گروه ترجمه کلینیک آوان – آدام گرانت (Adam Grant) نویسنده و روانشناس مدرسه وارتون در کتاب “قدرت دانستن آنچه شما نمی دانید”، معتقد است که در دنیای آشفته امروز ، اهمیت بیش از پیش این است که ما نه تنها بتوانیم فکر کنیم و یاد بگیریم، بلکه بتوانیم توانایی بازاندیشی و یادگیری را هم داشته باشیم.
همانطور که در کتاب گرانت توضیح داده شده است، برای انجام این کار ما باید مهارت های شناختی خاص، طرز تفکر بازتر و همچنین نگرش فروتنانه ای را درباره آنچه که در واقع می دانیم و نمی دانیم پرورش دهیم. ما باید مایل باشیم عقایدی را که مدتهاست در اختیار داریم رها کنیم. انجام این کار ساده نیست، (همانطور که گرانت با زیرکی می گوید: “ما به افرادی که هنوز از ویندوز 95 استفاده می کنند می خندیم ، اما هنوز به عقایدی که در سال 1995 تشکیل داده ایم پایبند هستیم.) از همه سخت تر ، ما باید مایل باشیم گاهی اوقات اعتراف کنیم که ممکن است در مواردی اشتباه کرده باشیم.
اصطلاحی برای این موضوع وجود دارد که در سالهای اخیر محبوبیت زیادی پیدا کرده است: فروتنی فکری. این اصطلاح مورد توجه بسیاری از نویسندگان مقالات و کتابها بوده است، اما این اصطلاح به ویژه چند سال پیش هنگامی که مدیر اجرایی گوگل (لازلو بوک) علناً اعلام كرد كه كیفیت اصلی که گوگل هنگام استخدام به دنبال آن است ، فروتنی فكری است.
فروتنی فکری به عنوان “حالت گشودگی نسبت به ایده های جدید و تمایل به پذیرش منابع جدید و شواهد” تعریف شده است. ادوارد هس ، استاد دانشگاه ویرجینیا ، فروتنی فکری را عامل موفقیت برای پیشرفت در روزهای آینده می داند. هس می گوید ، ما نمی توانیم با هوش مصنوعی رقابت کنیم، مگر اینکه ما انسانها به یادگیری، آزمایش، ایجاد و سازگاری ادامه دهیم. ما نمی توانیم هیچ یک از این کارها را انجام دهیم مگر اینکه نقش مادام العمر یک پرسشگر فروتن را بر عهده بگیریم.
اما رسیدن به فروتنی فکری آسان نیست. همانطور که گرانت اشاره کرد، این فقط یک عملکرد هوشمندانه نیست. در حقیقت ، افراد باهوش می توانند به راحتی در دام تصور اینكه بیشتر می دانند بیفتند و ممكن است در واقع با استفاده از “هوشمندی” خود در مورد عقایدی كه صریح و غلط استدلال می كنند، بحث كنند.
هس معتقد است که کلید فروتنی بیشتر ، پرهیز از پا فشاری بیش از حد در دانش، ایده ها و تخصص خود است. هس توضیح می دهد: “من باید اعتقاداتم را از نفس خود جدا کنم.” بنابراین به جای افتخار کردن به آنچه قبلاً می دانید یا اعتقاد دارید، شروع به افتخار تمایل خود به یادگیری و تکامل کنید.
در کتاب فکر دوباره، گرانت می نویسد که ما باید “فروتنی و ایمان به توانایی خود را در عین درک اینکه ممکن است راه حل صحیحی نداشته باشیم یا حتی به یک مسئله درست بپردازیم ، هدف قرار دهیم.” این یک توازن ظریف در پذیرش “من نمی دانم” است در حالی که اطمینان دارم که “می توانم کشف کنم”.
چگونه می توانید خود را تشویق یا یادآوری کنید که از نظر فکری فروتن بمانید؟ من تمایل دارم (مثل همیشه) فکر کنم که سوالات یک ابزار مفید برای کار هستند. در نوشتن کتاب سوالات زیبا ، من به چهار سوال رسیدم که می توانید به طور دوره ای از خود بپرسید تا فروتنی فکری خود را بررسی کنید. اولین سوال از جولیا گالف ، بنیانگذار مرکز منطق کاربردی وام گرفته شد ، وی استعاره ای روشن در قالب یک سوال زیبا ارائه داد. گالف توصیه می کند ، در حالی که قضاوت می کنیم و تصمیم می گیریم، باید از خود بپرسیم: آیا من بیشتر شبیه سرباز هستم یا دیده بان؟
ذهنیت یک سرباز با یک دیده بان بسیار متفاوت است. وظیفه یک سرباز محافظت و دفاع در برابر دشمن است، در حالی که وظیفه دیده بان جستجو و تحلیل است. این دو نگرش مجزا همچنین می تواند در مورد روشهایی که همه ما در زندگی روزمره خود اطلاعات و ایده ها را پردازش می کنیم نیز به کار رود.
ریشه ذهنیت یک دیده بان در کنجکاوی است. گالف می گوید: به احتمال زیاد دیده بانان وقتی اطلاعات جدیدی یاد می گیرند یا معما را حل می كنند احساس لذت می كنند. آنها احتمالاً وقتی با چیزی که مغایر با انتظارات آنها است مواجه می شوند تفکر می کنند. به عبارت دیگر دیده بانان فروتنی فکری دارند.
برای حفظ این طرز تفکر (دیده بانی) ، سوال دیگری که باید از خود بپرسید این است: آیا من خواستار و در جستجوی نظرات مخالف هستم؟ اغلب ما نظرات خود را بیان می کنیم و انتظار داریم دیگران موافقت کنند. در عوض ، بهتر است دیگران را به مخالفت دعوت کنیم و از آنها بخواهیم که علت را توضیح دهند تا بتوانیم دیدگاه متفاوت را کاملاً درک کنیم.
بسیار مهم است از خود بپرسیم که آیا ترجیح می دهم بر آنچه می دانم پافشاری کنم یا ترجیح می دهم بیشتر بدانم؟ اگر برای بر حق بودن یا پا فشاری برای درست بودن خود اهمیت زیادی قائل باشید ، می تواند شما را در حالت “دفاع” (سرباز) قرار دهد و یادگیری و درک را قطع کند. همچنین می تواند شما را برای مدت طولانی در یک موقعیت یا عقیده قفل کند.
در بسیاری از رفتار های بین فردی و اجتماعی ما شاهد حالت دفاعی هستیم، برای مثال: مدیر عامل یک شرکت که ممکن است از پذیرش و تصحیح اشتباه بیزار باشد. در سیاست، جایی که مردم علی رغم شواهد موجود سرسختانه از پذیرفتن اینکه ممکن است در مورد یک نامزد یا مسئله اشتباه کرده باشند، امتناع می کنند. در روابط شخصی، حالت دفاعی می تواند بحث و دعوا را بیش از حد طولانی نگه دارد. شکی نیست که غرور در تمامی موارد سهم بزرگی دارد و خوب است که درست فکر کنیم و دیگران نیز با شما همسو باشند، اما برای بهبود یادگیری، درک، تصمیم گیری صحیح و پیشرفت کار زیادی برای شما نمی کند.
گالف می گوید ، اگر واقعاً می خواهیم قضاوت خود را به عنوان یك فرد و به عنوان یك جامعه بهبود بخشیم ، باید تلاش كنیم لذت بر حق بودن و تایید خود را از بین ببریم. او می گوید: “ممکن است لازم باشد یاد بگیریم که وقتی متوجه شدیم در مورد چیزی اشتباه کرده ایم، بجای اینکه شرم کنیم احساس غرور کنیم. یا اینکه یاد بگیریم چگونه وقتی با برخی از اطلاعات مغایر با عقاید خود روبرو می شویم، به جای دفاع احساس شیفتگی کنیم.” این منجر به یک سوال می شود که از خود بپرسید: آیا از کشف اینکه اشتباه می کنم لذت می برم؟
اگر گهگاه این چهار سوال زیر را از خود بپرسید، معتقدم می تواند به شما یادآوری کند که از نظر فکری (در عین اعتماد به نفس!) در تفکر خود فروتن باشید.
کلینیک آوان فقط از منابعی با کیفیت بالا از جمله مطالعات بررسی شده برای حمایت از حقایق موجود در مقالات استفاده می کند.
آدام گرانت – کتاب دوباره فکر کنید (2021) / نیویورک، انتشارات وایکینگ
ادوارد هس و کاترین لودویک – بازنگری در تعالی انسان در عصر ماشین هوشمند(2020) / اوکلند، اتشارات کوهلر
برگر وارنر – کتاب سوالات زیبا (2019)/نیویورک، انتشارات بلومزبری
استفاده از این مطلب با ذکر منبع (کلینیک آوان) بلامانع است.