نرخ پرش (Bounce Rate) در بیشتر مواقع به شما نشان میدهد که تلاشهای بازاریابی شما در چه حد موثر و هدفمند بوده و بازدیدکنندگان چه اندازه با محتوای شما تعامل برقرار کردهاند.
و همانطور که در محتوای شاخص های کلیدی عملکرد در بازاریابی محتوایی اشاره کردیم، یکی از شاخصها برای ارزیابی پیشرفت و اندازهگیری نتایج استراتژی بازاریابی محتوایی که توسط Google Analytics ارائه میشود، نرخ پرش (Bounce Rate) است.
اما از آن جایی که ابهامات زیادی دربارهی میزان اهمیت این شاخص، نحوه تحلیل مقدار آن و تاثیر آن بر سئو وجود دارد، تصمیم به ارائهی محتوای جداگانه و مفصلی دربارهی نرخ پرش (Bounce Rate) گرفتیم.
نرخ پرش (Bounce Rate) درصدی از بازدیدکنندگان وبسایت شما هستند که بدون انجام تعاملی از وبسایتتان خارج میشوند.
هر بازدیدکننده ابتدا وارد صفحهای میشود؛ در آن صفحه ممکن است لینکهایی به صفحات دیگر همان سایت یا یک ویدیو یا فرمهایی وجود داشته باشد اما بازدیدکننده بدون کلیک روی آنها و به اصطلاح بدون ایجاد تعاملی از صفحه خارج میشود؛ دراینصورت او یک پرش (Bounce) انجام دادهاست.
پس این شاخص، نشان می دهد که چه تعداد بازدیدکننده ((آمدند، دیدند و رفتند)).
شاخص کلیدی عملکرد نرخ پرش، مقدار زمانی را که بازدیدکنندگان در صفحه هستند، نشان نداده یا درمورد میزان رضایت آنها هنگام خارج شدن، صحبتی نمیکند.
خبر خوب این است که شما میتوانید از Google Analytics برای پیداکردن این شاخص عملکرد کلیدی استفاده کنید.
برای دیدن نرخ پرش کلی وبسایتتان باید صفحات را به این ترتیب در Google Analytics دنبال کنید:
Behavior > Site Content > Landing Pages
و برای دیدن نرخ پرش هر صفحه از وبسایتتان باید از قسمت گزارشات Content Drilldown یا از گزینههای فیلتر پیشرفته استفاده کنید.
شما همچنین میتوانید با کلیک بر روی Comparison Report View میانگین نرخ پرش سایت خود را با نرخ پرش هر صفحه مقایسه کنید.
این یکی از پرتکرارترین سوالات دربارهی نرخ پرش (Bounce Rate) است.
در حقیقت نرخ پرش خوب برای هر وب سایت متفاوت است و به نوع سایت، اهداف شما، بازدیدکنندگان و محتواهایی که ارائه میکنید، بستگی دارد.
به عنوان مثال، سایتهایی مانند Wikipedia و Dictionary.com ممکن است نرخ پرشی بالای ۹۰% داشتهباشند. به نظر وحشتناک میآید اما مردم از این نوع وبسایتهای داده محور برای به دست آوردن سریع اطلاعات استفاده کرده و سپس از آن خارج میشوند.
پس داشتن این نرخ پرش برای چنین وبسایتهایی طبیعی است و حال اگر برای مثال Wikipedia صفحهای با نرخ پرش ۶۰% داشتهباشد، نشاندهنده آن است که این صفحه عملکرد فوقالعادهای در جذب بازدیدکنندگان و هدایت آنها به صفحات دیگر وبسایت داشتهاست؛ در صورتی که این نرخ پرش برای وبسایتهای دیگر میتواند مشکلساز باشد.
وقتی در نظر بگیرید که صفحات مختلف اهداف متفاوتی دارند، تعریف نرخ پرش (Bounce Rate) خوب، نسبی می شود.
کارشناسان سئو سالها بر تاثیر نرخ پرش (Bounce Rate) بر رتبهبندی در موتورهای جستجو شک داشتند و همچنان نیز چندین تصور غلط پیرامون این موضوع وجود دارد.
بسیاری از صاحبان وب سایت به امید بهبود رتبه خود در صفحهی نتایج موتورهای جستوجو، نرخ پرش را کاهش میدهند، در حالی که نرخ پرش پایین همیشه منجر به رتبه های بالاتر نمی شود.
رند فیشکین، بنیانگذار Moz، در طی آزمایشی، عمداً نرخ پرش صفحات مختلفی را در طی چند روز تغییر داد اما نتایج قطعی به دست نیاورد.
در حقیقت، در شرایط یکنواخت رتبهبندی نیمی از این صفحات در نتایج موتورهای جستوجو تغییر کرد اما برای نیمی دیگر نتیجهای نداشت.
علاوهبراین، Matt Cutts رئیس سابق Google’s Webspam استفادهی گوگل از نرخ پرش (و سایر معیارهای Google Analytics) در الگوریتمهای رتبهبندی را رد کرده است.
اما از طرفی دیگر نرخ پرش بالا، میتواند نشانهی ضعف در بعضی از فاکتورهای سئو باشد؛ مانند:
پایین بودن سرعت بارگذاری
پایین بودن کیفیت طراحی وبسایت
عدم تطابق بین محتوا و کلمات کلیدی
بهینه سازی ضعیف سایت در موبایل
پس در جواب باید گفت: نرخ پرش (Bounce Rate) و سئو تاثیر مستقیمی بر هم ندارد.
برای دانستن چگونگی کاهش نرخ پرش ادامهی محتوا را در وبسایت رسانهی پرمحتوا بخوانید.