باید بگم تو تمام سالهایی که کلاس زبان میرفتم و حتی تو مدت زمان دورهی دانشگاه هم هیچکس از اهمیت دیکشنری صحبتی نکرد.
البته حالا که خوب فکر میکنم یه چیزایی داره یادم میاد .
مثلا اولین دیکشنری عمرم رو از بابام هدیه گرفتم و برام از یکی از دوستاش تعریف کرد که قبل از رفتن به خارجه یه دیکشنری خریده بود و تلویحا از خرید دیکشنری به عنوان یکی از دلایل موفقیتش البته در رابطه با رفتن به خارجه نام میبرد.
روشی که بابام پیشنهاد میداد حفظ کردن لغات ضروری از روی دیکشنری بود . درسته، البته که بابام برام یه دیکشنری دوزبانه (که در سالهای بعد مخالف سرسخت استفاده از اون شدم ، حالا در پستهای بعدی میگم چرا )برام خریده بود.
واینکه اگه بازم خوبتر فکر کنم شاید یادم بیاد از چند تا از مدرسین موسسه شکوه که تو سالهای نوجوانی اونجا میرفتم که اول ترم ازمون میخواستن یه دیکشنری یه زبانه (که اینش باز خوب بود )بخریم و تا آخر ترم همراهمون تو کیفمون هی بیاریم و هی ببریم.
اما یادم نمیاد یه بارهم که شده یکی از استادای دانشگاه که اونجا آموزش زبان انگلیسی میخوندم حتی بعد از دیدن قیافهی آویزون ماها که هر دفعه برای دونستن تلفظ یک لغت دنبالشون راه میفتادیم دلش سوخته باشه و برای ما مزایا و روش استفاده از دیکشنری رو توضیح داده باشه . البته که بعدها متوجه شدم که اساتید محترم یا خودشون هم نمیدونستن دقیقا چه جوری می شه از جناب مستطاب دیکشنری استفاده کنن که جای تعجبی نداره چون حتی تو دانشگاه و تو رشتهی زبان انگلیسی هم این مهم رو آموزش نمیدادن و یا اغلب این مورد رو به عنوان فوت کوزهگری به حساب میآوردن و قاعدتا ترجیح میدادن ما همچنان با نگاههایی حیرت زده و تحسین آمیز از این همه هوش و نبوغ آنجانبان آویزان باشیم.
خلاصه اینا رو گفتم که از خودم تعریف کنم و بگم که برعکس تمام مدرسین و اساتیدی که داشتم اینجانب بعد از اینکه در طول تدریس بالاخره به صورت خودآموز کارکردن با دیکشنری رو یاد گرفتم همیشه و تو تمام کلاسام یک جلسه رو به آموزش کار کردن با دیکشنری اختصاص دادم و اهمیت یادگیری و کارکردن با اون رو اونقدر گوشزد کردم که زبونم مو درآورد. آآآآآآآآ ببینین
خب حالا قانع شدین که چقدر استفاده از دیکشنری مهمه یا بازم بگم .
نه ؟
پس بازم میگم.
دیکشنری (البته از نوع یک زبانهاش یعنی انگلیسی به انگلیسی مثلا ، چون دیکشنری دوزبانه یا چند زبانه تنها در صورتی نیازه که شما بخواین ترجمه انجام بدین وگرنه اگر انگلیسی رو به قصد مکالمه و کاربردی دارین یاد میگیرین کلا فراموشش کنین)
آره داشتم میگفتم دیکشنری تمام بخش های مربوط به یک زبان یعنی گرامر ، لغت و تلفظ رو داره و اگر بلد باشین چه جوری ازش استفاده کنین تقریبا میتونین مستقل و به صورت خودآموز زبان بخونین.
میتونین امتحان کنین : یه کلمه انتخاب کنین و بعد برای سریعتر پیدا کردنش تو دیکشنری از کلماتی که بالای صفحه نوشته شده کمک بگیرین .یکی از چیزایی که تو پیدا کردن سریع لغات کمکتون میکنه دونستن ترتیب حروف الفبا هست که با یکم تکرار و تمرین اتفاق میفته.
البته این توضیحات مربوط به دیکشنری کاغذیه و گرنه توی دیکشنری های الکترونیک و اپهای موبایلی همین که کلمه رو تایپ کنین براتون پیداش میکنه .
پیشنهاد من اینه که قبل از اینکه سراغ دیکشنری موبایل برین یه چند مدت با دیکشنری کاغذی کار کنین که اول یاد بگیرین کار با دیکشنری رو و بعد از روش حاضرآماده استفاده کنین.
خوب کلمه رو که پیدا کردین معمولا اولین اطلاعات و باید بگم یکی از ضروریترین و مهمترین اطلاعاتی که دیکشنری بهتون میده نحوه تلفظ صحیح اون کلمه هست که مخصوصا در زبان انگلیسی که معمولا بین شکل و تلفظ کلمات رابطه مستقیمی وجود نداره خیلی مهمه .
خوب برای اینکه بتونین تلفظ کلمه رو درست بخونین تو دیکشنری های موبایلی که با یه کلیک میتونین تلفظ کلمه رو بشنوین ولی تو دیکشنری کاغذی جلوی هر کلمه همون کلمه رو با یه رسم الخط دیگه که در نگاه اول شبیه خط میخی به نظر میاد نوشته . خوب حالا میتونین در یه پروسه ماجراجویانه و هیجانانگیز از این رسمالخط رازگشایی کنین واما چگونه ؟
تو همهی دیکشنریهای دنیا معمولا داخل جلد یا آخرش یه جدولی داره که همهی این اشکال رو در دو بخش حروف صدادار و بی صدا نوشته و یه کلید واژه یعنی یه کلمه آسون که همه میتونن بخونن رو جلوشون نوشته و اون حرف موردنظر رو پررنگتر نوشته که بتونین اون شکل رو بخونین.
هرچقدر این پروسه رازگشایی رو بیشتر انجام بدین نیازتون به مراجعه به این جدول کمتر و کمتر میشه چون کم کم دیگه شکل این کلمات تو ذهنتون میمونه .
توی دیکشنریها معمولا اول تلفظ بریتانیایی کلمه و بعد تلفظ امریکایی کلمه رو براتون نوشته . تو دیکشنری های موبایلی هم دو تا آیکون صدا داره که مشخصه.
تو همون رسم الخط کدگذاری شده نشانه های دیگهای هم هست که بخش بندی کلمه یا اینکه در هنگام گفتن روی کدوم بخش کلمه باید تاکید کنیم رو نوشته که چون زیادی دیگه تخصصی میشه فعلا ازش میگذریم.
بعد از اون جلوی کلمه نقشی که درجمله میگیره نوشته شده یعنی اینکه فعل هست یا اسم یا صفت یا قید که هر کدوم اینها هم یه نشانه دارن که اگه به صفحات نخستین هر دیکشنری مراجعه کنین این نشانهها رو براتون نوشته وخب دونستن نقش کلمات برای استفاده از اونها درجمله خیلی مهمه .
تازه بعد از اون هم نشانه ها و اطلاعات دیگهای بهتون میده راجع به نقشهای مختلف کلمه مثلا اگه اسمه قابل شمارش هست یا نه اگه فعله مفعول میخواد یا نه وکلی از این اطلاعات جالبانگیز.
وخب اینجاست که می رسیم به بخش معنی کلمه وحالا بماند که از مزیتهای استفاده از دیکشنری یک زبانه یکیش همینه که برای یافتن معنای یه کلمه کلی کلمه دیگه میخونین و یاد میگیرین .
ومهم تر از معنی مثال هایی هست که در توضیح معنی میاد که نه تنها باعث میشه شما معنی کلمه رو بهتر متوجه بشین بلکه به شما میگه که اون کلمه رو چه جوری میتونین تو جمله به کار ببرین و در واقع نحوه استفاده از اون کلمه رو نشونتون میده .
ولی به همینجا ختم نمیشه و در ادامه مثال ها شما با معانی مختلف اون کلمه و همچنین اصطلاحاتی که با اون کلمه ساخته میشه آشنا میشین.
خلاصه که هرچی از دیکشنری جان بگم کم گفتم . اینا فقط گوشه ای از مزایای استفاده از دیکشنری بود که در طول زمان دو کلاسم وقتی شاگردام درحال امتحان دادن بودن براتون نوشتم . امیدوارم مفید باشه و شما رو به استفاده از این معلم خوش اخلاق و همه چیز دان ترغیب کرده باشه.حتما استفاده از دیکشنری رو به صورت حرفهای شروع کنین و اگه پرسشی هم داشتین پایین همین پست بپرسین .
خوب من برم برگهها رو جمع کنم .
اگر در فاصلهای که من سرم تو لپتاپ بوده تقلب کرده باشن هم که تقصیر شماست.;)