کسانی که از اینترنت برای کسب درآمد در دنیای واقعی بهره می‌برند یا کسی که اعتبار و منزلتی از طریق فضای آنلاین برای فضای آفلاین ذخیره می‌کنند با کسی که از فضای آنلاین برای اوقات فراغت استفاده می‌کند، اختلاف طبقاتی‌ای پیدا می‌کنند که در گذشته به این صورت( از لحاظ سرعت و شدت) امکان نداشت.

۲. آیا می‌توان این شکاف را از بین برد؟

در این زمینه دو رویکرد وجود دارد: « عادی سازی » و « قشر بندی ». رویکرد عادی سازی بیان می‌دارد که تفاوت‌های اولیه در دسترسی به فاوا به تدریج در نتیجه فرآیندهای اجتماعی-اقتصادی ناپدید می‌شوند. حامیان رویکرد دوم استدلال می‌کنند که نابرابری‌هایی که با معرفی فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات جدید به وجود می‌آیند، دی یک فرایند چرخه‌ای و انباشتی، به موارد موجود اضافه می‌شوند که این دیدگاه من در این زمینه نیز هست. زمانی که مردم به واسطه قشربندی‌ای که اقتصاد، فرهنگ، قدرت و منزلت به آن‌ها تحمیل کرده‌است، تفاوت‌های اولیه‌ای برای نحوه دسترسی، سرعت دسترسی و مقدار دسترسی به اطلاعات دارند، افراد ممتاز تلاش می‌کنند برای ثبات جایگاه خود این اختلافات را افزایش دهند تا بیشتر از قبل جلو بیفتند.

این ذات طبیعت است که افراد قوی‌تر زمین‌های سرسبز را بین خودشان تقسیم کردند و بیابان‌های بی‌ آب و علف برای ضعیفان به جا ماند.

در نهایت با داشتن آگاهی می‌توان قدم‌های سنجیده‌تری برداشت و در جهت معتدل کردن این شکاف قدم برداشت( البته در شهری آرمانی) ولی باید بپذیریم که هنگامی که صفحه نمایش را خاموش می‌کنیم و تلاش می‌کنیم که دستاوردهای آنلاین خود را مجددا در حوزه‌های اجتماعی سرمایه گذاری کنیم، از وضعیت نابرابری برخورداریم.

۳. این موضوع چه ربطی به مهندسی دارد؟

همه چیز به مهندسی ربط دارد :) . اما از اهمیت این موضوع می‌توان به خالی بودن جای آموزش مهارت‌های دیجیتال در مدارس و دانشگاه‌های ایران اشاره کرد که با پیشرفت زیاد تکنولوژی، احتیاج مبرم به اینترنت پر سرعت و دسترسی آزاد به سایت‌ها و وبلاگ‌های خارجی و آموزش مردم در استفاده از آن‌ها تنها راه کاهش این شکاف دیجیتال جهانی است.

و انسان در کمبودها، شگفتی آفرینی میکند.

جامعه شناسیاینترنت
من یک نیمچه مهندس هستم که کارهای مختلفی رو تست میکنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید