«من اینک به ضد تو هستم و در میان تو به نظر امتها داوری خواهم نمود. و با تو به سبب جمیع رجاساتت کاری خواهم کرد که پیش از این نکرده باشم و مثل آنها هم دیگر نخواهم کرد. بنابراین پدران در میان تو پسران را خواهند خورد و پسران پدارنشان را و بر تو داوریها نموده، تمام بقیت را بهسوی هر باد پراکنده خواهم ساخت».
عهد عتیق، حَزقیال 5 :9-11
تبعید و سرگردانی از عهد اساطیر، یکی از عظیمترین عذابهای الهی و نیز کیفرهای حقوقی بوده است. در اودیسه، بزرگترین مصیبت نازل بر قهرمان، سرگردانی و راه نیافتن به خانه است و در تورات، سرگردانی و جدایی از خاک، کیفری است همسنگ و برابرِ باریدن آتش از آسمان و جدا شدن سر از گردن آدمیان. با این حال هجرت در مقایسه با تبعید و سرگردانی، گویی وجهی از خودخواستگی دارد و اختیار در آن دخیل است. اما تبعید یکسره برپایۀ زور و اجبار است. لیکن باید دانست هجرت هم نتیجۀ برهم خوردن تعادل و مطبوعیتِ مبداء است و از این حیث، تماماً اختیاری نیست. ضمن اینکه کسی که هجرت میکند، کسی است که دورافتاده است و از این حیث سرنوشتی شبیه به سرگردانان و تبعیدیان دارد.
https://avangard.ir/article/11