من سالها درگیر موضوعی به نام برنامهریزی بودم. همیشه همه میگن باید برای زندگی، کار، درس، کنکور و کلا همه چی برنامهریزی کنید. ولی هیچوقت هیچکس نمیگه چجوری برنامه ریزی کن.
من یادمه دبیرستان که بودم معلما و مشاورا میگفتن برنامهریزی کنید و برنامهای که میدادن این بود که شب ساعت ۱۰ بخوابید صبح ساعت ۶ بیدار بشید ساعت ۷ مدرسه باشید تا ساعت ۱ بعد از ظهر و بعدش که میرید خونه ۱ ساعت استراحت کنید و از ساعت ۲ درس بخونید اینجوری تا ۱۰ شب شما ۸ ساعت زمان مطالعه دارید پس یه فصل از درس فیزیک بخونید، تستای انتگرال بزنید، سه درس دینی بخونید و ...
این واقعا برنامه است؟ آدمها نیاز به غذا خوردن، بیرون رفتن، حمام رفتن حرف زدن با بقیه و ... ندارن؟ اینجوری بود که از اول به ما گفتن آدمای موفق با برنامهریزی موفق شدن ولی نگفتن برنامه چیه؟ هدف چیه؟ برنامهریزی برای رسیدن به هدف چیه؟
برنامهریزی نوشتن آرزوها نیست. نوشتن کارهاییه که باید انجام بدیم اونم به نحوی که بدونیم واقعا انجام میشه. برنامهریزی همیشه برای رسیدن به یک هدف انجام میشه پس اول باید ببینیم هدفمون چیه؟ من میخوام برم خارج، خب این چه هدفیه؟ کجا میخوای بری؟ کی میخوای بری؟ چرا میخوای بری؟ چجوری میخای بری؟ اینها سوالاییه که باید برای همهاش جواب داشته باشی. برای هر هدفی باید دلیل، زمان، مکان، و کیفیت انجام مشخص باشه. من میخوام مدرک آیلتس بگیرم، کی نیاز به مدرکش داری؟ چه نمرهای میخوای بگیری؟ چرا میخوای آیلتس بگیری؟ و البته جوابهایی مثل خب آدم باید داشته مدرکشو دیگه، اصلا جواب قابل قبولی نیست. دقیقا مثل زمانیه که میریم دانشگاه و میگیم خب همه باید لیسانس داشته باشن دیگه، در صورتی که داشتن یا نداشتن لیسانس تو زندگی بیشترمون واقعا نقشی نداره.
بعد از اینکه هدفمون مشخص شد با توجه به زمان و شناختی که از خودمون داریم و محدودیتهامون باید برنامهریزی کنیم. برنامهریزی باید منطقی باشه. شبیه مسابقه نیست که هرکی بیشتر بنویسه تو برنامهاش برندهست. مثلا آدمی که هرروز صب ساعت ۱۰ از خواب بیدار میشه نمیتونه برنامه ریزی کنه از فردا ساعت ۸ تا ۱۰ میره پیاده روی یا میشینه زبان میخونه. حتما بعد از ۱۰ روز خسته میشه و میزاره کنار برنامه رو. تغییر عادتها داستان دیگهای داره که نباید با برنامهریزی اشتباه بگیریمش.
همیشه توی یک ماه یکی دو روز هست که حال نداریم، خستهایم، دوستمون میگه میای بریم فلان جا، خانواده مهمونی پیشبینی نشده ترتیب میدن و هزار یک مشکل دیگه. پس موقع برنامهریزی باید یک کم فضای خالی تو برنامهمون بزاریم که وقتی یه اتفاق پیشبینی نشده افتاد نگیم خب دیگه برنامهم خراب شد و از ماه دیگه، از شنبه، از سال دیگه شروع میکنم.
نکته آخر اینکه هدف و برنامه رو ننویسیم و بزاریم تو صندوق که یک وقت کسی نبینه. برنامه و هدفمون رو باید دائما به خودمون یادآوری کنیم. اگه بنویسیم و بزاریمش تو صندوق اسمش دیگه برنامه و هدف نیست. یک یادگاری از روزهای جوانیه. حتی اگه امکانش رو داریم با یک نفر دیگه درمیون بزاریم، همیشه آدما جلوی بقیه حتی اگه صمیمیترین دوستشون باشه یک کم رودرواسی دارن و بیشتر برای رسیدن به چیزی که با بقیه در میون گذاشتن تلاش میکنن.