کارآفرین بودن و کارآفرینی کردن شاید در ابتدا پیچیده به نظر نرسد منتها وارد این مقوله که میشوید با چالشهایی مواجه میشوین که شما را وارد دنیای جدیدی میکند که برای بقا و در بورس ماندن باید با تکنولوژیها و تکنیکهای رقبا و اصول مارکتینگ و بازاریابی تا حدی آشنا و اگر که میخواهید بصورت حرفهای از این راه کسب درآمد کنید باید در این زمینهها تبحر پیدا کنین.در حقیقت میتوان گفت ابتدای شروع هر کار خیلی جذاب به نظر میرسد و معمولا افراد شور و شوق بسیاری از خود نشان میدهند، ولی در مرحله بعدی یا همان مرحلهی بقا و دوام است که در طول زمان ادامه حیات کسب و کار شما در این بخش است که مشخص میکند شما میمانید یا مانند بسیاری از کسب و کارها محکوم به شکست میشوید. تصور بیشتر افراد از کارآفرینی ایجاد یک استارتاپ بزرگ یا شرکت بزرگ و یا کار خیلی خاصی است در صورتیکه ایجاد یک میکروبیزینس کوچک هم خود نوعی کارآفرینی و ایجاد کسب و کار است و برای اینکه عملکردی در سطح عالی داشته باشید لزوما نباید صاحب یک شرکت بزرگ باشید.
البته این خبر خوش را به شما میدهیم که درست است بسیاری از کسب و کارها در ابتدا یا حتی بعد از مدت زمانی ماندگاری ازبین رفتهاند، ولی در کنار این موارد نیز کسبکارهای بسیاری هم بودهآند که در ابتدا چندان موفق نبوده ولی در ادامه با تداوم و برنامه ریزی توانستهاند در صدر کسب و کارهای موفق قرار بگیرند.
در این زمینه افرادی همچون استیو جابز، جف بزوس، مایک لیتمن و نمونههای ایرانی همچون بابک بختیاری، حسام ارمندهی، محمد جواد شکوری مقدم و.. وجود داشتهاند که مطالعه زندگی این افرادی خود تاییدی بر صحت این مباحث دارد.
اگر میخواهید در حوزه کسب و کار خود موفق عمل کنید خصوصا در شرایط کنونی که رقبا و عرضه کنندگان زیاد شدهاند باید یا محصول خوبی برای فروش داشته باشید یا خدمات خوبی برای فروش. معمولا در شروع کار کمتر کسی به سختیهای کارآفرینی در بلند مدت و ماندگار ماندن آن توجه میکند و بیشتر انرژی و تمرکز صرف شروع کار است.در حقیقت در کسب و کارهای نوین استارت کسب و کار مورد توجه است ولی چیزی که اهمیت بالایی دارد ماندگاری و بقای کسب و کار است.
معمولاً بر اساس دانستههای ذهنی در ابتدای کار کارآفرینان فکر میکنند همین که کاری جدید و یا حتی کاری نوآورانه در سبک خود را شروع کنند برای موفقیت کافیست جلوتر که می روند می فهمند که در بازار قویتری وارد شدهاند که درآن رقبای بیرحمی وجود دارد. در حقیقت دشواری کسب و کار در نگه داشتن آن در بلند مدت میباشد . بالا بردن اطلاعات فنی و دانش در راستای تخصص کاری خود از جمله ابزارهای است که برای رشد و بقای کسب و کار لازم می باشد
همیشه باید سعی کنید از شکست ها درس بگیرید . همه شما معمولا کسب و کارهایی را دیدهاید که با سرمایههای بسیار بالا بعد از چند سال فعالیت با شکست مواجه میشوند، منتها نکته مهم اینه که فقط ورشکستگی این شرکت ها یا افراد را نبینیم تا دلسرد شیم و انرژی خود را برای شروع از دست بدیم بلکه باید عواملی که باعث شکست و نابودی این کسب و کارها شده را بررسی کنیم. در ادامه این مقاله شش روش مهم که برای طی فرایند کسب و کار موفق و خلق کسب و کار پایدار لازم دارید را به شما بیان میکنیم.
در بسیاری از کسب و کار بعد از گذشت مدتی شاهد پایین آمدن کیفیت کالا یا خدمات میشویم. عدم تحقق شعارها در بلند مدت آفتی هست که فقط برندهای بزرگ توانستهاند با شناخت کافی از آن خود را مصون نگه دارند. شاید یکی از عوامل مهمی که در بلند مدت کسب و کارها را کم رنگ و یا حتی نابود میکند همین عامل باشد که مشتریان ناراضی با تبلیغات دهان به دهان منفی که به همان میزان که میتواند مثبت و اثر گذار در رشد و فروش شرکتها باشد به همان میزان می تواند در بلند مدت اعتماد خریداران را از بین ببرد و در نهایت آنها به سمت برندها و شرکتهای دیگر جذب شوند.شما باید بعد از گذشت ۱۰ سال هم همانی باشید که در ابتدا بودین . البته این بدان معنا نیست که هیچ رشد و پیشرفتی در کیفیت خدمات و محصولات نداشته باشید، بلکه پایینتر از خط مشخصی که برای کیفیت خود تعیین کردهاید نروید. و لازمه آن تحلیل و بررسی نقاط ضعف خود میباشد.
همیشه بدانید خدمات شما انتظار و توقعاتی در خریدار بوجود میاورد که همین عامل باعث میشود در مراحل و زمانهای دیگر نیز باز از شما خرید کنند پس نباید آنها را ناامید کنید.و در این حالت اگر با شعارهای الکی و عدم کیفیت از خریداران و مخاطبان خود سلب اعتماد کنید، این اعتماد هرگز براحتی زمانی که کار را شروع کردید باز نمیگردد. همچنین با استفاده از سیستمخودکار نظرسنجی مشتریان همواره از عیبهای کار خود آگاه شوید.
یکی از عوامل بسیار مهم در رشد تداومی و ماندگاری هر کسب وکاری داشتن متخخصان و مدیران توانمند در بخشهای اجرایی مختلف کسب و کار شما میباشد. در حقیقت از یه جایی به بعد در کسب و کارتان بعلت اینکه رشد و توسعه ایجاد میشود و در طی این فرآیند وظایف و کارهای هر بخش نیز افزایش مییابد به نحوی که یک نفره نمیتوانید ونمیرسید همه بخشها را مدیریت کنید و به تیمی کارآمد و متخصص نیاز پیدا میکنید. و تا زمانیکه فکر شما آزاد نباشد و دائم درگیر مسائل حاشیهای کسب و کارتان باشید دیگر نمیتوانید به اهداف بالاتر و توسعه شغل خود بیندیشید. پس برای نگه داشتن این افراد یا به اصطلاح مدیران در تیم خود سعی کنید آنها را خوشحال نگه دارید و در مناسبتهای مختلف براساس آنچه که خوشحالشان میکند برایشان کاری انجام دهید تا عامل انگیزه را در تیم خود رشد دهید.همیشه یادتان باشد به افراد تیم خود صرفا بعنوان یک ماشین که وظایف انجام دادن کارهایی را دارد نگاه نکنید.
از یه جایی به بعد باید کسب و کار شما طوری شود که از نظر زمانی به شما وابسته نباشد.و اگر شما بخواهید مثلا یک هفته به یک مسافرت خارج از کشور بروید دیگر دغدغه و استرس وجود شما را فرا نگیرد و هر وقت خواستید بتوانید وقت خود را در اختیار خود درآورید و نیاز نباشد هر روز ساعات مشخصی نیاز به حضور شما در شرکت و کسب و کار شما باشد بطوریکه اگر این ساعات در شرکت نباشید کسب و کار شما دچار مشکل شود. در شروع فرایند سیستم سازی ما باید تیم و کارمندان خود را طوری آموزش دهیم که برای هر تصمیمگیری کوچک به من مدیر مراجعه نکنند. یعنی ما باید تصمیم گیریها رو واگذار کنیم و آموزش دهیم. اضافه کردن صرفا نفراتی به تیم برای کمتر شدن حجم کار ما به ما کمکی نخواهد کرد. تنها در ابتدای کار است که باید شما کارها را خودتان انجام دهید. بعد از مدتی باید وقتتان را مدیریت کرده و روی کارها و تصمیمات اصلی انرژی و زمان بگذارید. برای ایجاد سیستمی موفق و سودزا هر چند هفته یکبار باید کسب و کارتان را ارزیابی کنید. و بدانید مثلا بازدهی فروش محصولات شما در آبان ماه سال ۱۳۹۸ چقدر بوده؟ ایا نسبت به مهر ماه افزایش فروش داشته اید؟ چه محصولاتی بیشترین فروش را داشته اند؟ و دیگر نکاتی که در مقالات آینده در سایت قرار میدهیم.
هر کسب و کار نیاز به برنامه و پلانی دارد که استراتژی های هر بخش در آن مشخص باشد. شما در این پلان باید به سئوالاتی مهم پاسخ دهید و بدانید دقیقا به کجا میخواهید برسید. به طور خلاصه طرح یا پلان مدیریتی مناسب باید دارای ویژگیهای زیر باشد.
اول: خلاصه مدیریتی مناسب که بتواند بضاعت و توان پروژه شما را بطور خلاصه بیان کند تا مدیر بعد بعد از خواندن آن رغبت کند طرح را ادامه دهد یا خیر.
دوم: سابقه و پیشینهی اجرایی شرکت که بیانگر قدرت و سابقه شرکت شماست و همچنین بیانگر اینکه شرکت شما در گذشته چه محصولات یا خدمات ویژه و خاصی تولید کرده و آنها را در کدام بازار ارائه نموده است.
سوم: اهداف و رسالت شرکت شما که در این بخش اهداف بازاریابی که در راستای توانایی شرکت شما است بیان میگردد. همچنین در این بخش اهداف مالی و نحوه جذب سرمایه و اهداف فروش و بازاریابی محصول و خدمات شما و روشهای برندینگ شما بررسی میشود.
چهارم: مزیت رقابتی شما که بیانگر تمایز خاص شما و محصول شما نسب به دیگر رقبا میباشد. پنجم. تجزیه و تحلیل محیط و بازار که در این مرحله شما کلیه عوامل داخلی و خارجی تاثیر گذار بر بازار خود را بررسی کرده و نیازهای بازار خاصی که میخواهید در آن محصول یا خدماتی را ارائه کنید دقیقا میسنجید که آیا اصلا جای درستی قدم گذاشته اید یا خیر.
پنجم: استراتژی ورود به بازار هدف: بازار هدف یا Target Market در حقیقت گروهی از مشتریان است که محصولات و خدمات شما، تکنیکها و روشهای بازاریابی و در نهایت فروش و ارائه محصولات و خدمات شما بر روی آنها متمرکز می شود.باید بدانید که کلیه افرادی که مشتری شما می شوند، شناختی از شما ندارند و نمیدانند که محصولات و خدمات شما نیازهای آنها را برطرف میکند، پس این شما هستید باید از طریق استراتژیهای درست آنها را جذب کنید. همیشه به این فکر نباشید که بتوانید کلیه مردم یه منطقه و بازار را جذب خود کنید. شما باید محصولات و خدمات خود را برای عده و افرادی خاص ارائه دهید و بازار هدفمندی برای خود ایجاد کنید در غیر اینصورت بدون شک شکست میخورید. مشتریان شما باید از لحاظ سنی، جنسیتی، تحصیلات، طبقه و رفاه اجتماعی، شرایط اقلیمی و میزان آشنایی با محصول و خدمات شما دسته بندی شوند.
منبع: سایت اول بورس