عمربن فارض بزرگترين سراينده شعر صوفيانه در ادبيات عربی در چهارم ذی القعده سال ۵۷۶ هـ. در قاهره متولد شد.
ابنفارض مقدمات علم را نزد پدرش فراگرفت و سپس به استماع حديث از بهاء الدين قاسم ابن عساكر پرداخت و به تصوف روی آورد و به وادی «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت مشغول شد.
وی در پی ديداری كه با «شيخ بقال» داشت، پيرو راهنمايی او به حجاز رفت و مدت ۱۵ سال در كوهستانهای پيرامون مكه به تزكيه پرداخت. سالهايی كه ابنفارض در اين نواحی به سر برد، در زندگی روحانی و ذوقی او اثرات عميقی بر جای گذاشت.
شيخ كمالالدين محمد، فرزند ابنفارض، در وصف پدر خود گفته است. او مردی بود بلند بالا و خوش سيما و نيكو مشرب. رنگ صورتش به سرخی میگراييد و در هنگام وجد و سماع، كه حال بر او چيره میشد، زيبايیها و نورانيت چهرهاش فزونی میيافت … هرگاه در مجلسی حاضر میشد، سكون و وقار برآن مجلس سايه میافكند، بسيار گشاده دست بود ولی برای جمع مال به دنبال اسباب دنيوی نبود.
زندگی ابنفارض سرشار از نشانههای بارز ازگرايش وی به عرفان و تصوف است. از آثار او آن چه در بارهاش نوشتهاند نيز به روشنی پيداست كه وی يكی از درخشانترين چهرههای عرفان اسلامی است.
ابنفارض در پی تبيين فلسفی نظام هستی نبود. او معتقد بود كه سالك در سير و سلوک خويش به مقام و مرحلهای میرسد كه از انانيت خود و از جميع خواهشهای نفسانی تهی میشود و در نتيجه به نوعی از هوشياری دست میيابد كه در آن، خود را با حق يگانه میبيند و محب و محبوب و مشاهد و مشهود يكی میشود.
ابنفارض شاعر ممتازی است كه از يك سو قدرت و استعدادهای شاعری را به كمال داراست و از سوی ديگر احساس و ادراك دينی و عرفانی او در غايت علو و كمال است.
وجود اين دو امتياز برجسته موجب شده است كه او لوای شعر روزگار خود را در دوره ركود ادبی بعد از جنگهای صليبی بردوش گيرد و بر فراز قله شعر صوفيانه عرب بايستد. چنان كه برخی برای او مقامی نظير مقام جلالالدين محمد مولوی در ادبيات فارسی قائل شدهاند، با نظر به اين كه شعر صوفيانه عربی همتای شعر صوفيانه فارسی نمیتواند بود.
با اينكه ابنفارض مشهورترين شاعر عارف در پهنه ادب عربی است ولی ديوانش از حيث كميّت از حجم زيادی برخوردار نيست. پيداست كه اين شهرت در شعر و شاعری به كيفيت و درونمايه اشعار او برمیگردد.
ديوان ابنفارض بر خلاف اغلب ديوانهای روزگار او، دارای موضوعات و اغراض مختلف نيست؛ بلكه همه مطالب آن پيرامون يك موضوع دور میزند و آن عشق الهی است. گويی كه او هرگز از عريكه عشق فرود نمیآيد و به معنای واقعی «سلطان العاشقين» است. در همه ديوان تعبير از يك عاطفه است و آن شوق به حقيقت مطلق الهی است.
ابنفارض برای بيان و ابراز اين عاطفه جوشان و صادق و ساری و جاری خود از شيوههای مختلف بيانی استفاده كرده است و از حداكثر ظرفيت كلمات بهره برده، بطوری كه گاهی شنيدن را به چشم و ديدن را به گوش نسبت میدهد و از نظر لفظی در استفاده از آرايههای كلامی و صنايع بديعی آن چنان پيش رفته است كه خواننده ژرفنگر گمان میبرد كه او به نهايت رسيده گويی در واژهها ظرفيتی باقی نمانده است كه او از آن استفاده نبرده باشد. در سلوك عرفانی خويش با ايجاد تنوع و فراز و فرودهايي راهبر مخاطب يا مخاطبان خويش است. سخنش توصيهای نيست كه خودش از آن بركنار باشد؛ بلكه جهت پيمودن راههای پرپيچ و خم و صعب العبور، خودش به عنوان پيشوايی در پيشاپيش همگان حركت میكند و ديگران را به همراهی و پيروی فرا میخواند. آن چنان حالات خويش را برای مخاطبان و پيروان بازگو میكند كه آنان با تمام وجود او را درك و احساس میكنند.
اوج معنايی شعر ابنفارض در قصيده تائيه كبری جلوهگر است. اين قصيده ۷۶۱ بيت است كه حدود نيمی از كارنامه شعری او را در برمیگيرد و نمايانگر سلوك معنوی شاعر و معراج نامه او محسوب میشود.
ابنفارض معتقد است آنچه در تائيه به طالبان میبخشد از مواهب الهی است كه به وی رسيده است؛ زيرا وجود خويش را از انوار ذات حق روشن میيابد و خود را «او» میداند.
به گفته شيخ علی نوه شاعر، ابنفارض را اوقاتی حاصل میشد كه در آن نه صدايی میشنيد و نه چيزی میديد؛ همچون مردهای از خود بیخود میافتاد. گاهی ده روز بر او میگذشت و پس از آن به خود میآمد و ابياتی از تائيه را میسرود.
با اينكه ديوان ابنفارض توسط افراد زيادی به زبان عربی شرح داده شده است و قصيده تائيه كبری علاوه بر شرح عربی، به فارسی نيز ترجمه شده ولی تاكنون كسی همه ديوان را به فارسی سره و امروزی ترجمه نكرده است.
مهمترين شروحی كه بر قصيده تائيه كبری موسوم به نظم السلوك و نظمالدر نوشته شده است عبارتست از:
۱. مشارق الدراری تأليف سعيدالدين فرغانی
۲. منتهی المدارك كه ترجمه مشارق الدراری به زبان عربی است و توسط خود مؤلف صورت گرفته است.
۳. كشف الوجوه الغرّ لمعانی نظم الدرّ تأليف عزّالدين محمود بن علی كاشانی و …
پس از تائيه كبری، مهمترين و مشهورترين قصيده ابنفارض، قصيده ميميّه معروف به خمريّه اوست كه در وصف شراب حُبّ الهی است.
اشعار ابنفارض آبشخوری گوارا برای دوستداران عرفان اسلامی به ويژه اديبان عرصه زبان و ادبيات پارسی و عربی است. كسانی كه در صدد ترجمه آن اشعار برآمدهاند، گويی چنان محو جذابيّت قصيده تائية كبری شدهاند كه بقيّه اشعار را رها كرده و تنها به شرح و بسط و ترجمه آن قصيده بسنده كردهاند.
در اين ترجمه دو نسخه امين الخوری و كرم البستانی مبنا قرار گرفته و بقيه نسخهها در حاشيه است. شيوه كار چنين بوده است كه هر بيت بطور دقيق حركت گذاری شده ، سپس نقش نحوی بعضی از كلمات (غير از قصيده تائيه) ذكر شده و پس از ترجمه واژههای دشوار، ترجمه فارسی روان، ساده و دقيق هر بيت نگاشته شده است. جهت اطمينان از حركت گذاری و ترجمه دقيق ابيات، به شرحها و نسخههای ديگر ديوان كه در كتابنامه آمده است نظر شده و برخی از اختلاف نظرها در پاورقی آمده است.
نظر به اينكه اين ترجمه، برگردان ديوان ابنفارض به زبان پارسی است، لازم آمد هيچ بخشی از ديوان فرو گذار نشود، حتّی دو قصيدهای كه بيشتر ابياتش از نوه شاعر است؛ چون در بيشتر نسخهها وجود داشته، ترجمه شده است.
همه اقشار جامعه مخاطبان اين كتاب هستند. كسانی كه خواستار آنند كه با نمونههای بارز شعر عارفانه به زبان عربی آشنا شوند و استفاده برند، دانشجويان محترم همه رشتهها به ويژه رشتههای علوم انسانی، از جمله دانشجويان رشتههای الهيات و معارف اسلامی، زبان و ادبيات فارسی و عربی میتوانند از اين ترجمه بهرهمند شوند و مخاطبان اين كتاب باشند.
علاقه مندان برای خرید و دسترسی به کتاب دیوان سلطان العاشقین ابن فارض مصری میتوانند به سایت انتشارات آیت اشراق به آدرس ayateeshraq.com مراجعه کنند.