ویرگول
ورودثبت نام
آیت نتاج
آیت نتاج
خواندن ۲ دقیقه·۲۱ روز پیش

تَپّه کُما - ما به هیچ جای طبیعت نیستیم

مکالمه یه سرباز وظیفه با درختای پادگان که از نظر حفاظت #ارتش مشکل نداره؟ داره؟ یکی از شبایی که نگهبان بودم و به اصطلاحِ سربازها «کُما» زده بودم، داشتم به این فکر می‌کردم که چرا این همه درخت باید تو محیطی سبز بشه که عاری از لطافته؟ تو اگه درخت باشی، چرا باید یه جایی سبز بشی که سایه‌ت زیر سر یه عاشق و معشوق هم نیُفته؟ کجارو داری قشنگ می‌کنی؟ سبز شدن تو جایی که تا حالا کسی به کسی نگفته «دوسِت دارم» چه فایده‌ای داره؟ دلم واسه درختای اونجا می‌سوخت. به یه‌کیشون گفتم: «شاید یه روزی این دیوارا رو جا به جا کردن، تو َم صدای پای دو تا عاشق که دست تو دست، کنارهم قدم می‌زدنو شنیدی» براش تعریف کردم درختای پارک چیتگر چطوری جلو آلاچیقا رو می‌پوشونن تا به دلداده‌ها پناه بدن. براش از درختای پارک ملت و پارک ساعی گفتم. خیلی دلم واسه درختای پادگان می‌سوخت. بعد از درختا، گربه‌های پادگان بودن که باهام هم‌صحبت شدن. آها راستی، مکالمه یه سرباز وظیفه با گربه‌های پادگان که از نظر #حفاظت ارتش مشکل نداره؟ داره؟ یه شب رو یه‌کی از تپه‌های پادگان که به «تپه کُما» معروف بود نشسته بودم و به چراغ‌های روشن خونه‌های شهر نگاه می‌کردم که صدای کیومرثو شنیدم. اومد کنارم، دُمشو داد بالا، یه‌کم بین پاهام گشت. بهش گفتم «کیو تو چرا اینجایی؟ تو که آزادی. پاشو برو یه جایی که آدماش وقتی دیدنت بهت عشق بدن، نه یه جایی که تا دیدنت با پوتین بیُفتن به جونت» در جواب بهم گفت «میو...» دلم واسه گربه‌های اونجا می‌سوخت. چند ماه بعد، بهار شده بود. داشتم راه می‌رفتم و دلم واسه شکوفه‌هایی که زیباییشونو خرج پادگان می‌کردن می‌سوخت، تا اینکه کیومرثو دیدم. با چند تا بچه‌کیومرث دور و برش. یه توله سگ‌ یه‌کمی اونطرف‌تر داشت با مادرش درباره اینکه الان وقت شیر خوردن هست یا نه مذاکره می‌کرد. یهو یه‌کی گفت «جیک» بالارو نگاه کردم دیدم یه تازه‌گنجشک داره دنبال یه‌ گنجشک دُم‌باریک پرواز می‌کنه و بلند می‌گه «دوسِت دارم» زندگی روان بود، عشق در جریان بود؛ این من بودم که عشق رو به گونۀ جانوری خودمون محدود می‌کردم. من داشتم عشق رو به انسان تقلیل می‌دادم! واسه اون درختا؛ ما آدمایی که دورشون دیوار کشیده بودیم، هیچ اهمیتی نداشتیم. در واقع ما آدما، متوهمای مدعی اشرفیت، از اولش‌م به هیچ جای طبیعت نبودیم. ما با جنگ‌هامون، با عشق و با نفرت‌هامون به هیچ جای طبیعت نیستیم. ما با همه تفکرامون، به هیچ جای طبیعت نخواهیم بود. #پسر_غیر_آکادمیک

پی‌نوشت: در صورت صلاح‌دید می‌توانید واژه مرکب «هیچ جا» را با واژه جنسیت‌زدهٔ «تخم» جایگزین کنید.

ارتشکماطبیعتسربازسربازی
پسر غیر آکادمیک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید