ویرگول
ورودثبت نام
atefeh.gholizaadeh
atefeh.gholizaadeh
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

داستانکی از کرونا

ماسک
ماسک

دروغ چرا خود منم اوایل زیاد جدیش نمی گرفتم... شاید تو ذهنم می خواستم مقاومت کنم که یه چالش جدید یا یک بیماری ناخوانده اومده و قراره کلی مارو درگیر خودش کنه. دقیقا تو هوای تقریبا سرد اسفند بود که از گوشه کنار خبرهایی به گوشم می خورد. کرونا! ویروس کرونا به ایران رسید... هموطنان گرامی لطفا هنگام خروج از منزل از ماسک استفاده کنید. من؟ ماسک! من حتی دوران سرماخوردگیم هم به زور از ماسک استفاده می کردم. چون از بچگی پیش زمینه ای از بیماری آسم داشتم، کوچک ترین تحریک باعث می شد نفس کشیدن برام سخت بشه و یا برای چند لحظه احساس خفگی کنم.

اما خب کم کم اوضاع تغییر کرد و شرایط زیاد مطلوب به نظر نمی رسید... گوش دادن به اخبار و دنبال کردن کانال های خبری و تحقیق کردن درباره این ویروس کار هر روزم شده بود. ترس از دست دادن عزیزانم و یا ترس ناقل بودن خودم که باز هم جون عزیزانم رو می تونست به خطر بندازه، با توجه به داشتن پیش زمینه بیماری آسم، از ول نکن ترین ترس های من به شمار میومد.

بعد از مدتی به خودم اومدم... من یک دختر وسواسی و بی اعصاب شدم که از ترس کرونا از همه، حتی خانوادش فاصله گرفته بود. من به کرونا مبتلا نشدم، ولی بیماری های دیگه ای من رو مغلوب خودش کرده بود، #وسواس! بدون اینکه متوجه بشم داشتم در مردابی به نام وسواس در تمیزی غرق می شدم که در کنارش به دلیل شست و شوهای مداوم و استفاده از مواد شوینده قوی و الکل درگیر #بیماری_پوستی هم شدم، خشکی بیش از حد پوست دستام و گاهی ایجاد زخم های عمیق بسیار دردناک بود. در این حین تنهایی مداوم و فاصله گرفتن از خانواده و دوستان، برای دختر پر شرو شوری مثل من بسیار آزاردهنده شده بود و باعث شد به مرور نشانه هایی از #افسردگی رو در خودم مشاهده کنم، گریه های متدوال، خواب های نامنظم و در اکثر مواقع بی خوابی و... داشت من رو از پا در می اورد... بله! من از ترس و استرس مبتلا شدن به یک ویروس، سه بیماری رو تجربه کردم و البته هنوز هم از سر نگذروندم. من از شوری به کوری رفتم! من انقدر تند رفتم که با مغز به زمین خوردم. ادم های زیادی رو مثل خودم دیدم و ادم های زیادی رو هم دیدم که به کرونا مبتلا شدند... دیر یا زودش رو نمی دونم اما الان به خودم اومدم و تصمیم گرفتم در کنار مراقبت های معمول به زندگی عادیم برگردم و سعی کنم به جای زیادی روی و استرس های پی در پی، درباره ی این ویروس بیش تر مطالعه کنم و از آن کم تر بترسم و تا زنده هستم زندگی کنم.

کروناماسکوسواسافسردگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید