قبلا هروقت کسی بهم میگفت راحت چیزی رو باور نکن یا به این فکر کن که شاید داره دروغ میگه، با خودم میگفتم آدم سر مسائلی مثل پول داشتن و چه میدونم سر پز دادن دروغ میگه؛ ولی چند سال پیش یه اتفاقی برام افتاد که تازه متوجه شدم بعضی از آدمها خیلی زرنگتر از چیزی هستن که ما فکر میکنیم و دست رو دروغهایی گذاشتن که برخلاف چیزی که هستن اونها رو افراد توسعهیافتهای نشون میده.
.
من یه دوست صمیمی داشتم که هر زمانی که بهش زنگ میزدم در حال کتاب خوندن بود و هروقت با هم میرفتیم بیرون هم باید یه کتاب میخرید.
این دوستمون یه کتابخونه جذاب هم تو اتاقش داشت و آرزوی من این شده بود که بتونم یک روزی مثل دوستم این همه کتاب بخونم.
حقیقتش خیلی دیر فهمیدم که ایشون داشتن یک آدم ایدهآل رو از خودشون به تصویر میکشیدن ?
.
بعدا متوجه شدم این حیله رو خیلیها دارن انجام میدن؛ مثلا یه اینفلوئنسر رو تو حوزهی بازاریابی محتوایی دنبال میکردم که دمبهدقیقه در مورد کتابهای معروف این حوزه صحبت میکرد.
من صفحهشون رو زیرنظر گرفتم تا کمکم متوجه شدم بندهی خدا اصلا عادی نیست؛ ایشون شوآف رو خیلی دوست داره و روش خوبی هم برای این کار پیدا کرده.
منم کتاب تو کتابخونهم زیاد دارم ولی همهشون رو نخوندم، فکر کنم همهمون همچین کتابهایی داریم ولی فقط بعضیها هستن که انتخاب میکنن با کتابهای نخوندشون، خودشون رو فرهیختهتر از چیزی که هستن نشون بدن.
به نظر من این مدل آدما خیلی خطرناکتر از اینفلوئنسرهای اینستگرامی هستن که مخاطبهای خاص خودشون رو پیدا کردن؛ اینا مشخصات یه آدم فرهیخته رو لیست کردن و هر روز دارن تو نمایششون به همچین شخصیتی نزدیک میشن.
.
خلاصه خواستم به شما هم این هشدار رو بدم که هر کی کتاب دستشه لزوما با محتوای کتاب آشنایی نداره و بالطبع مورد اعتماد هم نیست.