اگر جایگاه جنبش دانشجویی در پیشرانی تحول و حرکت عمومی ملت ایران به سمت چشم اندازهای بلند انقلاب برایمان ملموس باشد.
اگر جایگاه رفیع رهبر عزیزمان در امامت امت مستضعفین برای انقلاب جهانی در برابر جریان تاریخی طاغوت استعماری در دنیای معاصر و همچنین جایگاه ایشان در هدایت ملت قائم ایران در ساخت مستقل ایرانی پیشرفته و اسلامی به مثابه الگو و نمونهای از یک زندگی و تمدن نوین در برابر چشم جهانیان، برایمان روشن باشد.
اگر جایگاه قرن امروز در میان همه زمانهای تاریخ از جهت امکانمندی برای شکستن شیشه عمر مستکبرین و همچنین استعداد زمانه برای تعالی و نجات بشر در سایه اندیشه الهی انبیاء و آگاهی و بیداری ملتها و البته انسجام و اخوت ایشان در تشکیل صفی متحد، برایمان عیان گردد.
حتما دیدار و گفتگوهای تشکلهای جنبش دانشجویی در زمانه حاضر با رهبری انقلاب اسلامی در ذهن و دل ما جایگاه بی بدیلی خواهد یافت.
حتما فرصت طلایی و کوتاه نطق و پرسش اتحادیه های دانجشویی را نه به سان فرصتی شخصی یا تشکیلاتی، بل به مثابه فرصتی برای امت عمیقا قدر دانسته و برای تولید و نگارش آن از تمام ظرفیت نخبگی خویش و اطراف بهره میجوییم.
حتما بیان گرانبهایی که در این جلسات از معدن حکمت و چشمه جوشان شفقت ذهن و قلب رهبر انقلاب خطاب به جنبش دانشجویی صادر میشود را به آغوش فهم کشیده و آن را سرلوحه فعالیت تشکیلات خود قرار میدهیم.
اما اکنون، مرور نطقهای سالیان سال دانشجویان در این دیدارها و در ادامه تعامل و ارتباطی که جنبش دانشجویی با بیانات رهبری در این دیدارها برقرار میکند نشان میدهد، جنبش دانشجویی با همه کمالات و والاییهایش گویی در درکِ دقیق جایگاه ، معنا و اهمیت این دیدار و گفتگو ، چه در مقام گفت ، چه در مقام شنود از دقت و تامل کافی برخوردار نیست.
و اینگونه است که این دیدار با جایگاه و منزلتی که برای آن برشمرده شد بیشتر به یک کلیشه عاطفی بدل شده است.
در مقام گفتار، کلیشهای از کلمات است که اتحادیه های دانشجویی غالبا فارغ از بدنه واقعی تشکلها فراهم می آورند و مفاد آن یا تکرار و تحویل کلمات رهبری به ایشان است، یا اعلان و درد دل از نابسامانیها و مشکلات کشور یا گلهگزاری از دولتمردان و منصوبین حاکمیت ، یا درخواستهایی از رهبری برای رسیدگی به کاستیها و نواقص دستگاهها یا ابراز نظر و تحلیل پیرامون حوادث یا بیان دغدغهها و تعیین بایدها و نبایدها و خط و نشان کشیدن برای مسئولین.
و در مقام شنیدار نیز، کلیشهای از استماع عاطفی کلمات و تکبیر در برابر بندهای حماسی سخنرانی و بعدتر یاد و خاطرهای از گوشههای لبه دار بیانات یا پرداخت رسانه ای به جملات ویژه.
حال آنکه رهبری انقلاب، در نگاهی کاملا راهبردی به این دیدار ، هر ساله ویژهترین دغدغهها و ماموریتهای امروز انقلاب را به جنبش دانشجویی عرضه مینمایند و طبیعتا انتظارات فراوانی از این جلسه دارند.
باید با نگاهی تحولی از این کلیشه ها عبور کرد و با تاملی جدی در جایگاه ، معنا و کارکرد این دیدار ، سامانی نو برای این دیدار مبارک فراهم آورد.
حتما در این میان به هم اندیشی اصحاب فرهیخته تشکل ها نیازمندیم چه عزیزانی که امروز در این سنگر مقدس حاضرند چه سروران ادواری که در کسوت پیرغلامی تشکلها را از مشاوره خویش بهرهمند میسازند.
اما از باب شروع به این تامل نکاتی چند تقدیم میگردد:
کلید تحول و نوسازی این دیدار به درک دقیق از رسالت رهبری در نظام جمهوری اسلامی و همین طور رسالت جنبش دانشجویی باز میگردد
کوتاه از این مفصل اینکه؛
رهبری انقلاب اگر چه در کسوت ولایت فقیه هم مشروعیت و هم امکان و توان ورود مدیریتی در عرصههای گوناگون کشور را دارند و به فراخور نیاز ابایی از اعمال مدیریت نسبت به مردم و حاکمان یا ساختارها و ساز و کارها و تصمیمات ندارند
اما شأن و رسالت اصلی خویش را چنانچه بارها تبیین نمودهاند ، هدایت و جهت بخشی در حرکت کلان انقلاب و نظام اسلامی و پاسداری از جهت این حرکت به سمت مقاصد و آرمان های انقلاب میدانند.
از این رو بارها رهبری انقلاب در پاسخ به انتقادات و گلایههایی که ناظر به عملکرد دستگاههای گوناگون کشور حتی دستگاههای تحت نظر ایشان مثل صدا و سیما یا قوه قضاییه در همین جلسات انجام شده است ، ضمن همراهی با انتقاد منتقدین، مسولیت اجرایی یا عملکرد مسئولین در کشور را جز در حوزه نظامی، متوجه خویش ندانسته و بر طبق قانون آن را بر عهده مسئولین و دستگاهها دانستند هر چند که تعیین مدیر بر عهده ایشان باشد.
با این وصف ، شأن و مسئولیت اصلی ایشان که هدایت و جهت بخشی حرکت کشور است با کدام ابزار محقق میگردد؟
ابزار رهبری ، اتخاذ راهبردها ، تبیین و توضیح و تاکید آن ها برای اقشار مختلف مردم اعم از مسئولین ، نخبگان و توده ایشان و طبیعتا پیگیری تحقق آنهاست .
به طور مثال ایشان اقتصاد درونزا و مقاومتی را به عنوان راهبرد کلان اقتصادی کشور معرفی و در دهها سخنرانی به تبیین ضرورتها ، چیستی ، شاخص ها ، منافع و اثرات آن میپردازند.
یا اینکه حضرت امام بسیج مردمی و حضور اقشار مردم در دفاع مقدس را به عنوان راهبرد نظامی خویش در مواجهه با دشمن معرفی میکنند.
اما به راستی تضمین تحقق این راهبردها چه میتواند باشد وقتی ابزار مدیریت ، اعم از ابزار مالی ، اداری و استخدامی یا اعمال قدرت وجود ندارد.
طبیعتا غیر از اراده مردم (چه اراده مسئولین، چه اراده نخبگان یا توده مردم که ریشه در فهم ، باور و جدی گرفتن راهبرد رهبری دارد و این راهبرد را به مدار تحقق میکشاند) هیچ تضمینی برای این امر وجود ندارد.
چه بسیار دغدغهها ، توصیهها و بلکه فرامین ایشان که روی زمین مانده است چون اطرف مردم یا مسئولین یا نخبگان مورد توجه و اراده قرار نگرفته است
و از طرف دیگر چه موفقیتهای بزرگ که از پس غیرت و قیام مردم یا مسئولین نسبت به دستور یا دعوت رهبری صورت گرفته است نظیر اصل خود انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس و ...
روشن است که تحقق دعوت یا خواست ایشان که غالبا در افق ملی تعریف میشود با همراهی و اجابت حداقلی امکان پذیر نمیگردد و مستلزم یک اراده عمومی است تا به مرتبه انجام برسد.
و اراده عمومی نیز جز در سایه یک باور و ذهنیت مشترک شکل نمیگیرد.
پس بزرگترین نصرت ولیّ، عملیاتی است که راهبرد ولیّ را به فکر رایج و خواست عمومی بدل سازد.
در این خصوص رهبری ما را با مفهوم استراتژیک و سهمگین گفتمان سازی در سپهر اندیشه راهبردی انقلاب آشنا میسازند ، گفتمانسازی که در نظر ایشان عبارت است از تبدیل یک گزاره به فکر رایج مردم و ساخت یک ذهنیت مشترک حول آن به طوری که اولا به یک خواست عمومی و در ادامه به زمزمه مردمی و مطالبه عمومی تبدیل شود، که در این صورت چنان هیمنهای فراهم میگردد که امکان مقابله با آن یا سخت یا غیر ممکن مینماید.
در حقیقت این گفتمانها هستند که جهت و راهبرد حرکت کشور را مشخص میسازند و عواطف و انتخابها و تصمیمات و افعال مردم و مسئولین کاملا تحت سیطره گفتمانها شکل میگیرد، چنانچه در بیانات رهبری، انتخاب دولت عدالت محور یا جسارت عدالت گستری مسئولین پاکدست به وجود و حضور گفتمان عدالت در جامعه منوط شده است.
از این رو دعوا ، دعوای گفتمانهاست ، نظام سلطه برای آنکه اهداف شوم خویش را در ایران و منطقه محقق سازد ، پیش از ورود نظامی یا سیاسی و اقتصادی محتاج ایجاد گفتمانهای همسوست چنانچه رهبری معظم انقلاب نیز برای راهبری امت در این حرکت مقدس نیازمند گفتمانسازی است.
بخش مهمی از این گفتمانسازی از طریق شخص خود ایشان انجام میگیرد که راز سخنرانیهای مکرر ، خلق واژگان متنوع برای دعوتها و راهبردهای ایشان و تاکید و تکرار بر آنها از این روست.
اما روشن است که انتظار ساخت یک گفتمان و نفوذ آن در اقشار گوناگون تا تبدیل آن به یک اراده و حرکت عمومی ، از شخص رهبری ، انتظار گزافه و نامعقولی است ، از این رو باید کسانی مسئولیت خطیر گفتمانسازی راهبردهای رهبری را بر عهده بگیرند.
راهبردهایی که از قِبَل علم وسیع ایشان به اسلام حقیقی، شناخت و دلبستگی ایمانی ایشان به آرمانهای بزرگ انقلاب و ملت ایران، اشراف ایشان نسبت به واقعیت امروز ایران و جهان، ظرفیتها و چالشهای آن، تهدیدها و فرصتهایش و همچنین تجربه انباشتهشان نسبت به شکست و موفقیت راهبردهای گوناگون و اعتنای شگرف ایشان به نظرات کارشناسی در خصوص مسالهیابی و پاسخجویی در کنار تقوای الهی ویژه و دلسوزی و محبت بی نظیر ایشان نسبت به مردم و مسائل ایشان و صد البته هوشمندی و کیاست ایشان در مواجهه با مسائل به دست آمده است.
حال برگردیم به جنبش دانشجویی ، رسالت و هویت کارکردی آن که به نظر میرسد کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تلاش های فراوان و مقدس این جنبش چه در میدان های سیاسی و اجتماعی چه در فضای تربیتی و تشکیلاتی ، چه در حوزه های علمی و تخصصی یا در میدان های معنوی و جهادی، در نبود یک رسالت کلان، از ثمرات ویژه و اثرگذاریهای واقعی دور مانده است.
اگر بخواهیم در کشف رسالت جنبش دانشجویی از نظرگاه رهبر انقلاب مدد بجوییم، ایشان مهمترین رسالت اجتماعی و هویت کارکردی جنبش دانشجویی را گفتمانسازی میدانند، گفتمانسازی آرمانها و جهتها، گفتمانسازی دردها و مسالهها ، گفتمانسازی پاسخها و راهبردها .
در حقیقت جنبش دانشجویی بارزترین مصداق جوان مومن انقلابی نخبه بپاخاسته است، همان جمعیتی که در قرآن از آنها به سان امت وسط یاد میشود ، قائمینی که بهتر از همه مقصد و مقصود و راهبرد و رهنمود رهبر الهی خویش را درک میکنند و از سایر اقشار مشتاقتر و مسارعتر نسبت به تحقق آن هستند از این رو در میانه امام و سایر اقشار امت ایستاده و با گفتمانسازی تلاش میکنند امر و اراده امام را به امری عمومی تبدیل و از این طریق تحقق آن را تضمین کنند.
طبعا برخی از مفاد گفتمانی انقلاب که در عملیات گفتمانسازی باید مورد توجه باشد ثابت است و در گذر زمان رنگ نمیبازد و برخی از این مفاد به فراخور حرکت انقلاب و نیازهای نو شونده آن در برهههای زمانی گوناگون متفاوت میگردند.
روزی سر آغاز فهرست بلند مسائل کشور عدالت است و عدالت باید تبدیل به گفتمان عمومی کشور گردد و روزگاری دیگر ، پیشرفت به عنوان افق جدید کشور باید دال مرکزی این گفتمان قرار گرفته و جنبش دانشجویی پای آن بایستد.
روشن است که خرده رسالتهای دیگری نظیر مطالبهگری یا پیگیری برای حل مسائل کشور و امثالهم در نسبت با این رسالت اصلی تعریف میشوند.
وقتی گفتمانی در جامعه محقق شد ، حال در این بستر میشود با مطالبهگری ، ارادههای مقاوم یا اصطکاکهایی در برابر این اراده عمومی را از پای درآورد یا گاهی با مطالبهگری به مثابه ابزاری برای گفتمانسازی میتوان به فراگیری یک گفتمان مدد نمود.
در حل مسائل نیز، چنانچه گفتمان ناظر به مسالهای فراگیر گردد ، ارادههای گوناگون به سمت حل آن قیام میکنند یا در نگاهی دیگر پرداختن به برخی مسالهها فارغ از حل آنها ، میتواند در فرآیند ساخت یک گفتمان موثر واقع شود.
حال با این همه اگر رسالت گفتمانسازی را به عنوان اصلیترین رسالت جنبش دانشجویی پذیرفته و آن را به منزله فراگیر ساختن راهبردهای رهبری و عمومی ساختن اراده ایشان در فضای نخبگانی و مردمی تلقی کنیم میتوان بار دیگر با دقتی بیشتر به هویت گفت و شنود در دیدار رهبری با دانشجویان نظر انداخت .
دیدار رهبری با دانشجویان مسلمان و مکتبی در حقیقت دیدار امامی است با امت وسط خویش، دیدار فرماندهای است با افسران خویش که دغدغهها و مسائل و راهبردهای مهمی را با ایشان در میان میگذارد و طبیعتا مخاطب در پیوندی عمیق با امام و فرمانده خویش، در تحقق این دغدغهها یا راهبردها سر از پای نمیشناسد و در طول سال سرمایه تشکیلات خویش را در مسیر تحقق آن مبتنی بر رسالت دانشجویی خویش بسیج نموده است.
و حال، فرصت گفتگو با رهبری و ارائه نطق در حقیقت فرصتی است که از یک سو به ارائه فهم خویش از این دغدغهها و راهبردها و احیانا بیان ابهامات و سوالات یا حتی رد و نقدهای نسبت به آن پرداخته میشود یا از سوی دیگر گزارش عملکرد خویش در تحقق آن امر و طبعا بیان مسائلی که در مسیر تحقق آن بوجود آمده از قبیل کنشها و واکنشهای صورت گرفته یا موفقیتها و شکستها یا سوالات و ابهامات آن طرح میگردد در کنار آشکار ساختن مسائل نویی که به عنوان دیدهبان میتوان در محضرشان مطرح نمود.
به نظر میرسد این مواجهه با جلسات دیدار، به کلی حال و هوای این دیدارها و در ادامه فضا و محتوای نطق ها و صد البته برخورد ماموریتی تشکلهای دانشجویی با بیانات رهبری در این دیدار را دستخوش تغییرات جدی خواهد نمود.