اگر برای مدت زمان نسبتا طولانی است که در یکی از حرفههای شغلی مشغول به فعالیت هستید، مسلما مجموعهای از مهارتها، دانش و تجربیات را کسب کردهاید که شما را به یکی از داراییهای سازمان تبدیل کرده است. با این سطح از مهارت چه میکنید؟ آیا مانند سنجابی که گردوی خود را خاک میکند، اطلاعاتتان را پنهان میکنید و آنها را برای خودتان نگه داشتهاید؟ آیا از تخصصتان برای پیشرفت بیشتر در حرفه خود استفاده میکنید بدون اینکه فکر کنید چگونه میتواند به دیگران کمک کند؟ میدانم کمی عجیب به نظر میرسد اما تخصص شما هدیه قدرتمندی است که ارزش به اشتراک گذاری را دارد. این تخصص مال شماست، شما آن را کسب کردهاید؛ اما چرا نباید آن را به اشتراک بگذارید؟ به اشتراک گذاری تخصص حرفهای شما نه تنها به دیگران کمک میکند در کارشان پیشرفت کنند، بلکه به شما نیز کمک میکند. چگونه؟ با ادامه این مطلب همراه من باشید.
دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود به فکر اشتراک گذاری مهارتها، دانش و تجربیات خود باشید که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
هیچ چیز به اندازه به اشتراک گذاری تخصص حرفهای شما به تعمیق دانش کمک نمیکند.
اشتراک تخصص شما به معنای دعوت به مکالمه جدید است. اگر چشم، گوش و ذهن خود را باز نگه دارید، ممکن است چیزی در این روند نیز یاد بگیرید.
اگر میخواهید به عنوان یک شخصیت برجسته در حرفه خود شناخته شوید، باید دانستههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. به جای اینکه به دیگران بگویید شما یک متخصص هستید، اجازه دهید با افزایش سطح مهارتشان شما را بشناسند.
وقتی تخصص شما به کل تیم کمک میکند، شما به بخش ارزشمندتری از آن تبدیل میشوید. حضور شما ارزش بیشتری برای سازمان دارد و میتواند به پاداشهای ملموستر تبدیل شود.
من میدانم به چه فکر میکنید: «این عالی است؛ اما من نمیخواهم متکبر به نظر برسم».
اگر این همان چیزی است که به آن فکر میکنید وقت آن رسیده است که دیدگاه خود را تغییر دهید. به اشتراک گذاری تخصص حرفهای خود با دیگران، فعالیتی نیست که ناشی از ضمیر و نفس باشد. این در مورد خدمات است. مربوط به آنها میشود نه شما. بخشیدن است نه تکبر.
در ادامه چندین روش برای به اشتراک گذاری تخصص حرفهای شما ذکر شده است.
وقتی نیروی تازه کاری را میبینید که دارای پتانسیل است اما به پشتیبانی نیاز دارد، او را زیر بال و پر خود بگیرید. مهمترین تجربیاتی را که طی سالها به دست آوردهاید با او به اشتراک بگذارید.
در عین حال، چشم، گوش و ذهن خود را باز نگه دارید. بهترین بخش در مورد مربیگری این است که هر دو نفر به طور یکسان یاد میگیرند. به عنوان یک مربی، شما در مورد کاری که انجام میدهید دیدگاه جدیدی به دست خواهید آورد.
نوشتهها همیشه ابزاری فوق العاده برای رسیدن به دیگران هستند. یک مقاله در مورد حرفهای که در آن مشغول به فعالیت هستید بنویسید یا نوشتن یک بلاگ را شروع کنید! حتی میتوانید تجربیات و مهارتهای خود را در شبکههای اجتماعی نظیر لینکدین، فیس بوک و غیره به اشتراک بگذارید. هیچ چیز قدرتمندتر از به اشتراک گذاری افکارتان با دیگران نیست. اینترنت مخاطبان جهانی را جذب میکند و ارتباطات شما ممکن است زندگی و فعالیت حرفهایتان را تغییر دهند.
علاوه بر این، به عنوان یک نویسنده-چه به صورت آنلاین و چه به صورت چاپی-مسلما قدرت خاصی در اختیار خواهید داشت.
نوشتن تنها چند مقاله مفید میتواند به سرعت دید حرفهای شما را بالا ببرد و برای شما شهرت را به ارمغان بیاورد. فقط مطمئن شوید آنچه مینویسید همان چیزی است که از صمیم قلب آن را باور دارید.
یک موضوع جالب را در یک کنفرانس محلی یا نشست تخصصی ترتیب بدهید. ناهاری را در شرکت خود میزبانی کنید و یافتههایتان را به اشتراک بگذارید. مکالمه را باز بگذارید تا دیگران نیز بتوانند تخصص خود را به اشتراک بگذارند. به آنها فرصت حرف زدن بدهید.
آموزش به دیگران در هر گردهمایی، چه بزرگ و چه کوچک، به تقویت مهارت صحبت کردن شما کمک میکند و از شما چهرهای محبوب میسازد.
وقتی مقاله بسیار مفیدی را میخوانید و اطلاعات ارزشمندی را به دست میآورید، آن را برای خودتان نگه ندارید. هر روز چیزهای ارزشمندی را برای به اشتراک گذاشتن داشته باشید که برای همکارانتان مفید باشد. لازم نیست منتظر یک جلسه رسمی آموزشی یا درخواست صریح کمک باشید. در عوض، به سادگی ایمیلی برای همکارانتان بفرستید که مانند مثالهای زیر باشد:
«سلام دوستان. از نظر من این مقاله بسیار مفید است. فکر میکنم شما نیز همچون من از خواندن آن لذت ببرید».
«نمیدانم شما این موضوع را میدانید یا نه اما من تازه فهمیدهام که نرم افزار XYZ دارای چنین ویژگی پنهان و خارق العاده ای است. در این مطلب نحوه استفاده از آن، قدم به قدم آورده شده است».
تصور کنید اگر یکی از همکارانتان این کار را برای شما انجام دهد چه حسی خواهید داشت؟ خوشحال نمیشوید؟
اگر تخصص خاصی دارید که میتواند برای یک کار یا پروژه خاص سودمند باشد، از بر عهده گرفتن رهبری آن پروژه نترسید. من اغلب افراد باتجربهای را میبینم که مسئولیت رهبری را بر عهده نمیگیرند و گوشهای ساکت مینشینند. بعد از شروع پروژه، آنها به آرامی اعلام میکنند که دارای تخصصهایی هستند که میتواند مفید باشد اما دیگر هیچ کس به آنها گوش نمیدهد.
حتما لزومی ندارد دیگران چیزی از شما بخواهند. داوطلبانه این کار را انجام دهید. قدم بردارید و آنها را راهنمایی کنید.