اسم بعضی از بازیها بدون شک تمام ما (بهخصوص دهه شصتیها) را به گذشتهها پرتاب میکند. دوز، منچ، قایم باشک. یکی از بازیهایی که همه ما با آن خاطره داریم هم همین دبرنای خودمان است. شبهایی که زیر کرسی با شنیدن صدای هم خوردن مهرهها قند توی دلمان آب میشد و از ذوق اینکه لوبیاهایمان کنار هم خطی ردیف شده، جیغ میزدیم: دبرنااا! این بازی هم مثل تمام بازیهای دیگر پر بود از جرزنی و تقلب و قهر و زیر میز زدن و… یادش بخیر!
حالا این روزها که سر همهمان بیشتر اوقات توی گوشی است، یکی از این تیمهای بازیسازی فرصت را غنیمت شمرده و بازی کودکیهایمان را آنلاین کرده است.
میتوان گفت دبرنای آنلاین، همان حال و هوای قدیم را دارد. میتوانی انتخاب کنی که چند برگهای بازی میکنی، یک نفر گوینده عددها را میخواند و تو باید در حالی که از ترس عقب افتادن از رقبای آنلاینت تپش قلب گرفتهای، تند و تند برگهها را به دنبال اعداد بگردی. البته ناگفته نماند که اعداد به صورت ستونی ردیف نشدهاند و خیلی طول میکشد به قانون بازی که بر اساس ستونهایی با حروف «د ب ر ن ا» دسته بندی شدهاند، عادت کنی! اما این چیزی از هیجانت کم نمیکند.
بازی دیزاین خوبی هم دارد و به واسطه جمع کردن سکه و پیدا کردن پازل و روشن کردن تخممرغهای رنگی در خلال بازی، تو را علاوه بر برنده شدن، به رسیدن به دستاورد و گرفتن امتیاز هم معتاد میکند.
در کنار اینها، انواع و اقسام دانهها از لوبیا گرفته تا دانه انار و تخمه آفتابگردان و هندوانه هم به بازی رنگ و لعابی داده که با اینکه در دنیای بچگی از آن برخوردار نبودی، اما ذوق کودکانهای را در تو بیدار میکند.
با همه این اوصاف، جای خالی جمع شدن دور هم و تعاملاتی که در زمان بازی بین خانواده و فامیل شکل میگرفت به شدت در این بازی خالیست. قدیمترها این بازی ابزاری بود که بچهها و بزرگترها را ساعتها کنار هم مینشاند و انگار برای مدتی فاصلههای سنی فراموشمان میشد و همه باهم همسن میشدیم.
در نسخه آنلاین این بازی، تلاش شده با قرار دادن گزینه چت این خلاء پر شود. گزینههای از پیش آماده شدهای طراحی شده که در طول بازی از تو وقت تایپ کردن نگیرد. مثل: الان میبرم!، باختم که! نمیخوااام، شانسو ببینا! و… اما کُری خواندن آنلاین کجا و توی سر و کله هم زدن وقتی چهار زانو روی زمین نشستهایم کجا…
به هر حال حتی همین حالا که این متن را مینویسم، قلبم از یادآوری هزاران خاطره تندتر میزند و عادت کردهام برای اینکه خاطرات شیرین گذشتهام را دوباره مزه کنم، به این بازی سری بزنم و خودم را به جریان سادهاش بسپارم.
حالا تو بگو، یه دست به شرط بستنی بزنیم؟ :)