كتاب تراژدی تنهایی به زندگينامه سياسی و اجتماعی دكتر مصدق مي پردازه با وجود اينكه نويسنده ش خارجیه،اما بر خلاف ساير كتب ديگه متن راحت و آسوني داره. در بخشی از اين كتاب آمده «زیاد گریه میکرد، گاهی غش هم میکرد. با عصا راه میرفت و مدام از درد معده و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف زدن نداشت. والترز تعریف کرده که وقتی فهمید گراس کیست، فریادی کشید و خودش را از یک طرف تخت انداخت به آن طرف دیگر و دیوانه وار زد زیر هق هق و اشک روی گونههایش سرازیر شد. هر دو مرد متعجب شدند و هراسان گفتند که فکر نکنند امروز روز خوبی برای بحث باشد! زمانی هم که برای دفاع از حق ایران به ساختمان سازمان ملل رفت پسرش، غلامحسین، آمبولانسی آماده کرده بود تا اگر غش کرد به دادش برسند. اما بعد، که به واشنگتن رفت و انواع و اقسام آزمایشها را روی او انجام دادند گفتند که هیچ درد و مرضی ندارد و حالش خوب خوب است»
قسمت جالب اين كتاب در اين است كه مصدق در ززمان نوجوونی مسئول رتق و فتق امور ماليه در خراسان شده بود
عكس پايين هم خونه مصدق در بعد از ظهر روز كوتا 28 مرداد هست