ویرگول
ورودثبت نام
آیدا موذنی بیستگانی
آیدا موذنی بیستگانی
آیدا موذنی بیستگانی
آیدا موذنی بیستگانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۶ ماه پیش

هایدی شرک: قانون اساسی آمریکا در قاب تئاتر بی‌پیرایه

هدف پژوهش:

این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل زندگی و آثار هایدی شرک انجام شده تا با تبیین جایگاه هنری و اجتماعی او در تئاتر معاصر آمریکا، ضرورت معرفی و ترجمه‌ی آثارش به زبان فارسی را نشان دهد. با توجه به فقدان منابع فارسی درباره‌ی شرک، این پژوهش می‌کوشد تا ضمن بررسی آثار برجسته‌ای چون «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد»، تأثیر دیدگاه‌های فمنیستی، شخصی و سیاسی او را در قالب نمایشنامه بررسی کرده و بر اهمیت آشنایی مخاطبان با این نویسنده‌ی معاصر تأکید کند. هدف نهایی پژوهش فراهم‌سازی زمینه‌ای علمی و محتوایی برای ترجمه و انتشار آثار هایدی شرک به زبان فارسی است، تا از یک‌سو کمبود منابع معتبر در این زمینه جبران شود و از سوی دیگر، خوانندگان و پژوهشگران به ادبیات نمایشی معاصر آمریکا با نگاهی دقیق‌ و گسترده‌تر دست یابند.

Heidi Schreck
Heidi Schreck

بیوگرافی:

هایدی شرک (متولد ۲۶ سپتامبر ۱۹۷۱) نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و بازیگر آمریکایی اهل ونتچی، واشنگتن، است. نمایشنامه او با عنوان «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد»، که خود نیز در آن ایفای نقش می‌کند، یکی از فینالیست‌های جایزه پولیتزر در سال ۲۰۱۹ و نامزد جایزه تونی برای بهترین نمایشنامه و بهترین بازیگر زن در همان سال بود. [RollingStone. Hannah Murphy. RS RECOMMENDS: HEIDI SCHRECK’S ‘WHAT THE CONSTITUTION MEANS TO ME’]

شرک در دانشگاه اورگن تحصیل کرد و پس از فارغ‌التحصیلی در سیبری مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. سپس به عنوان روزنامه‌نگار در سن پترزبورگ روسیه فعالیت کرد. پس از آن به سیاتل، واشنگتن نقل مکان کرد. به گفته خودش، عاشق دنیای علمی، برونگرا و علاقه‌مند به باله و خودآرایی بود. پدرش، لری، که به جمهوری‌خواهان رای می‌داد، معلم تاریخ محبوب در مدرسه‌اش بود. مادرش، شری، که دموکرات بود، مربی مناظره و معلم نمایش بود و گروه تئاتر کودکان «شکسپیرهای کوچک» را اداره می‌کرد که هایدی عضو اصلی آن بود و بین شیش تا دوازده سالگی شخصیت زنان در کمدی‌های شکسپیر را بازی می‌کرد. زمانی‌که چهارده ساله بود مادرش او را تشویق کرد که در مسابقات سخنرانی لژیون آمریکا (American Legion Oratorical Contest) شرکت کند. (در این مسابقه هر شرکت‌کنند باید طی سخرانی هشت تا ده دقیقه ارتباط زندگی شخصی‌ خودش با قانون اساسی را بیان کند.) او در سال‌های بعدی زندگی‌اش فعالیت حرفه‌ای خود را به عنوان بازیگر و نویسنده آغاز کرد. تاثیر مستقیم شغل و اندیشه‌ی خانواده‌‌اش را می‌توان در آثارش دید.

اولین نمایشنامه شرک با عنوان  (Creature)سال ۲۰۰۹ در نیویورک روی صحنه رفت. این اثر به کارگردانی لی سیلورمن و با تهیه‌کنندگی New Georges و Page 73 اجرا شد. دیگر نمایشنامه‌های او شامل:

  • دیگر هیچ راز بزرگی باقی نمانده است (There Are No More Big Secrets)، سال ۲۰۱۰

  • مشاور (The Consultant)، سال ۲۰۱۴

  • گرند کانکورس (Grand Concourse)، سال ۲۰۱۴

  • قانون اساسی برای من چه معنایی دارد (What the Constitution Means to Me)، سال ۲۰۱۹

  • دایی وانیا (Uncle Vanya)، سال ۲۰۲۴- اقتباس

است. او همچنین نویسندگی قسمت‌هایی از سریال‌های تلویزیونی نرس جکی (Nurse Jackie) و میلیاردرها (Billions) را بر عهده داشته است.

بررسی نمایشنامه‌ی (What the Constitution Means to Me):

او نویسنده و بازیگر نمایش «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد» است که در ۳۱ مارس ۲۰۱۹ در برادوی به روی صحنه رفت. این نمایش تا حدی زندگی‌نامه‌ای است و به تجربه واقعی او در شرکت در مناظرات در دوران نوجوانی‌اش می‌پردازد. این نمایش به کارگردانی ماریل هلر به‌صورت فیلم توسط آمازون تهیه و برای پخش آنلاین منتشر شد و هم‌زمان با انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا عرضه گردید. این اثر برداشت آمریکا از ارزش‌ها و حمایت‌هایی را که در قانون اساسی ایالات متحده تعریف شده‌اند به چالش می‌کشد. به‌ویژه شرک نشان می‌دهد که این سند قانونی تا چه حد در تأمین آزادی‌ها و رفاه زنان و گروه‌های اقلیت ناکارآمد است.

این اثر به همان اندازه که قانون اساسی به خودی خود «پرتناقض» و «آشفته» است، این ویژگی‌ را دارد. از نظر نوشتاری، نمایشی نسبتاً شلخته در عرصه برادوی است. نمایش با روایت خاطرات شرک از دوران نوجوانی آغاز می‌شود، زمانی که در مسابقه Oratorical Contest آمریکایی شرکت می‌کرد، مسابقه‌ای که در آن دانش‌آموزان دبیرستانی درباره قانون اساسی ایالات متحده سخنرانی می‌کنند (جوایز مالی این مسابقه به تأمین هزینه‌های تحصیلی او کمک کرد). در حین بازسازی سخنرانی دوران نوجوانی‌اش، شرک هر چه بیشتر از نقش خارج می‌شود؛ او درباره زندگی آینده‌اش نظر می‌دهد، ارتباط عاطفی‌اش با یک عروسک جورابی میمونی را شرح می‌دهد و به حقایق تلخ درباره تاریخچه خانوادگی‌اش می‌پردازد. نهایتاً، شرک کاملاً خاطرات نوجوانی خود را کنار می‌گذارد و به شوخی می‌گوید که اگر اثرش نمایش پرخرج‌تری بود، می‌توانست دکور American legion hall را که پشت سرش قرار دارد، تغییر دهد. سپس دانش‌آموز واقعی دیگری را به صحنه دعوت می‌کند تا با هم درباره لغو قانون اساسی بحث کنند. موضوعات نمایش به شکل کاملاً منسجم به هم وصل نمی‌شوند و شرک پاسخ‌های ساده ارائه نمی‌دهد. این نمایش مانند یک سخنرانی TED با نتیجه‌گیری قاطع نیست بلکه نمایش با این تصویر پایان می‌یابد که هایدی شرک و شریک نوجوانش پشت به پشت می‌نشینند و درباره آینده سوالاتی از یکدیگر می‌پرسند، در حالی که چراغ‌ها خاموش می‌شود. [The Atlantic. David Sims. When the U.S. Constitution Is the Source Material for Your One-Woman Play]

عکسی از اجرای «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد»
عکسی از اجرای «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد»

شرک در مصاحبه‌ای در تئاتر هلن هییز که نمایش تا ۲۴ اوت آنجا روی صحنه بود، گفت: «این اثر تلاقی آشفته‌ای است از تفکر سیاسی و قانون و سوالات و عجیب و غریب بودن و انرژی پر هرج و مرج زندگی واقعی انسان‌ها.» او درباره هر دو موضوع صحبت می‌کند؛ نمایش خودش که پس از انتقال موفق به برادوی نامزد دو جایزه تونی (بهترین نمایش و بهترین بازیگر زن) شده و همچنین خود قانون اساسی. نمایش شرک با این واقعیت مواجه است که دادگاه‌های ایالات متحده در دوره‌های مختلف تفاسیر بسیار متفاوتی از قانون اساسی ارائه داده‌اند. شاید بهترین نمونه از تغییرپذیری این سند، متمم نهم قانون اساسی باشد؛ یک جمله کوتاه در منشور حقوق که روشن می‌کند یک حق ممکن است وجود داشته باشد حتی اگر به صراحت ذکر نشده باشد. متن متمم نهم چنین است:

"The enumeration in the Constitution, of certain rights, shall not be construed to deny or disparage others retained by the people."

«ذکر برخی حقوق در قانون اساسی نباید به گونه‌ای تفسیر شود که سایر حقوقی را که مردم همچنان دارا هستند، انکار یا بی‌ارزش جلوه دهد.»

شرک به یاد می‌آورد که لارنس تریب، حقوقدان قانون اساسی، متمم نهم را «تنها بخشی از سند می‌داند که به شما می‌گوید چگونه آن را بخوانید»، نوعی دستورالعمل کوچک که یادآور می‌شود منشور حقوق همچنان کار در حال پیشرفت است. شرک این متمم را چنین تعبیر می‌کند: «ما همه چیز را ننوشته‌ایم؛ این بخشی از وظیفه شما به عنوان کشور، جامعه و مردم است که بفهمید.» از زمان تصویب، متمم نهم محل مناقشه بوده است. قاضی محافظه‌کار رابرت بورک آن را به عنوان لکه جوهر نادیدنی توصیف کرده بود، در حالی که قاضی آرتور گلدبرگ آن را در رأی موافق خود در پرونده «گریسولد علیه کنتیکت» به کار برد، پرونده‌ای که، قانونی را که استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری را جرم می‌دانست، لغو کرد. اهمیت متمم نهم در چنین تصمیم تاریخی در حالی که ابهامات آن هنوز موضوع بحث‌های دانشگاهی است، بخشی از تناقضاتی است که شرک به آنها می‌پردازد. او گفت: «دوست دارم که در منشور حقوق چیزی باشد که دشوار بشود تفسیرش کرد، آن چیزی که نشان می‌دهد همه چیز اینجا به طور کامل نوشته نشده.» به همین دلیل است که او از ایده «اصالت‌گرایی» که توسط حقوقدانانی مانند بورک و آنتونین اسکالیا حمایت می‌شود و معتقدند سند نباید خیلی تفسیر شود، ناخشنود است. شرک می‌گوید که می‌خواهد واژه اصالت‌گرایی را بازپس گیرد. این نمایشنامه یک سند زنده است. بخش‌هایی از نمایش هر شب تغییر می‌کند. در انتهای نمایش، شرِک یکی از دو دانشجوی جوان را که در مسابقات مناظره شرکت می‌کنند، روی صحنه می‌آورد. آن‌ها سکه می‌اندازند و در یک مناظره نیمه‌بداهه درباره لغو یا عدم لغو قانون اساسی مقابل هم قرار می‌گیرند و یکی از تماشاگران را برنده را انتخاب می‌کند.[همان]

شرک این نمایش را «بی‌رحمانه ضدتئاتری» (relentlessly anti-theatrical) توصیف می‌کند. [THE NEW YORKER. Sarah Larson. In Heidi Schreck’s New Play, Teen Girls Talk About the Constitution] او آگاهانه از تکنیک‌های معمول تئاتری دوری می‌کند و به‌جای آن چیزی نزدیک‌تر به گفت‌و‌گوی واقعی و تجربه شخصی را به نمایش می‌گذارد. پس هدف چنین نمایشی سرگرمی نیست و از دکور پیچیده، موسیقی یا جلوه‌های صحنه‌ای دوری می‌کند؛ شرک می‌گوید: «من نقش پانزده سالگی‌ام را (در این نمایش) بازی می‌کنم، اما هیچ کار خاصی نمی‌کنم تا این موضوع را برجسته کنم.» [همان]

زبان این اثر صادقانه و مستند است؛ به جهت اینکه قرار است حقیقت بازگو شود این نمایش بیشتر شبیه به سخنرانی است، نه اجرای نمایشی. به همین دلیل فاصله‌ی بین تماشاگر و اجراگر از بین می‌رود؛ تماشاگران حس حضور در یک رویداد واقعی را دارند، نه فقط تماشا کردن اجرایی نمایشی. همچنین Jesse Green در نقدش به این اجرا که با عنوان Review: Can a Play Make the Constitution Great Again? در نیویورک تایمز منتشر شده است، این نمایش را بی‌رنگ و لعاب (unvarnished) می‌نامد و به اجرای صادقانه و بی‌پیرایگی ساختار آن اشاره می‌کند.

اجرای «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد» در American legion hall
اجرای «قانون اساسی برای من چه معنایی دارد» در American legion hall

ویژگی کلی آثار:

البته موارد مطرح شده فقط معطوف به اثر نام برده نمی‌شود، عمده‌ی آثار شرک ویژگی‌های مشترکی دارند که جوهره‌ی همه‌ی آنها در اصالت‌گرایی است. هایدی شرک به‌طور مداوم تجارب شخصی خودش را در متن می‌آورد و آن‌را با موضوعات سیاسی و اجتماعی ترکیب می‌کند. زبانش ساده و محاوره‌ای و گفت‌وگو محور است. دیوار چهارم را می‌شکند و از فرم‌های متاتئاتری منحصربه‌فرد استفاده می‌کند که از تئاتر سنتی فاصله می‌گیرد و به‌طبع ساختار اجرا غیرخطی و تعاملی می‌شود. اغلب در صحنه‌های جدی از طنز استفاده می‌کند. تمرکزش روی زنان و مهاجران و افراد آسیب‌پذیر است که در خلا‌های قانونی حقوق‌شان پایمال شده؛ و البته این تبعیض‌ها را بدون شعارزدگی طرح می‌کند که یکی از نقاط قوت آثار اوست. در Creature و  Grand Concourse شخصیت‌ها از تجربه و موقعیت‌های اجتماعی ملموس الهام گرفته شده و افراد در صحنه، اصالت حضور دارند؛ یعنی شخصیت‌های شرک خود فرد هستند و نه نماد یا مصداقی از آن فرد.

هایدی شرک با نگاهی عمیق به درون خود و جامعه‌اش، تئاتر را به فضایی برای تأمل، تجربه و مشارکت بدل می‌کند. او نه صرفاً برای روایت، بلکه برای پرسش می‌نویسد؛ پرسشی درباره معنای قانون، هویت، و انسان‌بودن در جهان امروز. آثار او به‌جای آنکه تماشاگر را سرگرم کنند، او را درگیر می‌کند—نه از طریق نمایشگری، بلکه از راه حضور، صداقت و جسارت در باز کردن زخم‌های شخصی و جمعی. در دنیایی که نمایش اغلب نقاب می‌زند، شرک تئاتر را به آیینه‌ای تبدیل می‌کند که نه خود را، بلکه مسئولیت‌ خود را در آن می‌بینیم.

نتیجه‌گیری:

هایدی شرک را می‌توان یکی از چهره‌های برجسته‌ی تئاتر معاصر آمریکا دانست که با بهره‌گیری از تجربه‌های زیسته‌ی شخصی، نگاه انتقادی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی و پرداختن به موضوعاتی چون هویت زن، قانون، خشونت خانگی و حقوق بشر، موفق شده است نمایشی تأثیرگذار و صادقانه خلق کند. آثارش نه تنها مرز میان تجربه‌ی فردی و سیاست کلان را از میان برمی‌دارد، بلکه الگویی منحصر به‌فرد از تئاتر مستند-شخصی ارائه می‌دهد که در نوع خود کم‌نظیر است.

با توجه به نبود منابع فارسی درباره‌ی هایدی شرک، این پژوهش کوشید تا شناختی اولیه از زندگی، دیدگاه‌ها و سبک نمایشنامه‌نویسی او ارائه دهد و زمینه‌ را برای ورود آثارش به فضای پژوهش و ترجمه در ایران فراهم کند. در نهایت، لازم است به اهمیت ترجمه و تحلیل آثار شرک در زبان فارسی توجه بیشتری شود تا با افزودن به منابع بومی، امکان پژوهش‌های گسترده‌تر در زمینه‌ی تئاتر معاصر فراهم گردد؛ همچنین آشنایی دانشجویان و پژوهشگران ادبیات نمایشی با صداهای تازه‌ای چون هایدی شرک، گامی مؤثر در گسترش دیدگاه‌های نوین تئاتری در فضای فرهنگی و دانشگاهی ایران خواهد بود.

منابع

1. David Sims. When the U.S. Constitution Is the Source Material for Your One-Woman Play. The Atlantic.

2. Hannah Murphy. RS RECOMMENDS: HEIDI SCHRECK’S ‘WHAT THE CONSTITUTION MEANS TO ME’. RollingStone.

3. Jesse Green. Review: Can a Play Make the Constitution Great Again?. The New York Times.

4. Review Roundups. Review Roundup: GRAND CONCOURSE Opens Off-Broadway. Broadwayworld.

5. Reviews. Creature. THeATeRMANIA.

6. Sarah Larson. In Heidi Schreck’s New Play, Teen Girls Talk About the Constitution. THE NEW YORKER.

7. Tom Williams. Grand Concourse. CHICAGO CRITIC.

ادبیات آمریکاادبیات نمایشیادبیاتتئاتر
۱
۰
آیدا موذنی بیستگانی
آیدا موذنی بیستگانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید