یکی از رازهای بزرگ کارآفرینی این است که عوامل شکست یک کسب و کار و موفق شدن کسب و کار دیگر چه میتواند باشد. بدترین قسمت در مورد یک کسب و کار در حال شکست این است که کارآفرین تا زمانی که خیلی دیر نشده از وقوع آن بیاطلاع است. منطقی است زیرا اگر کارآفرین واقعا میدانست چه اشتباهی انجام میدهد، شاید میتوانست تجارتش را نجات دهد. برخی از کارآفرینان اشتباهات خود را انکار میکنند در حالی که برخی دیگر از آنها بیاطلاع هستند. یک قاعده ثابت وجود دارد و آن این است که تقریبا همیشه دلیل شکست در کسب و کار، کارآفرین است. به طور کلی، عوامل شکست کسب و کار بسیار هستند. در ادامه برخی از رایجترین این دلایل را مرور میکنم. با من همراه شوید.
بسیاری از کسب و کارها به دلیل عدم برنامهریزی کوتاه مدت و بلند مدت شکست میخورند. برنامه شما باید شامل اهداف و نتایج قابل اندازه گیری طی چند ماه تا چند سال آینده باشد. بهتر است در برنامه خود، مهلت تعیین شده برای انجام کارها در نظر بگیرید. عدم برنامهریزی به کسب و کار شما آسیب میرساند.
رهبری ضعیف، یکی دیگر از عوامل شکست یک کسب و کار است. رهبر باید بتواند در بیشتر مواقع تصمیمات صحیح اتخاذ کند. از مدیریت مالی گرفته تا مدیریت کارمندان، شکست رهبر در همه جنبههای کسب و کار شما خلاصه خواهد شد. موفقترین کارآفرینان برای بهبود مهارتهای رهبری خود، دائم در حال یادگیری و مطالعه هستند.
تنها داشتن یک محصول عالی کافی نیست. شما باید یک ارزش پیشنهادی منحصر به فرد را توسعه دهید، بدون اینکه بین رقبا گم شوید. چه چیزی کسب و کار شما را از رقبا متمایز میکند؟ چه چیزی کسب و کار شما را منحصر به فرد میکند؟ بسیار مهم است که بدانید رقبایتان چه کارهایی انجام میدهند که بهتر از شما هستند. اگر نتوانید تمایز ایجاد کنید، در ساختن نام تجاری خود شکست خواهید خورد.
در همه کسب و کارها، مشتری باید اولویت اول باشد؛ اما تنها درصد کمی از این قاعده پیروی میکنند. کسب و کارهای ناموفق ارتباط خود را با مشتریانشان از دست میدهند. به مشتریان خود اهمیت بدهید. ببینید آیا هنوز محصولات شما را دوست دارند یا خیر. آیا ویژگیهای جدیدی میخواهند؟ آنها چه میگویند؟ گوش میکنید؟ یک بار با مدیر عامل یک شرکت آموزشی صحبت کردم و او به من گفت به دلیل مهم نبودن، نظرات منفی را پاسخ نمیدهند!
همه ما میدانیم که شکست بد است، اما به ندرت پیش میآید که کسب و کارها از شکست درس بگیرند. مشاغل شکست خورده اغلب اشتباهاتشان را تکرار میکنند. یادگیری از شکستها دشوار است.
نمونههایی از مدیریت ضعیف شامل عدم توانایی در گوش دادن، مدیریت ذره بینی، کار بدون استاندارد، ارتباط ضعیف و عدم بازخورد است.
کمبود سرمایه یکی دیگر از عوامل شکست یک کسب و کار است و میتواند منجر به ناتوانی در جذب سرمایه گذار شود. کمبود سرمایه نشانه هشدار دهندهای است. این نشان میدهد که ممکن است یک تجارت نتواند قبضها، وامها و سایر تعهدات مالی خود را پرداخت کند. کمبود سرمایه رشد تجارت را دشوار میکند و ممکن است فعالیتهای روزمره را به خطر بیندازد.
مقیاس پذیری اگر در زمان مناسب انجام شود بسیار خوب است. به بیان سادهتر، اگر پیش از موعد فعالیت خود را مقیاس بندی کنید، شکست خواهید خورد. به عنوان مثال، شما میتوانید خیلی سریع افراد زیادی را استخدام کنید یا هزینههای زیادی را صرف بازاریابی کنید. کسب و کار خود را مقیاس بندی نکنید، مگر اینکه کاملا آماده باشید.Pets.com شکست خورد زیرا سعی کرد خیلی سریع رشد کند. آنها انبارهای سراسری را خیلی زود افتتاح کرد و این امر منجر به شکستشان شد. تنها طی چند ماه، سهام آنها از 11 دلار به 0.19 دلار رسید.
موقعیت نامناسب یک نقطه ضعف است. اگر تجارت شما به ترافیک پا متکی باشد، موقعیت مکانی یک ضرورت استراتژیک است. موقعیت نامناسب ممکن است هزینههای جذب مشتری شما را بسیار زیاد کند.
درآمد همان سود نیست. به عنوان یک کارآفرین، باید همیشه چشم خود را به سوددهی معطوف داشته باشید. سود امکان رشد را فراهم میکند. طبق آمار Trends Business Small، تنها 40٪ از مشاغل کوچک سودآور هستند، 30٪ از بین میروند و 30٪ ضرر میکنند.
موجودی کم به فروش شما لطمه میزند. موجودی زیاد به سودآوری شما آسیب میرساند.
از یک نرم افزار حسابداری حرفهای مانند Freshbooks استفاده کنید. تمام سوابق مالی را ثبت کنید و همیشه بر اساس اطلاعاتی که از دادههای واقعی میگیرید تصمیم بگیرید. بدانید که تمام وقت در کجا ایستادهاید. اگر اعداد و ارقام مورد انتظار شما نیستند، یک متخصص مالی استخدام کنید تا حداقل اصول را برای شما توضیح دهد و به شما آموزش دهد.
بدون تمرکز قطعا کسب و کار شما سقوط خواهد کرد. داشتن استراتژی گسترده در مورد بودجه راه اندازی غیرممکن است. آنچه باعث موفقیت استارتاپ ها میشود، توانایی سریع در چرخش است و عدم تمرکز منجر به عدم توانایی در انجام تنظیمات لازم میشود.
تجارت شما حساب بانکی شخصی شما نیست.
گسترش بیش از حد کسب و کار یکی دیگر ا عوامل شکست در کسب و کار است. قبل از ورود به بازارهای جدید مطمئن شوید که ظرفیت بازار فعلی خود را به حداکثر رساندهاید.
کارآفرینان نمیتوانند عوامل اقتصادی کلان را کنترل کنند. عوامل اقتصادی کلان مرسوم شامل چرخههای تجاری، رکود، جنگ، بلایای طبیعی، بدهی دولت و تورم هستند. تجارت شما هنوز هم میتواند در مواقع بد موفق شود. هایت، برگر کینگ، فدرال اکسپرس، مایکروسافت، سی ان ان، MTV، تریدر جو، جنرال الکتریک و اچ پی تنها چند نمونه از شرکتهای بسیار موفق هستند که در یک اقتصاد سخت آغاز شدهاند.
رهبران آینده باید از قبل مشخص شوند. بدون داشتن یک برنامه جانشینی موثر، کسب و کار شما آمادگی لازم را برای ایجاد فرصتهایی برای بازنشستگی، عزیمت غیر منتظره یا مرگ ندارد.
قطعا موفقیت در کسب و کار با داشتن شرکای خوب راحتتر است. شریک تجاری اشتباه در بهترین حالت آسیب میرساند و در بدترین حالت شرکت شما را از بین میبرد.
اگر مشتریان شما رقبایتان را ترجیح دهند، کارمندانتان نیز ترجیح میدهند برای شخص دیگری کار کنند، شرکای شما به یکدیگر یا به کسب و کارتان اعتماد نمیکنند و در نتیجه کسب و کار شما شکست میخورد. بله درست است که اکثر مشاغل شکست میخورند. همچنین درست است که بسیاری از آنها موفق میشوند. برای کسانی که موفق میشوند معجزه رخ نداده است. کارآفرینانی که مشاغل را به سمت موفقیت سوق میدهند، یک استراتژی دقیق برنامهریزی شده و اجرا شده دارند. کمی شانس نیز کمک کننده است.