قرارگاه شهید آوینی
قرارگاه شهید آوینی
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

ایران و مسئله فلسطین

? اکنون که جهان نظاره‌گر توحش و ظلم آشکار به خاک و جان غزه است، مردمان مختلف (مسلمان و غیرمسلمان) از سرتاسر جهان به هر شکل که توانسته‌اند و تا حدی که از چشم دولت‌های سرسپرده پنهان مانده، اعتراض اجتماعی خود را به اسرائیل و وحشی‌گری آن نشان داده‌اند؛ از طرفی مسلمانان و در رأس آن جبهه مقاومت در عراق، یمن و لبنان و ... محکم، قاطع، آماده به رزم و طالب آن، و از طرفی جامعه جهانی از آسیا و آفریقا و آمریکا تا قلب اروپا و لندن نیز به نوعی دیگر؛ و همه این‌ها در قالب‌های متنوعی از تجمع در مرز و تلاش مجاهدانه برای مبارزه با اسرائیل گرفته تا شعار طرفداران سلتیک و گالاتاسرای در استادیوم، تجمع چند ده هزار نفره در لندن و کارهای نمادین دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف صورت گرفته است.


? *اما در این بین نقش ایران چیست؟* در *قرائت اول* آیا نیروی اجتماعی ایران نیز شاخص موفقیت یا سطح حمایت خود از فلسطین را باید در رقابت با سایر کشورها و ملت‌های اسلامی بسنجد؟ آیا ما می‌بایستی ببینیم فلان کشور مسلمان (مثلاً ترکیه) چند هزار نفر را برای حمایت از فلسطین به خیابان‌ها می آورد و بعد ما برای تجمع یا راهپیمایی با تعداد بیشتر برنامه‌ریزی کنیم؟! یا نه؛ *در قرائت دوم* نیروی اجتماعی ایران باید بگوید که آنان همین که معترضند و به خیابان‌ها آمده‌اند برایشان کافیست، اما ما یعنی ایران، اصلی‌ترین حامی مستضعفین فلسطین و عالم، نباید خود را با این‌ها مقایسه کند و امروزه می‌بایستی به صورت نظامی (مستقیم یا غیرمستقیم) نابودی اسرائیل را به فلسطینیان هدیه کند و کمتر از این برای جمهوری اسلامی کم است! *فلذا نقش میدانی او نیز مطالبه از حاکمیت برای ورود نظامی به معرکه و یا تبیین مردم ایران و خلق اراده ملی در نفی اسرائیل می‌شود؛ با این هدف که زمینه‌ساز حرکت نظامی ایران و جبهه مقاومت گردد!*


? *کدام منطق درست است؟ کدام نگاه رسالت نیروی اجتماعی و حتی سیاست کلان جمهوری اسلامی را تعیین می‌کند؟ آیا قرائت سومی نیز هست که فراتر از این‌ها باشد و در عین حال این دو را نیز شامل شود؟*


? *پاسخ به این پرسش مستلزم فهم مسئله فلسطین در نگاه امام و این انقلاب تمدنی است؛* ما اساساً چه نسبتی با فلسطین داریم و چرا از لحظه آغاز انقلاب اسلامی افق تصویر شده پیش روی مردم ایران و جهانیان از سوی امام باید فلسطین باشد؟ *آیا امام مسئله فلسطین را صرفاً یک حق پایمال شده می‌دانست و یا گویی که در پس آن جهان را وارد یک جبهه‌بندی متفاوت می‌کرد؟ صهیونیسم صرفاً یک موجود ظالم است یا که صهیونیسم یک جریانی است که زاده و در عین حال نماد بدون روتوش یک تمدن و یک مسیر تاریخی است؟* رابطه اسرائیل با آمریکا رابطه‌ای است صرفاً از جنس حامی و پشتیبان یا آنکه اسرائیل امتداد صریح آن استکبار و تمدن آمریکایی است؟ پاسخ به چنین پرسش‌هایی رهیافت ما در موضوع فلسطین خواهد بود.

? *مسئله فلسطین مسئله تمام جهانیان و مسئله بشریت است.ما با اسرائیل سر جنگ داریم؛ چرا که معتقدیم این نهایت رؤیای تمدن مدرن است که از قضا امروز به لحاظ جغرافیایی سفره را بر فلسطینیان تنگ دیده و آن گونه چهره خود را نشان می‌دهد. منطق اسرائیلی همان منطقی است که شریک او یعنی آمریکا در سایر حوزه‌ها دنبال می‌کند، اما صرفاً با روتوش!* *این تمدن اسرائیلی و آمریکایی است که در فرهنگ هم جایی برای فرهنگ‌های بومی نگذاشته و همه‌ی آن‌ها را با ابَرابزارهای خود به نفعش نابود یا مصادره کرده است. این تمدن آمریکایی اسرائیلی است که اقتصاد و منابع خدادادی مظلومین را به نفع ظالمان مصادره کرده است و با همان مبانی و نگاه از دیرباز جوامع مختلف را به استعمار برده است.*


? ای جهانیان بدانید که در نهایت نیز امروزِ فلسطین همان *رؤیای آمریکایی* است که وعده‌ی آمریکا به شماست و غایت تجویز این تمدن به همه جوامع و ملت‌هاست و حال هرچه سفره تنگ‌تر شود خشونت و توحش آن نیز بیشتر عیان می‌گردد. *بمباران این روزهای غزه و شهادت کودکان و نوزادان و زنان و مردان بی‌دفاع این شهر را همان منطقی توجیه می‌کند که امروز حاکمان انگلیس و امریکا و فرانسه و ... با آن حکمرانی می‎کنند و بدانید که ارزش انسان و معنای انسان این‌جا همین است و همین قدر ارزشمند!* امروز برای غزه و فردا ...


? حال با چنین خوانشی از مسئله فلسطین و صهیونیسم، ایران و انقلاب تمدنی آن به دنبال بیداری همه آزادگان جهان است؛ فلذاست که از همان روز اول فریاد خود را بر سر اسرائیل بلند کرده است و همه را به نابودی آن دعوت می‌کند و نه چیز دیگر؛ اما *اگر این نابودی بدون عزم جهانی برای آن رخ دهد چه می‌شود؟ شاید بگویید که امروز با بیست سال قبل متفاوت است و ما توانسته‌ایم که شبکه مقاومت و نهضت‎های اسلامی را در عراق و یمن و لبنان ادامه دهیم و امروز نه فقط ایران بلکه مردمان زیادی به دنبال نابودی اسرائیل هستند. از طرفی نیز فطرت مردم جهان نیز با ریخته شدن خون شهدای فلسطین بیدار شده است و نه تنها ملل مسلمان بلکه همه جهان برای فلسطین به خیابان‌ها آمده‌اند و نتیجه بگیرید که پس هر گونه مبارزه با اسرائیل از دیدگاه جهانیان واجد مشروعیت بوده و تشویق می‌گردد.*


? اما آیا تأمل کرده‌ایم که *غایت خواست جهانی امروز از این ظلم چیست؟* آیا تجمع‌کنندگان لندن یا هواداران سلتیک به دنبال محو اسرائیل هستند؟ آیا ما توانسته‌ایم که مسئله فلسطین و ذات صهیونیسم را آن گونه که چند سطر قبل بیان شد معنا کنیم؟ خیر؛ چرا که *امروز مردم جهان از مسئله فلسطین مطلوب حداقلی‌تری می‌خواهند: صرفاً «نه به جنگ»، «نه به خون‌ریزی و کشتن انسان‌ها» و "NO WAR".*


*در این گفتمان بدانید که هر خونریزی‌ای به صورت مطلق محکوم است، چه می‌خواهد اسرائیل باشد و چه ایران و چه این که این فاجعه در هر کجایی از عالم رخ دهد.* این گفتمان در نهایت تجویزش برای فلسطین این نیست که ایران و مسلمانی بیاید و اسرائیل را نابود کرده و حق فلسطینیان را بگیرد. *اتفاقاً در چنین اتمسفری اگر ایران یا هر کجای دیگر نیز دامنه جنگ را توسعه دهد محکوم می‌شود.* محکوم می‌شود که چرا می‌خواهی اسرائیل را نابود کنی و همین که از غزه منصرف شود دیگر بس است و خون بیشتری نریز! در پس چنین جنگی هر فریاد نابودی اسرائیلی از سوی همه جهانیان محکوم خواهد شد.

? تا وقتی غلبه گفتمانی با گفتمان *"NO WAR"* است، تنها پاسخ به رسمیت شناخته شده نیز از همه جهانیان در بهترین حالت *ایده دو دولت دو ملت است* که در این پاسخ دیگر دولت‌های اسلامی هم موضع یکسانی دارند. البته آری؛ این بیداری فطرت آزادگان جهان که برای آن خون هزاران شهید فلسطینی ریخته شده است امری است بس مبارک! اما ما (ایران) چه قدر توانسته‌ایم این بیداری فطرت‌ها را راهبری کنیم و چقدر توانسته‌ایم به این بیداری عمق دهیم؟ فلذا در پاسخ دوگانه‌ای که در ابتدای متن بیان شد، پاسخ سومی هم قابل طرح است که اتفاقاً همان پیشران بودنی است که امروز از ایران انتظار می‌رود.


? *قرائت سوم: راهبری گفتمانی*

امروز باید برای جهانیان، برای این خون‌های به جوشش آمده از توحش اسرائیل رهبری گفتمانی کنیم و این همان خلأ صحنه است که فقط و فقط از دست انقلاب اسلامی و جوانان آن برمی‌آید. امروز باید صحنه جهانی علیه اسرائیل را از «نه به جنگ» به «نابودی اسرائیل» تغییر دهیم و این روایت کردن می‌خواهد و البته سخت است. بایستی روایت کنیم که مسئله اسرائیل صرفاً مسئله کشتار مردم فلسطین نیست بلکه مسئله مبارزه علیه انسان و انسانیت است که امروز این *منطق اسرائیلی در همه جای این عالم و در همه شئون زندگی جاری و ساری است.* این منطق است که حق مظلومان را گرفته و بر جیب و شکم شیطان و شیاطین و ظالمان عالم می‌افزاید. باید این گونه این بیداری را به سمت *خواست عمومی برای نابودی اسرائیل* و همه متولیان آن ببریم که جهان نه فقط خواستار نابودی اسرائیل بلکه *خواستار نابودی هر ایدئولوژی و گفتمانی شود که این رؤیای بزک‌شده را به مردم می‌فروشد.* *باید به جهانیان گفت که همه کسانی که امروز پشت اسرائیل هستند نه فقط این رفتار را برای غزه تأیید می‌کنند، بلکه نگاهی را تأیید می‌کنند که با آن در حال سیاست‌گذاری بر تمام شئون زندگی‌شان هستند. همین قدر ترسناک!*


? تعیّن‌ این نگاه سوم می‌شود آن که صحن دانشگاه امروز باید تبدیل شود به خلق حرکات نمادین متعدد برای مخاطب داخلی و خارجی. دانشجوی امروز باید تبدیل شود به کسی که با تمام دانشجویان جهان پیرامون این موضوع وارد مباحثه می‌شود. ما امروز نیاز داریم به جوانانی که با هر ابزاری که می‌توانند (رسانه، هنر، همایش بین‌المللی و ...) با مردم جهان و ایران گفتمان خلق کنند و خود را در مقام راهبر اجتماعی ببیند و این خشم علیه اسرائیل را راهبری کنند. بدون شک این راهبری با گفتمان عمیق و تمدنی ما که همان مکتب امام است رقم میخورد، *طبیعی است که در فقدان چنین گفتمان پیشرویی هر حرکت نظامی یا حتی هر حمایتی، صحنه را در بلندمدت تغییر نخواهد داد و اتفاقاً به ضرر جبهه مقاومت خواهد بود.*


#فلسطین

#یادداشت_تحلیلی

ایرانفلسطینغزهاسرائیلمسئله فلسطین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید