
هیچ چیز بدتر از بیکار نشتن نیست. هیچ چیز بدتر از این نیست که صبح از خواب پاشی با انرژی و بخوای کار کنی ولی ندونی باید چیکار کنی. کلی کار داری ها ولی نمیدونی از کجا و کدوم شروع کنی و چجوری ادامه بدی. من از همینجا شروع میکنم. به امید اینکه آخر این نوشته دلم از خودم قرص باشه. بتونم کاری که نمیدونم چی هست رو شروع کنم و انجام بدم. تا ۳۰ روز آینده فعلا داستانم همینه. پس واسه این ۳۰ روز یه برنامه ریختم برا خودم.
از دیروز شروع کردم و هر روز دارم یه ویدیو ۱۰ دقیقه ای به زبان انگلیسی ضبط میکنم. بعلاوه اینکه هر روز یه ویدیو کوتاه - ۳۰ ثانیه ای - با داوینچی ادیت میکنم. بعد از ۳۰ روز به امید خدا, ۳۰تا ویدیو زبان دارم و مهارت اسپیکینگ خودم هم کلی پیشرفت کرده. و همچنین, ۳۰ تا ویدیو که با نرمافزار جدید ادیت کردم. این از اون مهارت هایی که لازم دارم. کنارش ورزش هم میکنم. هر روز. وزنم کم شده و از ریخت و قیافه افتادم. میخوام به خودم برسم. هدفم از ورزش کردن کنار گذاشتن مواد و دود هست. میخوام برای خودم و سلامتیم زندگی گنم. میخوام کالستنیک هم کار کنم. دوست دارم بتونم روی دست هام, حتی فقط یک دستم وایسم. میخوام یه کارایی بکنم که خودم هم فکرش و نمیکردم.
مسئله بی شغلی و بی درآمدی البته این وسط بسیار آزارم میده. به حدی که احساس میکنم فشارش روی مغزم داره احمقم میکن. حس بدی بهم میده وقتی میبینم دارم پول خرج میکنم ولی درآمدی ندارم. باید یه کاری شروع کنم. یه چیزی بفروشم. یه خدماتی ارائه بدم. میخوام تدریس زبان رو جدی بگیرم ولی فقط با آموزشگاه های خوب کار کنم. باید سطح زبانم و بالا ببرم. فونتیک هارو یاد بگیرم. ولی بازم ارضام نمیکن. میخوام یه بیزنس راه بندازم. یه چیز که فقط مال خودم باشه. خداییش هم خیلی سخته. مخصوصا وقتی خودتم یه چیزایی حالیت باشه و بخوای اونارم عملی کنی. البته که همش نمیشه. دوست دارم یه محصولی تولید کنم یا بتونم یه خدمات حرفه ای ارائه بدم. با اینکه میدونم تعداد آدم های خیلی کمی کار حرفه ای انجام میدن.
کار اصلی من الان ساخت ویدیو هست. کنار این کارم زبان هم تدریس میکنم. حالا که این کارهارو میکنم میتونم کنارش یه برند هم برای خودم بسازم و کارهای مارکتینگشم خودم انجام بدم. از اونجایی که خودم گربه دارم به, به وسایل گربه و حتی لباس مجلسی برای پت فکر میکردم. بنظرم این سریعترین و دم دستی ترین کاری هست که به توانایی ها و امکاناتی که الان دارم میتونم شروع کنم.
خدا خودش شاهده که هدف اصلی من ساخت ویدیو توی YouTube هست. آیا کانال خشایار تاکز KhashayarTalks رو دارین؟ کاری که میکن رو دوست دارم. تقریبا منم همون کار و دارم با زندگیم میکنم. منم توی همچین محیطی زندگی میکنم با این تفاوت که زندگی من بیشتر به زندگی یه معتاد خیابانی شباهت داشت تا کسی که برای خودش و سلامتیش ارزش قائله. به هر حال منم یه جایی باید عوض شم. میخوام اتاقم تغییر بدم و تبدیلش کنم به یه استدیوی کوچیک. جایی که خودم بتونم ویدیو ها و ایده هام رو اجرا کنم. چندتا ویدیو نمونه برای خودم جدا کردم و میخوام ورژن خودم و از روی این ویدیو ها بسازم.
دیروز که برای اولین بار بدون هیچ آمادگی جلوی دوربین شروع کردم به حرف زدن, اولش استرس داشتم ولی خیلی کمتر از چیزی که فکرش و میکردم. در کل به صورت بسیار عجیبی جلوی دوربین راحتم. اصلا دوست دارم جلوی دوربین باشم و perform - اجرا - کنم. اما کی میخوام شروع کنم؟؟ کی میخوام واقعا یه کانال توی YouTube بزنم و واقعا شروع کنم به ویدیو ساختن و آپلود کردن؟ کی میخوام همه این چیزایی که مدام دارم راجبشون حرف میزنم و عملی کنم؟؟ شاید فکر میکنم اگر هر روز راجبشون بنویسم و با خودم مرورشون کنم عملی میشن!
نه اینجوری نیست. انجام دادن کاری که دوست داری انجامش بدی با فکر کردن بهش یا راجبش با دیگران حرف زدن عملی نمیشه. تنها راه رسیدن به چیزی که میخوای انجام دادن کاریه که تا حالا انجام ندادی.
مثل حرف زدن جلوی دوربین. مثل هر روز کار با داوینچی و آپلود ویدیو ها. مثل هر روز ورزش کردن. مثل دوختن لباس برای گربه ات. نه فقط فکر کردن بهش یا دنبال طرح های قشنگ توی پینترست گشتن. یه جایی باید فقط تولید کنی و بفرستیش بیرون در دنیای واقعی. باید از ذهنیتی که خودت نسبت به خودت داری عبور کنی.
باید باورم شه من میتونم کاری رو انجام بدم و انجامش بدم.
من میرم کارهام و انجام بدم. شما هم تا میتونین کارهای ترسناکی که فکر نمیکردین انجامش بدین رو پیدا کنین و انجام بدین. میخواستم بگم به پول فکر نکنین. ولی خیلی سخته گفتن این جمله اونم توی این وضعیت و دوران. من خودم دو میلیون به مامانم بدهکارم. الانم منتظرم تا یه پولی کوچولویی که قولش و بهم داده بودن برام واریز شه. میخوام باهاش دوربین بگیرم. کارم و خیلی جدیتر پیگیری کنم. من یک استدیو ساخت ویدیو هستم. اول باید این کار و بکنم. بعدش ضبط ویدیوهای آموزش زبان و همچنین ویدیو های داستانی برای یوتیوب هست. هرچی که بود دیگه کافیه. باید قدم گذاشت توی مسیری که همیشه میترسیدی که توش قضاوت شی. دیگه هیچ راهی نیست. نمیشه بیشتر از این لفتش داد.
امسال برخلاف سال های دیگه از تابستون میترسم. از این میترسم که این تابستون هم مثل سال های قبل بیکار بمونم و نتونم کارهایی که میخوام و انجام بدم. و بیشتر از اون از این میترسم که کاری انجام ندم و پاییز بشه. از این میترسم که امسال هم بدون دست آورد خاصی جاش و به سال بعدی بده. نگرانم. نمیخوام به خودم سخت بگیرم. ولی نمیخوام به خودم اجازه بدم از زیر کار هم در برم. من باید سریع این چیزایی که گفتم رو عملی کنم. بدون اینکه به چیز دیگه ای فکر کنم. من شروع کردم. پارسال که از خونه زدم بیرون شروع کردم. شاید هنوز تمام پستانسیلم رو پیدا نکرده باشم. ولی شروع کردم. امسال هم بیشتر از قبل تلاشم و ادامه میدم. تردید نمیکنم و ناامید هم نمیشم. و نمیزارم چیزای بیخود و بیارزش هواسم و پرت کنن. من میخوام زندگی بسازم. میخوام روزهام و همونجوری که میخوام زندگی کنم. نمیخوام منتظر چراغ سبز بمونم. نمیخوام از کسی اجازه بگیرم. میخوام تمام و کمال در خدمت خودم باشم. میخوام راهی پیدا کنم تا چیزایی که میخوام و برای خودم فراهم کنم. میرم جلو بدون اینکه لحظه ای به خودم شک کنم.
ادامه میدیم 🫡