شرح کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا از مهمترین کتابهای فلسفی دنیای اسلام است که از دیرباز تاکنون در حوزههای علمی تدریس میشده است.
کتاب اشارات، یک دوره فشرده منطق و فلسفه از طبیعیات و مباحث نفس و الهیات و بسیاری از مسائل عرفانی در قالب استدلال و برهان است و شروح متعددی بر آن نگاشته شده است.
شرح ابوالبرکات بغدادی و فخر الدین رازی از معروفترین شروح است. خواجه نصیر الدین طوسی نیز شرح جامعی بر این کتاب گرانسنگ نوشته که نسبت به دیگر شروح از اهمیت بیشتری برخوردار است. خواجه در این شرح، ضمن جواب دادن به برخی از اشکالات بعضی از شارحین، مراد و مقصود ماتن را به نحوی شایسته توضیح و تشریح نموده که البته چنین کار بزرگی فقط از همچو بزرگی برمیآمد. شخصیت جامعی که در عموم رشتههای علمی در زمان خود همتایی نداشت.
شرح خواجه بر اشارات به عنوان کتاب درسی در حوزههای علوم دینی و معرفتی از گذشته تا به امروز مطرح است و از جمله کسانی که در این دوران متصدی و متکفل تدریس این کتاب است، علامه حسنزاده آملی است که خود مجتهد و متخصص در عموم رشتههای علوم متداول در حوزههای علمیه قدیم و جدید (فقه، طب، ریاضی، جفر، اعداد، فلسفه، عرفان، و…) میباشند و وارث اندیشههای علمی و عرفانی علمایی چون علامه شعرانی، علامه فاضل تونی، علامه طباطبایی، حکیم الهی قمشهای هستند.
کتاب حاضر، شرح کتاب خواجه نصیرالدین است که در کلاسهای درس علامه حسنزاده آملی تدریس شده و توسط شاگردان ایشان بازنویسی شده است.
ابن سینا در نمط اول و دوم (فی الطبیعیات) اصول و مهمات مسائل طبیعی را که دوازده مساله است، عنوان میکند و میگوید: موضوع طبیعیات عبارت است از جسم «من حیث هو ساکن او متحرک». خواجه نصیر در پاسخ به این سوال که چرا ابن سینا ابتدا موضوع طبیعیات را مورد بررسی قرار داده؟ مینویسد: ارسطو در کتاب خود به نام التعلیم از طبیعیات شروع کرده؛ چون طبیعیات نسبت به ما اَقدم است. ما در دامن طبیعیات بزرگ شدهایم؛ برای ما محسوسند و ما بهتر آنها را میشناسیم. انسان با شناخت دقیق طبیعیات میتواند مابعد طبیعیات را بهتر بشناسد.
ابن سینا در نمط سوم (فی النفس) بحثهای علمی و عمیقی مطرح کرده که در میان اندیشمندان مسلمان کم نظیر است. مباحث نفس از دیرباز مورد توجه حکما بوده و در این میان، ابن سینا بیش از همه قلمفرسایی کرده و بحثهای بدیعی مطرح نموده که بعدها مورد توجه اندیشمندان بسیاری از جمله ملاصدرا و علامه طباطبایی قرار گرفته است.
در نمط چهارم (فی الوجود و علله) مباحث عقلی درباره حقیقت هستی را بر مبنای حکمت مشاء تبیین کرده است. وی به ابتداییترین بحث جواهر اجسام اطراف خود توجه میدهد که عبارت از تجوهر اجسام بوده باشد. بعد به جهات و حدود اجسام پرداخته و بعد بحث از جسم و حدود آن به عالم مجردات و نفوس روی آورده که عالم وجود منحصر در عالم جسمانیات نیست و از راه اثبات نفوس مجرد پا به عرصه اثبات وجود واجب نهاده؛ یعنی حالا که خدا را شناختید به صنع و ابداع الهی چشم بگشایید.
ابن سینا در نمط پنجم (فی الصنع و الابداع) موجودات و همه ماسوی الله را بر سه دسته تقسیم میکند: ۱. موجوداتی که در ایجادشان ابداعیاند، یعنی به تدریج آفریده نشدند. ۲. مخترعات یعنی مسبوق به ماده بوده بدون مدت هستند. آنها عبارت از اجرام علویاند. ۳. مکوّنات یعنی موجودات مادون فلک قمر. آنها موجودات طبیعی مسبوق به ماده و مدتاند. نویسنده این مباحث را که از صنع و ابداع شروع کرده در نمطهای متفرع بر فعل حق سبحانه و تعالی ادامه میدهد تا برسد به ارتباط برقرار کردن با او و خواستن دستور قرب عبد به او، یعنی آثار وجودی انسان و مقامات العارفین و اسرار الآیات.
وی در نمط ششم ( فی الغایات و المبادئها) سه موضوع مهم فلسفی را مطرح کرده است: غایات، مبادی غایات و ترتیب وجود موجودات. از دیدگاه شارح، نفس مستعد انسان دارای قوه و استعداد کمال است. آن علت فاعلی که نفس مستعد را از نقص به جانب کمال میکشاند از جمله قوای باطنی این عالم ماده و از عقول و مفارقات است که خزانه حقیقت این رقیقت عالم ماده میباشد. این موجود مادی با تحصیل علوم و معارف و ذخیره آن در وعای علم خویش و با تقویت بنیه عقلی خود درصدد فعلیت رساندن قوه و استعداد خویش هست.
ابن سینا در نمط هفتم (فی التّجرید) براهین فلسفی در اثبات تجرد نفس را بیان میکند و شارح به خوبی از عهده شرح و تبیین این مفاهیم سنگین علمی برمیآید. شارح در شرح یکی از براهین مینویسد: در کتب اصیل و درسی ما از همین اشارات … حرفهای خیلی حساب شده و سنگین دارند، لکن از همه پربارتر و کاملتر جمله کوتاه و خیلی بلند حضرت علی (ع) است: «کل وعاء یضیق بما … »، برهان به این زیبایی و کاملی و سنگینی و باعظمت که دال بر مقام فوق تجردی نفس است؛ چنین نفسی همیشه به خود آگاه است و چنین موجودی نباید منطبع در ماده باشد.
در نمط هشتم (البهجة و السّعادة) درباره لذات عقلی و سعادتمندی و عشق و ابتهاج بحث کرده است. از دیدگاه شارح، عشق، علّت ایجاد و سرچشمه همه فیوضات است که فیض بخش به عالم امکان است. ابتهاج حق به ذاتش که از آن تعبیر به لذت میشود، اکمل ابتهاجات علی الاطلاق است. هرچه ادراک اَتمّ و خیریت مدرک اَشدّ باشد، عشق اَشدّ است و ادراک تام نمیشود مگر با وصول تام و این لذت تامّ و ابتهاج تامّ است.
ابن سینا در نمط نهم (مقامات العارفین) درباره مقامات و معارج و مدارج انسانی بحث میکند. از دیدگاه علامه حسنزاده آملی، فخر رازی حرف خوبی زده است که میفرماید این باب که نمط نهم باشد، بهترین و مهمترین باب اشارات است. البته نوعا در کتابها وقتی آدم به شرح حال انسان و معرفی کتاب وجود انسان میرسد، میبیند اینجا حسابش دیگر است و انسان به دنبال شناخت خویش است. استاد الهی قمشهای میفرمود: زمانی که شیخ مقامات العارفین را مینوشت در ریاضت و اربعین به سر میبرد.
همچنین در نمط دهم (اسرار الآیات) درباره بروز و ظهور خوارق امور از انسان بحث میکند که چگونه انسان، توانایی تصرف در ماده کائنات را پیدا میکند و یا از غیب خبر میدهد و دیگر شگفتیها از وی ظهور و بروز مینماید. نگاه تیزبین ابن سینا در جستجوی علل حوادث این حقیقت را روشن میسازد که معجزه و کرامت بر خلاف مجاری طبیعت نیست. بیشترین رویکرد این نمط، اثبات کلی مدعیات کشف و شهودی عارفان است و مخاطب اصلی وی منکرین و مخالفین کشف و شهود و نیز مبتدیان راه سیر و سلوک است.
علاقه مندان برای خرید و دسترسی به دوره 11 جلدی دروس نمط اول الی دهم شرح اشارات و تنبیهات علامه حسن حسن زاده آملی میتوانند به سایت انتشارات آیت اشراق به آدرس زیر مراجعه کنند.