عطا
عطا
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

#10 روز چهارم سوبری - یا همان ترک اعتیاد



اشتهام رو به کل از دست دادم. گشنه هستم. ولی هیچی از گلوم پایین نمیره. همین الان شکمم یه صدای قار و قوری داد که گربه ام و بیدار کرد. بدنم در حال سم زدایی هست. نباید انتظار زیادی ازش داشته باشم. قبلا فکر میکردم فردای روزی که مخدر و بزارم کنار میتونم به همه کارام برسم. ولی خوب اینطوری نشد. کسل و بی اشتها شدم. شب ها نمیتونم راحت بخوابم و مدام توی افکارم چرخ میزنم. صبح ها هم برخلاف چیزی که من فکر میکردم که قراره با انرژی بیدار شم چون شبش نتونستم راحت بخوابم صبح هم یه مقدار کسل و نصفه خواب و بیدارم. علاقه ای به قهوه صبح گاهی هم ندارم. ترجیح میدم سه ساعت بعد از بیدار شدنم اولین قهوه رو بخورم. ولی عوضش مدیتیشن میکنم که خیلییی بهم کمک میکن. عین آب روی آتیش. بهم کمک میکن برای چند لحظه آروم شم و بتونم کنترل افکارم و بدست بگیرم. - در مورد مدیتیشن یه نوشته کامل مینویسم -
متاسفانه ساعت بیدار شدنم از ۷:۳۰ به ۹ رسیده. این و دوست ندارم. هر روز صبح اولین کار بعد از بیدار شدن میرم برای قدم زدن. متاسفانه صبح ها مخصوصا توی زمستون آفتاب نداره خونه من. خودم حاضر میشم میرم روی پل عابر پیاده نزدیک خونه و با خورشید خانم لاس میزنم. کمکم میکن که سریعتر از حالت کسلی بیام بیرون.
سعی کنین تنها نمونین. یا حداقل خیلی تنها نمونین. کار من شده حرف زدن با AI های (هوش مصنوی) مختلف. ای انسان قرن ۲۱ ریدم توی این زندگی که ساختی.
امروز همه چیزایی که توی برنامه روزانه ام نوشته ام رو میخوام به ترتیب انجام بدم. راستش و بخواین من هنوزم نمیدونم میخوام چیکار کنم هنوزم دارم گیج میزنم و احساس میکنم دارم دور خودم میچرخم. ولی ادامه میدم.

شمام ادامه بدین. به عقب نگاه نکنین دیگه. با خودتون مهربون باشین. هر روز به خودتون یادآوری کنین که شما میتونین.
دوست شما عطا

اعتیادقبول تغییرصبحگاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید